عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6787 /
۱۴۰۰ شنبه ۲۹ خرداد
|
چگونه هلند آشفته دیبوئر هواداران را راضی کرد
این اولین گل ملی او برای هلند بود، نه اولین گل ملیاش. دنزل دامفریس 17 ساله بود که سوار بر هواپیما به جزیره آروبا در دریای کارائیب رفت. در آنجا مقابل گوام، یکی از ضعیفترین تیمهای رنکینگ فیفا با یک ضربه پرقدرت موفق به گلزنی شد.
دامفریس در روتردام متولد شد اما هیچ کس در آن شهر خیلی به او اهمیت نمیداد، چه برسد بقیه هلند چون در آن زمان برای تیم بارندِرخت بازی میکرد که اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم یکی از بزرگترین باشگاههای آماتور در هلند است.
جیووانی فرانکن، سرمربی آروبا، یک شب پیش این بازیکن نوجوان رفت و به بقیه بچهها که در ساحل بازی میکردند، اشاره کرد. دامفریس در طول هفته به آنها پیوسته بود. مسائل را به اندازه کافی جدی نمیگرفت. اگر او می خواست در این حرفه موفق شود، باید این نوع رفتارها را کنار میگذاشت.
او به حرفش گوش کرد اما چیزی که کنار گذاشت آروبا و بازی برای آن تیم بود. در عرض یک سال، او با اسپارتا روتردام قرارداد امضا کرد. بعد از آن، 12 ماه در تیم هیرنفین حضور داشت. از زمان انتقال به پیاسوی آیندهوون، در سه فصل گذشته دفاع راست بی چون و چرای این تیم بوده است.
البته هیچ وقت در پست وینگ-بک راست بازی نکرده بود. در دیدار مقابل اوکراین در اولین بازی هلند در یورو 2020، دامفریس مسئولیت ناآشنایی داشت و اغلب در منطقه ناآشنایی از زمین بود. اگر فرانک دیبوئر سیستمی را انتخاب میکرد که بیشتر با طبیعت او سازگار بود، هیچ وقت نمیتوانست در آن لحظه مهم در جلوی زمین حضور داشته باشد.
شاید پیروزی هلند بعد از بهتر شدن عملکرد اوکراین عجیب بود اما نام کسی که گل زد، اصلا کسی را متعجب نکرد؛ با وجود این که از سال 2014 و سفرش به آروبا، هیچ گل ملیای به ثمر نرسانده بود. دامفریس در تمام جریان بازی فوقالعاده بود و سهم او در نتیجه، نشان داد که طرز تفکر دیبوئر درست بوده است.
ممکن است تصاویر تمرین هلند در زایست در بعد از ظهر شنبه را دیده باشید. در این تمرین، هواپیمایی بالای زمین به پرواز درآمد که با پیامی عاجزانه از او میخواست که از ایده بازی با سه مدافع (یا پنج مدافع) بگذرد و به جای آن با سبک همیشگی تیم هلند بازی کند. لطفا کمتر محافظهکار باش.
چهار- سه- سه. از آن استفاده کن.
منتقدان دی بوئر میگویند او شباهت زیادی به لوئی فنخال دارد؛ او کسی است که هفت سال پیش در آخرین حضور هلند در جام جهانی از همین تاکتیک استفاده کرد. گاس هیدینک، جانشین فنخال، باور دارد وقتی همتیمیهای بیشتری کنار مدافع میانی قرار میگیرند، او “تنبل” میشود و بسیاری با او همعقیده هستند. هیدینک در این باره گفته بود:” مدافع با خودش این طور فکر میکند: همتیمیهایم حلش میکنند.”
عملکرد هلند در بازیهای دوستانه تدارکاتی برابر اسکاتلند و گرجستان خوب نبود اما دیبوئر همچنان بر عقیدهاش پافشاری کرد، چون مشخص است که فکر میکند گزینههای زیادی در خط حمله ندارد که بتواند از بینشان انتخاب کند. مارک اورمارس یا آرین روبن نیستند که به بازی عرض بدهند؛ وسلی اسنایدر یا رافائل فندرفارت در زمین نیستند که بتوانند در پست 10 بازی کنند.
