|
اهمیت ریشه در فوتبال
سرمقاله
علی جوادی
یکی دو شب قبل بازی پیشکسوتان ملوان و سپیدرود برگزار شد تا دل همه اهالی فوتبال در گیلان گرم شود. وقتی محمد غدیربحری و رسول حقدوست، مراسم آغاز بازی پیشکسوتان دو تیم بزرگ ایران را انجام دادند، همه از خود پرسیدند بر سر دیگر تیمهای ریشهدار چه بلایی آمد؟
همین چند روز قبل بود که فرهاد مجیدی گفت زمینهای خوب تهران در اجاره تیمهای شهرستانی است. این جمله عمق فاجعه فوتبال ما را نشان میدهد. روزگاری که تیمهای ریشهدار و اصیل فوتبال ایران در خانه و خاک خود برای هر تیمی دردسر درست میکردند زیاد دور نیست. روزهایی که فوتبال ما در هر نقطه ایران پایگاهی عظیم داشت. تیمهایی که فقط برای بازیهای بیرون از خانه از شهرشان خارج میشدند. اما حالا همه در تهران هستند. میهمانانی که برای بازی خانگی به شهرشان میروند و تازه بعضی تیمها برای بازی خانگی هم در شهرشان آفتابی نمیشوند.
سوء مدیریت با این فوتبال چه کرد؟ آن زمان که برای قربانی شدن تیمهای ریشهدار، جشن گرفتند، چرا هیچ دلی به درد نیامد؟ شاهین، راهآهن، اکباتان، پاس و تیمهای بسیاری در تهران و همینطور تیمهای بزرگ و پرطرفدار شهرستانی. آنها نابود شدند تا تیمهایی وارد چرخه فوتبال شوند که برای تمرین نکردن و حتی بازی نکردن در شهرشان هم مؤاخذه نمیشوند. خواب ادارهکنندگان ورزش و فوتبال، آنقدر سنگین شده که تفاوتی ندارد در این فرایند چه چیز میمیرد. تیمهای پرطرفدار که ریشه در عشق و جان مردم دارند و شور هوادارانشان، گرما و هیجان به فوتبال میآورد، میمیرند تا تیمهایی جایگزین شوند که هیچ یک از این مزایا را ندارند؛ اما تا دلتان بخواهد پول دارند.
با تیمهای ریشهداری که در قصه شب مادران شهرهای مختلف ایران برای فرزندانشان بودند، چه کردیم؟ چرا هیچ یک از مدیران ما مسئولیت گناهان مدیریتیشان را نمیپذیرند؟ اگر فوتبال از عشق و احترام خالی شد و جای خود را به توهین و فریاد و بیاحترامی داد، به این دلیل است که برد به هر قیمتی، اهمیت پیدا کرد. حالا هیچ تیم بازندهای به برنده احترام نمیگذارد چون بنیان فوتبال را به هم زدیم. حالا هم برد و باختها مشکوک است چون از روح اصیل فوتبال دور شدهایم. کاش زمان به عقب برمیگشت تا تمام اشتباهات فاجعهبار مدیرانمان را پاک کنیم.
باید شلوغ کنی تا بتوانی حقت را بگیری
بیانیهنویسی امتداد صدای بلند فوتبال است
یادداشت
مجید جلالی مربی و کارشناس فوتبال
متأسفانه باور بدی بین مربیان، مدیران، باشگاهها و... ایجاد شده که اگر ساکت باشی و حرف نزنی، سرت را میبرند. این باور یک روزه هم به وجود نیامده و در طول سالهای گذشته هرکس ساکتتر بوده حق و حقوقش ضایع شده و کنار رفته. افرادی هم که شلوغکن بودند، بازیها را بردهاند. باشگاهها، مدیران و مربیانی که فضای بیرون را مدیریت کردهاند، موفقتر بودهاند.
