|
یک گام تا «شرمساری ملی»
وقتی شکست در فینال یورو، انگلیس را نجات داد!
خشونت و تنشی که شعلههای آن در فینال یورو 2020 در ومبلی زبانه کشید، منجر به بروز «شرمساری ملی» برای انگلیسیها شد که میتوانست نتایج جبران ناپذیری به همراه داشته باشد؛ این خلاصه یافتههای یک تحقیق درباره فینال یورو 2020 و نحوه میزبانی انگلیس از این رویداد است.
بارونس لوئیس کیسی در گزارشی که به سفارش اتحادیه فوتبال انگلیس (FA) تهیه شده، به این نکته اشاره کرده که 2 هزار هوادار بدون بلیت که پس از مصرف الکل و مواد مخدر، حالت عادی هم نداشتند، چگونه توانستند پس از عبور از درهای ورودی، راه خود را به درون ورزشگاه باز کنند. این گزارش با این نکته خاتمه یافته که چند «حادثه در آستانه وقوع» میتوانسته چندین کشته روی دست انگلیس، آن هم در بزرگترین مسابقهاش در نیم قرن گذشته بگذارد.
براین اساس و از میان 2 هزار هوادار بدون بلیت که توانستهاند از درب ورودی عبور کرده و به ومبلی برسند، تنها 400 نفر شناسایی و برگردانده شدند اما بسیاری از ناظران تنظیم این گزارش اذعان دارند این شرایط وخیم میتوانست پس از پیروزی انگلیس بر ایتالیا شرایط را از این هم بغرنجتر کند؛ چرا که در آن زمان، حدود 6 هزار هوادار بدون بلیت آماده هجوم به ورزشگاه، آن هم در لحظات خروج هواداران قانونی، شده بودند! بارونس کیسی در این خصوص میگوید: «باور دارم که با تلفات انسانی و آسیبهای مادام العمر، آن هم در ابعادی بزرگ، فاصله چندانی نداشتیم. مستی، استعمال مواد مخدر، بیمسئولیتی، جنایتکاری و تجاوز به انسانهای بیگناه... همه شوکهکننده و غیرقابل تحمل و چشمپوشی هستند. این اتفاق در هر نقطهای از بریتانیا که رخ میداد باید دلیلی برای نگرانی میشد. وقوع این اتفاق در ورزشگاه ملی ما و در روز برگزاری بزرگترین بازی ما در 55 سال گذشته دلیلی برای شرمساری ملی است». در گزارش به این نکته اشاره شده که سطحی بیسابقه از جنایتکاری و رفتارهای ضد اجتماعی موجب بروز خطا از طرف مسئولان برگزاری مسابقه شده است. برگزاری بازی با ظرفیتی 67 هزار نفری (ظرفیتی کاهش یافته به دلیل پروتکلهای بهداشتی) این اطمینان خاطر را به هواداران بدون بلیت داده که میتوانند با یک «طوفان انسانی کامل» راه خود به سمت سکوهای ومبلی را باز کنند. در مجموع، 17 ورودی ومبلی توسط این هواداران شکسته و گزارش شده برخی مسئولان برقراری نظم با دریافت رشوه به هواداران بدون بلیت اجازه ورود به ورزشگاه را دادهاند. براساس شواهد، نامزد یکی از بازیکنان تیم ملی انگلیس پس از تماشای این صحنهها، بزرگترین هراس در تمام زندگی خود را تجربه کرده و یکی از هواداران بدون بلیت، خود را به جای یک مأمور برقراری نظم جا زده و با دزدیدن کودکی معلول، توانسته به راحتی مجوز ورود به ورزشگاه را دریافت کند.
در ادامه به شکلی دقیق، به برخی جزییات وقوع این حادثه که در این گزارش به آنها اشاره شده، میپردازیم:
رفتار بیملاحظه برخی، جان انسانها را در خطر قرار داده و چند حادثه در آستانه وقوع میتوانست به کشته یا مصدومیت شمار زیادی از انسانها بینجامد.
برنامهریزی و آمادگی میزبانی از این فینال به واسطه شرایط موجود تحت تأثیر قرار گرفت و طوفانی بزرگ را رقم زد. محدودیتهای کرونایی تسهیل شده اما اجرای پروتکلهای بهداشتی با نیاز به مدیریت جمعیت، تنشی بنیادین را رقم زد.
قصور جمعی برگزارکنندگان، صحنه را برای رقم خوردن بدترین سناریوی ممکن آماده کرد. در این میان کمبود حضور مأموران تربیت شده به دلیل شرایط کرونایی، مأموران برقراری نظم را آسیبپذیرتر کرده بود.