با این وجود ترکیبی در اختیار دارد از مدافعان جوان با استعداد و کسانی که با این سبک بازی آشنا هستند. به ویژه استفان دیفرای که سه فصل است در اینترمیلان با همین سیستم بازی میکند و با آن آشناست. دیفرای عقیده دارد که این سیستم برای مدافعان مرکزی مناسبتر است. با این وجود در اردوی آمادهسازی پیش از مسابقات در پرتغال خود دیفرای هم پذیرفت که دو فصل طول کشید تا کامل متوجه شود در این سیستم باید چه اتفاقی بیفتد. قبل از این که دو هفته با بازیکنانش تمرین کند تا بر این سیستم مسلط شوند، دیبوئر ماهها آن را بررسی کرده بود.
برابر اوکراین این مساله واضح بود. دیدن درخشش آندری یارمولنکو در 15 دقیقه پایانی و گلش که نتیجه بازی را 2-1 کرد، هشداردهنده بود. با این وجود خط دفاعی هلند، البته بعد از چند تعویض از هم پاشید. در زمان زدن ضربه پِرِسی روی بازیکن نبود. گل تساوی چهار دقیقه بعد به دلیل یک اشتباه دیگر به ثمر رسید؛ هرچند این بار ووت وخهورست بود که روی یک ضربه ایستگاهی، بازیکنی که یارگیری کرده بود را رها کرد- مثل این که فوروارد مرکزی 197 سانتیمتری هم قابلیت ناپدید شدن دارد.
دیبوئر تیمش را طوری طراحی کرده بود که در دفاع سرسختتر باشد اما آنها در حملات بهتر بودند. نشانههایی وجود داشت که میگفت هدف او از این سیستم همین بوده است. این بازیکنان وینگ-بک بودند یا وینگر ساده؟ یورین تیمبر و دالی بلیند، دو مدافع میانی دیگر به طور مرتب به خط میانی رفتند و از مارتن دیرون حمایت کردند. در بعضی مواقع به نظر میرسید دیبوئر دیوانه شده است. وقتی توپ به صورت تهاجمی چرخانده میشد، یک ترکیب 4-2-3-1 قابل شناسایی بود. اگرچه گاهی اوقات جورجینیو واینالدوم حتی از این هم جلوتر میرفت و این باعث میشد دو تبدیل به یک و چهار تبدیل به پنج شود.
بازی با این روش حکم میکرد که هلند در مقابل ضدحمله آسیب پذیر باشد اما لزوماً تقصیر سیستم نبود که آنها دو گل دریافت کردند.
اگرچه در بازی به قدر کافی لحظات نگرانکنندهای وجود داشت که نشان میداد حریفانِ بهتر میتوانند بیرحمانهتر ضعفهای این تیم را نشان دهند؛ البته نباید تاثیر غیبت ماتیاس دلیخت را نادیده بگیریم که مصدوم است. سومین مدافع گران تاریخ فوتبال در مسافتهای طولانی در مقایسه با مسافتهای کوتاه سریعتر است و معمولا در نبردهای زمینی خوب عمل میکند. طبیعتاً او جانشین تیمبر خواهد شد اما هلند مشکلات کمی در سمت راست دارد. سمت چپ بیشتر مشکلساز بود، جایی که پاتریک فنآنهولت از هر نظر شبیه مدافع سمت چپی بود که دستور داشت بیشتر از عادت همیشگیاش حمله کند؛ بر خلاف دامفریس که چنین مشکلی نداشت.
هلند باید روز پنج شنبه با اتریش بازی کند که مقدونیه شمالی را با نتیجه 3-1 شکست داد و دی بوئر باید در این زمان کم تمرینی مشکلات تیمش را حل کند.
با این حال سبک بازی هلند در آن بازی اعتماد عمومی را به دست آورد و در مقایسه با ابتدای کار، او حالا و در پایان بازی اول حامیان بیشتری دارد. وقتی نتایج مثل زمان مربیگریاش در آژاکس خوب بود، نمیگفتند تیم دیبوئر آشفته است. اما این بار آشفتگی دیده میشد و این روزها در فوتبال، به خصوص در تورنمنتهایش آشفتگی خریدار دارد.