این کار بد است اما نمیتوان گفت چرا همیشه چنین کاری انجام میشود. همه به این باور رسیدهاند چنین کاری بخش مهمی از پروسه بردن است. حدود 12 سال قبل در یک برنامه گفتم خیلی بد است فقط صداهای بلند شنیده میشود و آدمهای رنگی دیده میشوند. اگر همان زمان نسبت به همین یک جمله حساس میشدند، کار به جریانهای امروز نمیرسید و همچنان هم این روند ادامه خواهد داشت. نیرویی هم نمیتواند جلویش را بگیرد زیرا باور این است که باید شلوغ کنی تا بتوانی حقت را بگیری. اگر میخواهی آرام، باحوصله و صبور باشی هم حقت را میخورند و هم بر سرت میزنند.
وقتی سرمربی فولاد بودم یک روز تا دقیقه 92 بازی با سپاهان در اصفهان 2 بر یک جلو بودیم. نیمکت تیم مقابل به حدی فشار آورد که داور 9 دقیقه وقت اضافی گرفت و در نهایت 3 بر 2 باختیم. پس از پایان بازی به حدی ناراحت بودم که نتوانستم در کنفرانس زیاد صحبت کنم و فقط گفتم ما را هم ببینید. فردای آن روز جلسه هیأت مدیره باشگاه فولاد برگزار شد و به من گفتند نمیتوانی حق تیم را بگیری و این حرف کاملاً درست بود. مدیران باشگاه به من گفتند دیدی نیمکت تیم روبهرو چه کار کرد اما شما ساکت ایستاده بودی؟ از سالها قبل این باور قدم به قدم و پله به پله در
تار و پود افکار مربیان، باشگاهها، مدیران و اعضای هیأت مدیره نفوذ کرده. اگر سالها قبل جلویش را میگرفتند، شاید کار به اینجا نمیرسید.
روزی من در مورد شرایط دلالی صحبت کردم که از همان زمان همه شروع به ریختن سر من و زدنم کردند. اگر با همین اتفاق هم در زمان مناسب برخورد میشد، اکنون به این روزها نمیرسیدیم. بیانیهنویسی کار خوبی نیست اما باشگاهی که هزینه سرسامآور انجام داده، میخواهد ببرد و یکی از مهمترین پارامترها را داشتن صدای بلند میداند.
در کشورهای دیگر اگر ساکت باشی به همه چیز روی روال رسیدگی میشود. آنجا دلیلی ندارد صدایت را بلند کنی. اگر داوری اشتباه کند، لازم نیست تیمی بیانیه بدهد اما در ایران همه این موضوع را بخش مهمی از کار و بردن میدانند و به آن باور دارند. در ذهن خود میپرورانند که اگر میخواهی برنده شوی، باید چنین کاری انجام بدهی.
متأسفانه ارکان قضایی فدراسیون فوتبال هیچ وقت نتوانستهاند برخورد بازدارندهای با بحث بیانیهنویسی انجام بدهند. آنها نتوانستهاند به وظایف خود در طول 20 سال گذشته درست عمل کنند. اگر این نقش را خوب ایفا میکردند به اینجا نمیرسیدیم. روزی با برخی مربیان صحبت میکردیم که افراد حاضر در آن جمع خیلی قاطع میگفتند اول باید نیمکتها همدیگر را ببرند و سپس برنده و بازنده در زمین مشخص شود. اگر نهادهای نظارتی به نقش خود متعهدانه عمل میکردند، کار به این وضعیت نمیرسید.
معمای نیمکتنشینی خرید مشهور فولاد
ایبای گومز؛ چرا فقط شش دقیقه؟
توافق ایبای گومز، مهاجم سابق اتلتیک بیلبائو با فولاد یکی از خبرهای جالب فوتبال ایران در هفتههای گذشته بود. این مهاجم 32 ساله که 226 بازی و 28 گل زده در لالیگا دارد به فولاد پیوست تا به این تیم در مسابقات فشرده مرحله گروهی لیگ قهرمانان کمک کند.
گفته میشد که او به دلایل خانوادگی نمیتواند برای دوره طولانی لیگ به ایران بیاید، ولی در لیگ قهرمانان یک نیروی کمکی مؤثر برای تیم نکونام خواهد بود.