حذف جایگاه تماشاگران «Fan Zone» ابزاری مهم در مدیریت جمعیت را از میان برداشت و احتمالاً فاکتوری کلیدی در هرج و مرج رقم خورده محسوب میشد.
ممنوعیتهای استفاده از الکل در سیستم حمل و نقل عمومی و اجرای آن کافی به نظر نمیرسید.
پلیس اقدامات لازم را جهت کاهش خطر تماشاگران بدون بلیت انجام نداد و نیروهای پلیس، بسیار دیر به کار گرفته شدند.
برنامهریزی برای فینال، با اهمیت آن و ارتباط با شرایط موجود همخوانی نداشت.
در پایان این گزارش، چند توصیه نیز برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات، خطاب به دولت و اتحادیه فوتبال عنوان شده است؛ از جمله آن که دولت باید مجازات جرایم ناشی از بینظمی در این میادین را تشدید کرده و اتحادیه فوتبال نیز با راهانداختن کمپینی ملی، موضع خود را در قبال رفتار هواداران مشخص کند.
مارک بالینگهام مدیر اجرایی FA در خصوص نتایج این گزارش میگوید: «ما کاملاً یافتههای این گزارش را میپذیریم و نکات زیادی را از آن آموختهایم. FA بابت اتفاقات اسفباری که برای تماشاگران درون ومبلی در این شب مهم رقم خورد، عذرخواهی میکند».
دقیقاً چرا
اینم دربی! هیچ و پوچ! تنها حسنش این بود که روی سازمان لیگ کم شد و لاغیر! یک حسن دیگر هم داشت. اینکه آرش رضاوند یکبار دیگر ثابت کرد از آن هافبکهای سنتی و قدیمی است و کمیاب است که اگر در هر بازی یک کارت زرد بیخود نگیرد، ولکن نیست! نکته بعدی! اگر کسی میتواند به من و خیلیهای دیگر دقیقاً بفهماند که جعفر سلمانی دقیقاً در زمین چه میکند و دقیقاً چرا فیکس است، بسیار مشعوف میشویم! امیرخان قلعهنویی آمد لب خط و تیمش چهارتا به سپاهان زد! بابا جذبه! بابا قدرت! بابا افزایش روحیه تیمی! بابا اینکاره! بابا مدعی! بابا مربی با تجربه! بابا قدرت تیمی! بابا مربی انگیزشی! بابا قدرت برتر! مربی اولد کوچ!بعد از تماشای بازی نچسب دربی، فقط خواندن این متن از اشرف حکیمی بازیکن پی اس جی را کم داشتم: «در لیگ فرانسه بازیکنان بزرگ و خوب زیادی حاضر هستند و هر بازی دشواریهای خودش را دارد. هیچ تیمی از پیش بازنده نیست و بازیهای پربرخورد و سنگینی را شاهد هستیم. مدافعان حریف اغلب فیزیکی و خشن هستند و حتی خودم هم تصور نمیکردم سطح بازیها اینچنین بالا باشد. تا در این لیگ بازی نکنید نمیتوانید به خوبی حرف هایم را درک کنید. باید بگویم که اینجا یک لیگ بسیار بسیار سخت را داریم و باید همیشه 100 درصد آماده باشید.» متوجه شدید؟ میگوید سطح لیگ فرانسه بالاست! به نظر من هر وقت کسی میخواست بداند سطح یک لیگ چقدر بالاست، بازی دربیاش را نگاه کند! در چنین روزی
مجتبی رفیعی هفت سال پیش در چنین روزی روزنامه ایران ورزشی تیتر نخست خود را به مصاحبه هاشم بیکزاده و دلخوریاش از لیدرهای باشگاه استقلال اختصاص داده بود اما تیتر دیگری که در این صفحه جلب نظر میکند، اظهار نظر رونالدینیو درباره همبازیاش است: «رونالدو بازیکن کاملی است، مسی جادو میکند» رونالدینیو که خود لقب جادوگر داشت، به تمجید از مسی پرداخته بود و او را جزو بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال میدانست. و این نظر حالا که مسی به هفتمین توپ طلای خود دست پیدا کرده، جالبتر هم میشود. در این مطلب میخوانیم: «دوست خوب من خواست که در صورت پیروزی آنها به بارسلونا بروم و من هم پذیرفتم. من داشتم به منچستریونایتد میرفتم و از قرارداد من با این باشگاه تنها جزییات اندکی مانده بود که بر سرشان به توافق نرسیده بودیم» برای خواندن این مطالب به آرشیو روزنامه ایران ورزشی مراجعه کنید. یک تیم ملی بسکتبال شاداب
هاشمی، جسور و بدون اشتباه
عباس مرشدی*
تیم ملی بسکتبال ایران موفق شد پنجره نخست مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۲۳ را با کسب دو پیروزی در بازیهای رفت و برگشت مقابل بحرین به پایان برساند؛ اتفاقی که با کادرفنی جدید و بر خلاف چند سال اخیر، بدون استفاده از بازیکنان دوملیتی و با به کار گیری برخی ستارههای کنار گذاشته شده به دست آمد.