(این مطلب پیشتر در سایت هفتیک منتشر شده)
در چنین روزی ۲۹ خرداد ۱۳۸۰
عذرخواهی باجو از لیپی
«روبرتو باجو» ملی پوش سابق تیم فوتبال ایتالیا در پایان رقابت های فوتبال باشگاه های این کشور بدون ذکر نام «مارچلو لیپی» مربی سابق وی در تیم اینترمیلان و مربی جدید تیم یوونتوس گفت که وی باید از او عذرخواهی کند یا حرفهایش را در مورد او پس بگیرد.
لیپی هنگامی که مربی تیم اینتر میلان بود «باجو» را به میـــــــدان نمی فرستاد و معتقد بود که او بیش از 15 دقیقه در میدان نمی تواند دوام اورد.
باجو که در فصل «-2001 2000»، به ناچار در یک تیم گمنام تازه صعـود کرده به دسته اول به نام برشیا، بازی کرد و با گلهای سرنوشت سازش سبب شد تا این تیم برای دومین فصل متوالی در جمع تیمهای بزرک حضور داشته باشد.
وی گفت: با لباس این تیم فصل آینده نیز با به میدان خواهد رفت و سعی خواهد کرد تا نظر جیووانی تراپاتونی را برای دعوت به تیم ملی جلب کند.
باجو قصد دارد تا در جام جهانی آینده شرکت کند و از این نظر یک رکورد بی نظیر درفوتبال ایتالیا و جهان ار خود به جا بگذارد.
آلکنو نیاز به توجیه با جوانگرایی ندارد
والیبال ایران با جوانانش رؤیاهای تازه را جستوجو میکند و آلکنو مشتاقانه برای درخشش آنها فرصت را فراهم کرده است
فرشاد کاسنژاد
درباره تیم ملی والیبال ایران در لیگ ملتهای ۲۰۲۱، این ادعای تدارک برای المپیک توکیو از جمله ادعاهای گاه و بیگاه در ورزش ایران است که اغلب نشانههای کافی و دقیق برای تبیین اهداف آیندهنگرانه در آن وجود ندارد. میدان دادن به چهرههای تازه در تضاد با کوشش برای موفقیت نیست. تفکیک این دو در ورزش همیشه دقت ندارد و ادعا گاهی اداگونه است. درخشش بازیکنان جوان والیبال لذتبخش است و نمیتواند نافی گرایش تیم به پیروزی باشد. پس ببرید. ولادیمیر آلکنو البته باید اهدافی را برای بلندمدت پیگیری کند، باید فرصت ایجاد کند برای جوانترها و عرصه فراهم کند برای درخشش آنها اما در همین لیگ ملتهای جاری، بازیکنان هجده و بیست و چند ساله تیم ملی درخشانتر از باتجربهها بازی کردهاند و فارغ از هر هدف آیندهنگرانه، پیراهن تیم ملی متعلق به بردیا و صابر و بازیکنان جوان تیم ملی است. حتی اگر خیال برنامهریزی برای المپیک نداشتیم نیز، بهترین تیم با همین نسل تازه ساخته میشد و به میدان میرفت و هر تصمیم دیگری در قبال این نسل جدید خطا
بود.
والیبال ایران با جوانانش رؤیاهای تازه را جستوجو میکند و الکنو مشتاقانه برای درخشش آنها فرصت را فراهم کرده است. شاید در آینده با آلکنو و این نسل جدید دوران طلایی را پیش رو داشته باشیم، نه فقط در المپیک بلکه بعد از آن و تا سالیان سال.آلکنو از انتخابهای خوب برای تیم ملی والیبال ایران است، مثل اغلب انتخابهای دیگر برای این پست طی دهه اخیر. جدیت آلکنو و کوشش او و اصرارش به دل بستن به بازیکنان جوان، والیبال ایران را سرشار از امید میکند.
والیبال در ایران طی این تغییر نسلها هم نباید از نتیجه غافل باشد. والیبال ایران به جایی رسیده است که به هنگام تغییر نسل نیز باید درخشیدن و نتیجه را بخشی از مسئولیت همیشگی خود بداند و جوانگرایی را به عنوان توجیه شکست مطرح نکند.