در مصاحبهای که به تازگی از گومز منتشر شد، او درباره این انتقال گفت: «واقعیت این است که خبر ندارم چه چیزی در انتظارم خواهد بود ولی خیلی هیجانزده هستم. باور دارم که همه چیز خوب پیش خواهد رفت و از کسانی که این شرایط را فراهم کردند، تشکر میکنم.»
انتظار میرفت که این بازیکن باتجربه در بازی پنجشنبه شب مقابل الغرافه در ترکیب اصلی فولاد باشد، ولی او روی نیمکت بود و در دقیقه 84 جانشین ساسان انصاری شد. او بدون در نظر گرفتن وقت اضافه شش دقیقه برای فولاد بازی کرد که برای چنین بازیکنی زمان خیلی کوتاهی است.
نکونام درباره این تصمیم در نشست خبری صحبتی نکرد و دلیل بازی نکردن گومز ممکن است ناآمادگی یا ناآشنایی با شرایط تیم باشد، ولی این سؤال به وجود میآید که چرا بازیکن اسپانیایی چند روز زودتر به فولاد اضافه نشد تا از روز اول بازیها به این تیم کمک کند.
فولاد مقابل غرافه دو امتیاز حساس از دست داد و با توجه به فاصله کوتاه بازیهای مرحله گروهی (سه روز یک بار) گومز فرصت زیادی برای تطبیقپذیری ندارد.
شاگردان کرسپو، تشنه پیروزی
کار سخت سپاهان از یکشنبه شروع میشود
سپاهان در اولین بازی لیگ قهرمانان برد خیلی خوبی به دست آورد و پاختاکور را سه بر یک شکست داد، ولی این به معنی کار آسان تیم اصفهانی برای صعود از گروه D نیست. در فرمول جدید لیگ قهرمانان آسیا تنها صعود تیم اول هر گروه تضمینشده است و دو حریف بعدی سپاهان قویتر از پاختاکور به نظر میرسند.
حریف بعدی سپاهان، الدحیل قطر است که به تازگی در لیگ ستارگان قطر بعد از السد نایبقهرمان شد. هرچند بنعطیه، مدافع مشهور مراکشی از الدحیل جدا شده، ولی این تیم چند بازیکن بینالمللی دیگر مثل توبی آدلرورلد، مدافع بلژیکی و ادمیلسون جونیور، مهاجم برزیلی را در ترکیبش دارد که تنها گل این تیم به التعاون را زد. الدحیل هرچند در بازی اول دو بر یک مغلوب التعاون عربستان شد، ولی هرنان کرسپو معتقد است که آنها بدشانس بودند. سرمربی آرژانتینی الدحیل گفت: «در بخش قابل توجهی از بازی نسبت به حریف بهتر بودیم و توانستیم یک گل هم بزنیم ولی در حفظ این گل و کسب پیروزی ناکام بودیم. فرصتهای زیادی از دست دادیم وگرنه میتوانستیم اختلاف را بیشتر کنیم. در نیمه دوم هم فرصتهای زیادی داشتیم ولی به سد مستحکم التعاون برخوردیم. هزینه این بیدقتی را دادیم و دقایق پایانی روی ضدحملات گل خوردیم و نتوانستیم به بازی برگردیم.»
کرسپو با وجود این شکست به صعود تیمش امیدوار است و گفت: «همه اشکالات این بازی را برای بازیهای بعد رفع خواهیم کرد و با تاکتیک بهتری برای کسب پیروزی و حفظ شانس صعود از گروه وارد زمین میشویم. نیاز است که دوباره بگویم ما مستحق شکست در این بازی نبودیم و در بازیهای بعد جبران خواهیم کرد.»