تفاوت عملکرد تیم ملی در زمان سرمربیگری مصطفی هاشمی نسبت به زمان سرمربیگری مهران شاهینطبع محسوس بود. من شخصاً تفاوت را در چند بعد دیدم که یکی از اصلیترین موارد، شادابی تیم بود که در گذشته وجود نداشت. شاید این مورد به خاطر خلقیات دو مربی بود. به هر حال شاهینطبع با خصوصیات اخلاقی خاص با بازیکنان ارتباط داشت و هاشمی هم همینطور، که من دومی را میپسندم. هاشمی اختصاصاً مربی است که با بازیکنان خود ضمن رعایت حرمت رفیق است و بازیکنان احساس راحتی میکنند.
هاشمی نشان داد تخصصشان استفاده از بازیکنانی است که دیگران شاید جرأت استفاده از آنها را نداشتند. او در بازیهای باشگاهی نیز به مراتب این موضوع را نشان داده بود. اکنون نیز با وجود اینکه دستش بسته بود و متأسفانه پیروزی مداری یک اصل در ورزش ما است، باز هم نشان داد ما نفراتی چون سالار منجی را داریم و در یک پست حساس از او استفاده کرد. عملکرد سرمربی تیم ملی در این دو بازی و به کار گیری جوانان جدید به ما نشان داد هاشمی این جسارت را دارد که از جوانان به موقع استفاده کند تا به نفع تیم باشد. این موارد از جمله تفاوتهایی بود که در تیم ملی نسبت به زمان شاهینطبع داشت.
درباره بازگشت نفراتی چون کامرانی و کاردوست به تیم ملی مباحث بسیاری مطرح شده اما به اعتقاد من سن یک عدد است و خیلی از بازیکنان را داشتهایم که در این سنین با بهترین شرایط بازی میکنند و کامرانی هم مستثنی نیست. هاشمی اشتباه نکرد که کامرانی را برگرداند، از او نیز به درستی استفاده کرد.
از سوی دیگر دعوت نشدن دورگهها نقطه قوت بود. نبود این افراد در تیم ملی ما اثر مثبت داشت. ما وقتی در طول یک فصل هیچ اشرافی به کارهای یک بازیکن نداریم، چگونه میتوانیم او را به تیم ملی دعوت کنیم، جزو نفرات اصلی هم قرارش دهیم و بازیکنانی که زیر ذرهبین مربی بودند را کنار بگذاریم؟ همه بازیکنان دورگهای که در این دو بازی نبودند، مگر چقدر در گذشته به تیم ملی کمک کردند؟ آنها بازیکنان معمولی بودند مثل بقیه بازیکنان. اگر معمولی هستند بهتر است از بازیکنانی که در کشور خودمان هستند، استفاده کنیم.
* سرمربی سابق تیم ملی بسکتبال
عبور موفق تیم ملی از دوران تطبیق
چشمک ستارهها به تغییر
میعاد نیک
بیراه نیست اگر بگوییم نسخهای که از تیم ملی بسکتبال ایران در پنجره نخست رقابتهای انتخابی جام جهانی 2023 در تهران و منامه به نمایش درآمد، شباهت زیادی با آخرین لیست این تیم در رویداد المپیک 2020 توکیو نداشت. از کادرفنی و نیمکت هدایت آسمانخراشهای ایرانی گرفته تا میدان نبرد، عطر تغییرات به مشام میرسید و مهمترین نکته آن هم این بود که این رایحه اصلاً تند و زننده نبود. بسکتبالیستهای ایرانی در 2 دیدار اول خود با تیم سرمربیگری جدید که بدون هرگونه بازی تدارکاتی برای جدالهای رسمی آماده میشدند، توانستند نمایشی درخور توجه و البته شامل کاستی و نقصانهایی به اجرا درآورند که خوشبختانه با 2 پیروزی پیاپی هم همراه بود.