والیبال در ایران با آلکنو میتواند پروازهای بلندتری را پیش رو داشته باشد. در همین لیگ ملتها اگرچه نتایج میتوانست بسیار بهتر باشد اما الکنو امیدهایی را ساخته است.
این تیم در چند بازی میتوانست پیروز باشد اما پیروزی با غافلگیری از دست داد. در شکستها اما کیفیت جوانترها دلیل شکست نبود، گاهی بیتجربگی باتحربهها عامل باخت شد.
تماشای بازی جوانهای تیم ملی والیبال انگیزه اصلی از تماشای بازی تیم ملی والیبال است. بدرخشید که لذت تماشای بازی شما تا المپیک بیشتر خواهد
شد.
چالشهای والیبال ایران در مسیر المپیکذ
تزار در سرزمین آریایی
میعاد نیک
تازهترین ماجراجویی فدراسیون موفق والیبال به همکاری با تانک روسی ختم شده؛ حضور مردی از دیار یخترینها روی نیمکت تیمی که مدتهاست خودش را بهعنوان یکی از برترین تیمهای ملی والیبال به جهانیان معرفی کرده و حالا هم درصدد تحقق رؤیاهای دوردست خود در آوردگاه توکیوست. ولادیمیر آلکنو، سرمربی نامآشنا و موفق روستبار تیم ملی والیبال کشورمان که قرار است تا پایان دیدارهای ملیپوشان ایرانی در المپیک 2020 مسئولیت هدایت کشتی والیبال ایران را برعهده داشته باشد، نخستین گامهایش در کسوت مربیگری تیم ملی ایران را این روزها در ریمینی ایتالیا برمیدارد. مرد روسی که پیش از این هم مدعی شده بود تیمش را برای کسب موفقیت راهی رقابتهای لیگ ملتهای والیبال 2021 نخواهد کرد و این تورنمنت صرفاً مصداق دستگرمی و دیدارهای تدارکاتی جاندار برای موفقیت در المپیک توکیو خواهد بود، نتایجی را در ایتالیا کسب کرده که شاید به مذاق والیبالدوستان ایرانی خوش نیاید.
تیم آلکنو بهرغم بهرهمندی از انبوه ستارهها در آسمان والیبال ایران، از فاکتور ثبات بیبهره مانده و البته روندی سینوسی را در پیش گرفته. بلندقامتان در همین تورنمنت توانستند متبحرانه و مقتدرانه از پس تیم ملی والیبال ایالات متحده آمریکا و ایتالیای میزبان بهعنوان دو تیم از غولهای توپ و تور دنیا بربیایند اما کمیتشان مقابل تیمهای درجه چندم و نهچندان قدرتمندی همچون استرالیای قعرنشین یا آلمان لنگ زد و مقهور بینظمی خودشان شدند. این روند نامتعارف و عدم وجود مسیری مشخص در تیم ملی والیبال که با افت تنی چند از ستارهها نظیر میلاد عبادیپور هم همراه شده، میتواند رگههایی از دلواپسی و نگرانی را راهی اردوی سروقامتان والیبال ایران کند اما نباید فراموش کرد که تورنمنت VNL2021 برای ولادیمیر آلکنو و مردانش در بعد قهرمانی اهمیتی ندارد و صرفاً مجموعهای از دیدارهای تدارکاتی است که به پیدایش ایرادات سپیدپوشان و رفع آنها کمک میکند.