مهدی نمیخواهد جام جهانی را از دست بدهد
قایدی در اندیشه جدایی از الاهلی
مهدی قایدی با سر و صدای زیادی به تیم الاهلی امارات پیوست و مدیران این باشگاه تبلیغات وسیعی روی جذب او راه انداختند حتی بعضی از آنها مدعی شدند جوان اول فوتبال آسیا را به خدمت گرفتهاند و حالا چهرهای شبیه عمر عبدالرحمان در اختیار دارند. اتفاقاً این بازیکن ایرانی در اوایل کار برای الاهلی عملکرد خوبی داشت و گلهای حساسی به ثمر رساند ولی رفته رفته دچار افت شده و به یک بازیکن معمولی بدل گردید به طوری که حالا در تیم ملی کشورمان هم جایی ندارد و همین مسأله زنگ خطر را برایش به صدا درآورده است. این طور که خبر میرسد اگر قایدی در مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا آن طور که باید مورد استفاده قرار نگیرد به طور جدی در اندیشه جدایی از الاهلی خواهد بود و حتی شاید دوباره به استقلال بازگردد چون نمیخواهد چند ماه باقیمانده تا جام جهانی را از دست بدهد و میخواهد هر طور که شده در فهرست مسافران قطر ۲۰۲۲ قرار بگیرد. ویتال هینن و حرفهایی که سه سال دیر پرسیده شد
افسوس 200 میلیاردی ایران برای نپرسیدن چند سؤال ساده
یادداشت
سعید زاهدیان
چهارشنبه شب در مصاحبه با ویتال هینن سرمربی بلژیکی والیبال که در این رشته جزو مربیان درجه یک دنیاست و او را با پپ گواردیولا و یورگن کلوپ فوتبال مقایسه میکنند، یک پاسخ این مربی سخت مرا به فکر فرو برد؛ جایی که از این مربی در مورد ویلموتس پرسیدم. هنوز مترجم سؤال مرا ترجمه نکرده بود که هینن روی مبل خودش را جابهجا کرد و با حالت عصبی که از حرکات دست و چهرهاش پیداست موضع منفی نسبت به هموطنش دارد، گفت: «ویلموتس دوست من نیست... ویلموتس مغرور فکر میکند فقط خودش میداند، فقط خودش کاربلد است و خیلی آدم رؤیایی و مهمی است...!»
هینن همچنان به ویلموتس میتاخت و من داشتم ته ذهنم به 6 میلیون یورویی فکر میکردم که هر روز با سود دیرکرد پرونده در دادگاه CAS حالا به چه عدد سرسامآوری رسیده که فوتبال ایران باید بهایش را بپردازد؛ بهای سوءمدیریت و بیتدبیری مسئولان وقت وزارت ورزش که این مربی را به فدراسیون فوتبال معرفی کردند.
وقتی مترجم هینن برای ما این حرفهای مرد بلژیکی را ترجمه میکرد که ویلموتس در بلژیک هم مربی منفوری است، با خودم فکر میکردم که چرا مسئولان ورزش ایران پیش از انتخاب، حتی به خود زحمت ندادهاند تا در مورد این مربی تحقیق کنند و از یک یا چند مربی بلژیکی، حتی چند آدم معمولی ایرانی که ساکن این کشور هستند و فوتبال و ورزش بلژیک را دنبال میکنند، همین سؤالات ما را نپرسیدهاند.
روز پایانی همایش آموزشی ویتال هینن مصادف بود با چهارشنبه گذشته؛ یعنی همان روزی که قرار بود دادگاه CAS حکم نهایی پرونده ویلموتس را اعلام کند اما باز هم این رأی به تعویق افتاد. تعویق این رأی یعنی سود روزشماری که به 6 میلیون یورو اضافه میشود و آنطور که از قرارداد و شواهد پیداست، با نرخ فعلی ارز و جریمه دیرکرد، ایران احتمالاً 23 اردیبهشت باید نزدیک به 200 میلیارد به مردی بدهد که در کشور خودش منفور است و در عالم مربیگری خود بلژیکیها هم او را دوست ندارند!