پیروزی در گامهای نخست حتی بدون اثبات برتری فنی مقابل رقیب و حتی با تمسک به بخت و اقبال، تنها دستاوردی است که کادرفنی تازهوارد از دنیای توپ و تور مطالبه دارد. همین که سکان هدایت یک تیم ملی دچار تغییر شود، ناخودآگاه انتظارات افزایش یافته و ضریب استرس و اشتباه نیز فزونی مییابد اما مهمترین چالش سرمربی جدید به عنوان فرد تصمیمگیرنده و مسئول، این است که بتواند به هر طریقی که شده از پس کشمکشها بر بیاید و این مهم به دست مصطفی هاشمی و تیم دستیاری جدیدش محقق شد. کما اینکه تیم ملی بسکتبال ایران در تهران و منامه توانست به برتریهای خوبی مقابل تیم ملی بحرین دست یابد، روح تیمی آسمانخراشها هم نشان داد که رختکنشان در حال عبور موفق از دوران گذار و تطبیق قرار گرفته و شرایط روحی و روانی مناسبی بر اردوی ایرانیها استیلا یافته.
مهمترین مشکل تیم ملی بسکتبال در رویداد بزرگ بازیهای المپیک به کادرفنی و تصمیمهای سرمربی باز میگشت؛ جایی که بعدها محمد جمشیدی، ستاره درخشان آسمان بسکتبال ایران به صراحت از حواشی پشت پرده رختکن آسمانخراشها پرده برداشت و حرفهایی را بر زبان آورد که کمترین عواقب آن در صورت صحت ادعاها، میبایست به محرومیت و توبیخ سنگین مهران شاهینطبع میانجامید. تیمی مملو از ستاره که لااقل توانایی کسب یک پیروزی و به اجرا درآوردن نمایشی به مراتب زیباتر از خود در توکیو را داشت، با بدترین شکل ممکن از دهکده المپیک خداحافظی کرد تا رؤیای درخشش در المپیک لااقل برای تنی چند از ستارهها به خاموشی گرایش پیدا کند.
نخستین تصمیم مصطفی هاشمی در قامت سرمربی تیم ملی دعوت از چند ستاره پابهسن گذاشته و البته کارکشته بود؛ در واقع باید اعتراف کنیم که بسکتبال ایران در چند پست کلیدی و حیاتی از ستارهپروری و استعدادسازی تهی شده و تنها راهکار سرمربی برای کسب موفقیت که همانا وظیفه اصلی اوست، تکیه کردن به توان کمتر از 60 درصدی ستارگان سن بالاست. گذشته از این؛ تغییر کادرفنی نشان داد که ستارگان مغضوب سرمربی پیشین تیم ملی که همواره در بلکلیست ذهنی وی قرار داشتند، هنوز هم میتوانند در قاره کهن بدرخشند و امتیازها و فرصتهای طلایی را برای ایران به ارمغان آورند.
در این بین نباید مأموریت دیگر هاشمی به هیچ انگاشته شود؛ جامعه بسکتبال ایران از او و همه ستارهها، صعود به جام جهانی و درخشش در تمامی مسابقات آتی را امیدوارانه به انتظار میکشد اما پشتوانهسازی و جوانگرایی، امری است که باید به مرور توسط همین کادرفنی جا بیفتد و به ثمر بنشیند.
بازگشت کامرانی در تضاد با جوانگرایی نیست
مازیار گیلکان
آنچه در تیم ملی بسکتبال میگذرد، ظاهرش تغییر روند در انتخابهاست اما هنوز قابل تشخیص نیست که سرمربی جدید تیم ملی بسکتبال چه بینشی دارد.
فراخواندن مهدی کامرانی به تیم ملی الزاماً به این معنا نیست که جوانگرایی در بسکتبال فراموش شده است. از یاد نبریم که کامرانی بازیکنی فوقالعاده برای بسکتبال ایران است، مردی صاحب فکر در بازی که رودست ندارد و در بازی فکر تولید میکند و جریان بازی را نیز زیباتر میکند.
اینکه با دعوت مهدی کامرانی تصور کنیم تیم ملی به بازیکنان کهنهکار رو آورده است، چندان منطقی نیست. این حرف رایج را باید تکرار کرد که سن عدد است و کامرانی شاید بتواند کیفیت بازیهای تیم ملی را ارتقا دهد.