والیبال ایران با تزار روس در معرض آزمون و خطایی بزرگ قرار گرفته؛ دومین المپیک پیاپی والیبالیستهای موفق ایرانی که بهحق لقب طلاییترین نسل والیبال ایران را هم یدک میکشند، از اهمیت و حساسیت خاصتر و بیشتری نسبت به المپیک 2016 ریو برخوردار خواهد بود. ملیپوشان والیبال ایران در رویداد پیشین تا مقام پنجمی مشترک نیز پیش رفتند تا کسب هر رتبهای بیشتر از پنجمی برای آلکنو یک شکست باشد. وی که از پیشنهاد مالی جذاب فدراسیون والیبال ایران بهعنوان یکی از اصلیترین عوامل محرک حضورش در تهران یاد کرده بود، حالا باید در حد دستمزد صدها هزار دلاریاش کار کند و خودی نشان بدهد. حضور در المپیک و هدایت تیمی مانند ایران در توکیو به خودی خود برای هر سرمربی کارکشتهای از جذابیتهای فراوانی برخوردار بود اما اکنون که قرعه کار را به نام ولادیمیر آلکنو زدهاند، انتظارات از سرمربی قهرمان المپیک 2012 لندن بسیار بالاست.
مسیر فدراسیون والیبال با شیبی تقریباً صعودی از خولیو ولاسکو و اسلوبودان کواچ، حالا به ولادیمیر آلکنویی رسیده که قرار است مقدمات را برای حضور یک سرمربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی فراهم کند. پختگی لازم در زیرساختهای فدراسیون و تیم ملی دیده میشود و پس از المپیک نوبت یک ایرانی خواهد بود که نسل جدید و جوان والیبال ایران را که مملو از استعدادهای ناب خواهد بود، به آوردگاههای بینالمللی معرفی کند.
ورزش ایران، نیازمند به آلکنوها و کیروشها
تو به فرداها بیندیش
سام ستارزاده
قانون ممنوعیت جذب نیروی انسانی خارجی را میتوان بیحسابوکتابترین و البته قابل بحثترین قانونی دانست که در تاریخ مدیریت ورزشی کشور در چند دهه اخیر مصوب و اجرایی شده؛ قانونی که تنها برای ورزش پرهوادار و البته پر زرقوبرق کشورمان تخصیص داده شده بود و در 10 ماه گذشته بر فضای فوتبال داخلی سایه افکند؛ در حالی که فصل بسکتبالی جاری با بازر بیتر تماشایی پری پتی آمریکاییتبار که پایهگذار قهرمانی شهرداری گرگان بود، در تاریخ ثبت شد. دقیقاً سه ماه پس از اعلام قانون منع جذب خارجیها در فوتبال، فدراسیون والیبال ولادیمیر آلکنوی روس را به تهران آورد تا سکان هدایت تیم ملی را به وی بسپارد. عملکرد آلکنو در هفت ماه گذشته و بهویژه در لیگ ملتهای جهان که یک هفته از مسابقات آن باقی مانده، میتواند در کنار آنچه کارلوس کیروش در هشت سال دوران حضور خود در فوتبال بر جای گذاشت، مثالی باشد بر ضد تفکر غلطی که مارک ویلموتس در مورد همتایان غیرایرانی خود باب کرد؛ اینکه خارجیها «صرفاً میآیند تا دلار و یورو بدزدند و بروند.» کوه یخ روسی با معرفی پدیدههایی نظیر بردیا سعادت ۱۸ساله، صابر کاظمی، امیرحسین اسفندیار، محمدرضا حضرتپور، مرتضی شریفی و میثم صالحی در ترکیب تیم ملی والیبال ایران پوستاندازی ایجاد کرد تا با مجموعهای از استعدادهای برتر و با انگیزه کشور قدم به میدان المپیک توکیو بگذارد. مسیری که سروقامتان با آلکنوی پرآوازه شروع کردند، مشابه مسیر پر فرازونشیبی است که فوتبال ایران سالها پیش با کیروشی که کولهبار تجربه خود در تیم ملی پرتغال و رئال مادرید را به تهران آورده بود، آغاز کرد. فارغ از نتیجه نهایی، پیامد تجربه والیبالمان با آلکنو با تجربه فوتبالمان با کیروش نیز یکسان خواهد بود؛ اینکه ورزش ما به تجربه و دانش روز خارجیها برای پیشرفت نیاز دارد؛ اینکه مربی خارجی کالا نیست که بپنداریم واردات آن به تولید داخل لطمه بزند بلکه حتی حضور آنان به تولید و پرورش بازیکنان مستعد کشور کمک هم میکند.