فقط قطر و استرالیا کاندیدا هستند
اسکوچیچ تمایل زیادی به جدال با آسیاییها ندارد
سرمربی تیم ملی تمایل چندانی برای اینکه ایران قبل از آغاز جام جهانی دیدارهای تدارکاتی خود را خرج تقابل با رقبای آسیایی کند، نداشته و ترجیح میدهد حریفانی از سایر قارهها داشته باشد. از میان تیمهای آسیایی با توجه به برگزاری دو مسابقه با کره جنوبی طی ۶ ماه گذشته کاملاً بدیهی است که انجام بازی تدارکاتی با این تیم منتفی است. جدال با عربستان هم با توجه به تیمهای همگروه ما کمکی به ایران نمیکند. در این میان فقط شاید با توجه به روابط فوتبال دو کشور بازی تدارکاتی با قطر در دستور کار قرار بگیرد؛ دیداری که از مدتها قبل زمزمههایی پیرامون انجام آن مطرح شده است البته اگر استرالیا بتواند در نهایت با عبور از مراحل پلیآف به جام جهانی برسد و با توجه به سبک بازی بسیار نزدیکی که به انگلیس دارد، میتواند در فهرست حریفان تدارکاتی کشورمان مد نظر قرار بگیرد.
4 امتیاز به کره میدهیم توقع صعود داریم
یک طارمی و دیگر هیچ!
یادداشت
حمید عرب
«بهترین نسل تیم ملی را داریم» این جمله را ماهها است در وصف بازیکنان حاضر در تیم ملی ایران میشنویم. اما آیا این حقیقت فوتبال ایران است و بهترین نسل از بازیکنان ملی در کنار هم گرد آمدهاند؟
با نگاهی گذرا به وضعیت ملیپوشان ایران در لیگهای خارجی میشود این استدلال را به نقد کشید و روی تمام خوشبینیهای احساسی خط بطان کشید.
در میان لژیونرها که در لیگهای معتبر بازی میکنند تنها مهدی طارمی است که از وضعیت با ثباتی برخوردار است و پیوسته در ترکیب تیم پورتو به میدان میرود اما دیگر بازیکنان شاغل در لیگهای اروپایی هرگز از چنین مزیتی بهره نمیبرند. جهانبخش در تیمش مهرهای نیمکتنشین است و سردار آزمون نیز وضعیت آنچنان جالبی را در باشگاه جدیدش لورکوزن سپری نمیکند. در میان ایرانیهای حاضر در باشگاه آاگ یونان نیز تنها میلاد محمدی غالباً در ترکیب این تیم دیده میشود و انصاریفرد و حاجیصفی وضعیتی متوسط را تجربه میکنند. درباره آنچه به علیرضا بیرانوند گذشته نیز نیاز به توضیح واضحات نیست و شاید سامان قدوس نیز وضعیت بهتری داشته باشد اما او هم جزو مردان همیشه حاضر در ترکیب اصلی به شمار نمیرود و حتی اگر او نیز در دسته بازیکنان فیکس ایرانی در اروپا باشد، عدد قابل توجهی به دستمان نمیدهد.
در عین حال اغلب بازیکنان نسل کنونی در حال نزدیک شدن به پایان دوران فعالیت خود در لیگهای خارجی هستند و هیچ بعید نیست فصل آتی نقل و انتقالات داخلی شاهد گسیل بسیاری از این نامها به لیگ داخلی باشیم. باید توجه داشت که ایرانیهای حاضر در لیگهای عربی نیز هرگز به سختی محک نمیخورند و تمرین نمیکنند که انتظار داشته باشیم با این قبیل بازیکنان از مرحله گروهی جام جهانی فوتبال عبور کنیم.
تحلیلهایی که در ماههای اخیر از سوی برخی کارشناسان مطرح شده گاهاً به هدف کوچک کردن دستاوردی است که اسکوچیچ و همکارانش به دست آوردهاند. البته برخی بازیکنان تیم ملی بدون اینکه اطلاعی از همگروههای ایران داشته باشند نیز وارد این بازی شدند و خود نیز بحث صعود را پیش کشیدند که باید از آنها سؤال کرد تیمی که در کوران رقابت انتخابی در قاره آسیا به کره جنوبی 4 امتیاز میدهد چگونه میتواند با قاطعیت حرف از صعود بزند؟! آیا این انتظار، منطقی پشت خود دارد؟!
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|