جوانگرایی البته نیاز مبرم در تیم ملی بسکتبال ایران است، نه فقط در تیم ملی بلکه در بسکتبال ایران به چهرههای تازه نیاز داریم و نه فقط در پست مهدی کامرانی بلکه در همه پستها چشم انتظار جوانترها هستیم.
سالهاست میگویند جای صمد نیکخواه بهرامی و حامد حدادی باید بازیکنانی از نسل تازه بازی کنند اما واقعیت این بود و هست که یافتن بازیکنانی باکیفیتتر چندان آسان نیست و همین روزها نیز همچنان به صمد و حامد نیاز داریم، همانطور که نیاز به مهدی کامرانی منجر به بازگشت او شده است.
جوانگرایی فقط تغییر چهره تیم ملی نیست، جوانگرایی باید جریانی زنده و پویا در لیگ بسکتبال باشد، باید منجر به ساختن تیمهای قدرتمند ملی نوجوانان، جوانان و امید شود و آنگاه بازیکنان ستاره خودکار جانشین بزرگترها میشوند، بدون آنکه سرمربی تیم ملی بخواهد یا نخواهد. جوانترها میتوانند خود را تحمیل کنند.
بسکتبال در مسیر تازه
این یک دگردیسی نیست
سامان موحدی راد
تیم ملی بسکتبال ایران با چهرهای جدید در رقابتهای پنجره نخست انتخابی جامجهانی ۲۰۲۳ شرکت کرد. دو بازی متفاوت برابر بحرین که در نخستین گام به سختی از سد آن گذشت و در بازی دوم با خیال راحتتری به پیروزی رسید. مصطفی هاشمی، سرمربی تیم ملی معتقد است این یک شروع تازه و یک حرکت صعودی است. او در این زمینه میگوید که «وقتی از نقطه صفر شروع میکنید، هدفگذاری این است که از نقطه A به نقطه B برسید. یک تیم نیز باید مسیر صعودی را طی کند و شما هم این رشد را لمس کنید. ما سعی کردهایم از روز اول این اتفاق در تیم ملی ایران رخ دهد.» کی به عقبتر برگردیم. نقطه صفری که مصطفی هاشمی میگوید کجاست؟ تابستان امسال تیم ملی بسکتبال ایران با هدایت مهران شاهینطبع در المپیک توکیو حاضر بود و در هر سه بازی خود شکست خورد. گروه سخت ایران و همگروهی با آمریکا، فرانسه و چک 3 شکست روی دست تیم ملی ایران گذاشت. به این ترتیب و با بازگشت از توکیو، شاهینطبع از تیم ملی رفت تا یک سرمربی داخلی دیگر روی نیمکت بنشیند؛ مصطفی هاشمی، چهره شناخته شده و استخوان خردکرده بسکتبال ایران.
حضور هاشمی در تیم ملی اما با تغییرات مهمی در ترکیب تیم ملی همراه بود. برخی از این تغییرات اجباری بود. مثل رفتن یکی از ستونهای مهم تیم ملی یعنی کاپیتان صمد نیکخواه بهرامی از تیم ملی.
صمد بعد از رقابتهای المپیک اعلام کرد که از تیم ملی خداحافظی میکند اما علاوه بر صمد نیکخواه بهرامی و در نبود حامد حدادی، مصطفی هاشمی روی تعداد زیادی از بازیکنان دو رگه تیم ملی هم خط کشید. در ترکیب تیم ملی که راهی منامه شده بود دیگر از بازیکنان پر تعداد دو رگه خبری نبود و به جای آن مهدی کامرانی ۳۹ ساله به تیم ملی دعوت شده بود. همچنین اصغر کاردوست ۳۴ ساله. البته که کامرانی نمایش قابل توجهی در ترکیب تیم ملی در این دو بازی داشت اما نمیتوان این تغییرات را شروع از نقطه صفر دانست.
آنچنان که هاشمی میگوید او یک تیم جدید را پایهریزی کرده که از نقطه صفر شروع کرده است اما در ترکیب تیم ملی خبری از جوانگرایی نیست. تیم ملی بسکتبال ایران به بنزین سبز نیاز دارد. جوانان تازهای که خودشان را به ترکیب تیم ملی تحمیل کنند و فرصتهای زیادی برای بروز ظهور پیدا کنند. آن وقت میتوان امید داشت که تیم ملی درگیر یک دگردیسی شده است. تغییرات مثبت و رو به جلویی در تیم رخ داده و فرصتهای زیادی برای چهرههای جدید فراهم آمده است.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|