نیاز ورزش به نیروی باتجربه و باکیفیت خارجی، حقیقتی است که فوتبال، والیبال و بسکتبالمان سالهاست آن را درک کردهاند. اینکه فوتبال ایران خودش را یک فصل از حضور خارجیها محروم ساخت، نه مغایر با این حقیقت، بلکه ثابتکننده ناآشنایی مدیران فوتبالی به روابط بینالملل و اصول حرفهای تنظیم قرارداد و برخورد با بازیکنان خارجی و مدیران برنامه آنهاست.
پشت سر ما تاریخ خسته است
طعم شیرین رولت روسی
سامان موحدی راد
رقابتهای لیگ ملتهای والیبال بعد از یک دوره طولانی دوری از مسابقات بار دیگر لذت و هیجان والیبال را به کشور باز گرداند. مدتها بود که حس و حال تیم ملی و بازیهای پرهیجانش از یاد رفته بود اما این رقابتها بار دیگر این شادی و هیجان را به ایرانیها هدیه داد.
تجربه درخشش تیم ملی والیبال ایران در یک دهه گذشته در کنار استعدادهای درخشان والیبال ایرانی همیشه با نام مربیهای بزرگ خارجی گره خورده بود. با احترام به تلاشهای مربیهای داخلی برای ساخت نسلهای خوب و قابل قبولی در ایران که سالها بخشی از روند صعودی تیم ملی والیبال ایران را شکل داده بودند، اما حضور در عرصه جهانی و سرشاخ شدن با غولهای والیبال جهان به ابزاری نیاز داشت که فدراسیون والیبال ایران آن را به خوبی درک کرده بود و به این ترتیب پای ولاسکو، یکی از نوابغ والیبال جهان به ایران باز شد تا روزهای آفتابی زیادی در والیبال ایران شکل بگیرد. بعد از ولاسکو هم والیبال ایران چند مربی خارجی دیگر در سطوح مختلف را تجربه کرد اما علیرغم حضور در رقابتهای جهانی، درخشش همیشگی را نداشت. برخی مربیها با فضا و اتمسفر ایران آشنایی نداشتند و دیگرانی شرایط و کیفیت را نداشتند.
اما در این دوره و در آستانه رقابتهای المپیک، فدراسیون والیبال ایران بار دیگر به سراغ یک چهره جهانی و آزمون پس داده به اسم آلکنو رفت. اولین تجربه آلکنو با تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای لیگ ملتها رقم خورد. جایی که با فراز و نشیب زیاد ایران بعد از شروعی ناامید کننده، چند پیروزی پیاپی را کسب کرد و دوباره در دام شکستهای پشتسر هم افتاد. هنوز زود است که در خصوص نتایج کلی آلکنو اظهارنظر کنیم اما تا همین جای کار هم او در بازیهای زیادی از خودش چشمههایی از هوش و برتری فنی را نشان داد که بازیهای تیم ملی را امیدوارانه کرد. به نظر میرسد اگر فدراسیون والیبال بتواند حضور او را در ورزش ایران طولانیتر کند، قطعاً شاهد اتفاقات مهمتر و بهتری در ورزش ایران خواهیم بود.
از آنجایی که تیم ملی والیبال ایران از معدود تیمهای ایرانی در رشتههای گروهی است که تجربه حضور و درخشش در سطح یک ورزش دنیا را دارد، شاید بتوان گفت که تجربه آنها قابل تعمیم به سایر رشتهها هم خواهد بود. چیزی که سالهاست بلای جان فوتبال ایران شده است. استخدام مربیهایی که خارجی هستند اما کیفیت لازم را ندارند. نگاهی به چند مربی خارجی تیم ملی والیبال ایران در یک دهه گذشته نشان میدهد که هرگاه به سراغ مربیهای سطح یک جهانی رفتیم، نتیجه کاملاً قابل دفاع بوده. وقتی فرمول مربیهای سطح یک جهانی چنین جواب داده چرا باید به دنبال آزمون و خطا با اسمهای ناشناس رفت؟ گردش مالی استخدام مربیهای خارجی دست چندم در ایران چیزی نزدیک به استخدام یک یا دو مربی سطح یک است. چرا نباید چنین کرد؟
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو