سامان موحدی راد
رقابتهای لیگ ملتهای والیبال بعد از یک دوره طولانی دوری از مسابقات بار دیگر لذت و هیجان والیبال را به کشور باز گرداند. مدتها بود که حس و حال تیم ملی و بازیهای پرهیجانش از یاد رفته بود اما این رقابتها بار دیگر این شادی و هیجان را به ایرانیها هدیه داد.
تجربه درخشش تیم ملی والیبال ایران در یک دهه گذشته در کنار استعدادهای درخشان والیبال ایرانی همیشه با نام مربیهای بزرگ خارجی گره خورده بود. با احترام به تلاشهای مربیهای داخلی برای ساخت نسلهای خوب و قابل قبولی در ایران که سالها بخشی از روند صعودی تیم ملی والیبال ایران را شکل داده بودند، اما حضور در عرصه جهانی و سرشاخ شدن با غولهای والیبال جهان به ابزاری نیاز داشت که فدراسیون والیبال ایران آن را به خوبی درک کرده بود و به این ترتیب پای ولاسکو، یکی از نوابغ والیبال جهان به ایران باز شد تا روزهای آفتابی زیادی در والیبال ایران شکل بگیرد. بعد از ولاسکو هم والیبال ایران چند مربی خارجی دیگر در سطوح مختلف را تجربه کرد اما علیرغم حضور در رقابتهای جهانی، درخشش همیشگی را نداشت. برخی مربیها با فضا و اتمسفر ایران آشنایی نداشتند و دیگرانی شرایط و کیفیت را نداشتند.
اما در این دوره و در آستانه رقابتهای المپیک، فدراسیون والیبال ایران بار دیگر به سراغ یک چهره جهانی و آزمون پس داده به اسم آلکنو رفت. اولین تجربه آلکنو با تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای لیگ ملتها رقم خورد. جایی که با فراز و نشیب زیاد ایران بعد از شروعی ناامید کننده، چند پیروزی پیاپی را کسب کرد و دوباره در دام شکستهای پشتسر هم افتاد. هنوز زود است که در خصوص نتایج کلی آلکنو اظهارنظر کنیم اما تا همین جای کار هم او در بازیهای زیادی از خودش چشمههایی از هوش و برتری فنی را نشان داد که بازیهای تیم ملی را امیدوارانه کرد. به نظر میرسد اگر فدراسیون والیبال بتواند حضور او را در ورزش ایران طولانیتر کند، قطعاً شاهد اتفاقات مهمتر و بهتری در ورزش ایران خواهیم بود.
از آنجایی که تیم ملی والیبال ایران از معدود تیمهای ایرانی در رشتههای گروهی است که تجربه حضور و درخشش در سطح یک ورزش دنیا را دارد، شاید بتوان گفت که تجربه آنها قابل تعمیم به سایر رشتهها هم خواهد بود. چیزی که سالهاست بلای جان فوتبال ایران شده است. استخدام مربیهایی که خارجی هستند اما کیفیت لازم را ندارند. نگاهی به چند مربی خارجی تیم ملی والیبال ایران در یک دهه گذشته نشان میدهد که هرگاه به سراغ مربیهای سطح یک جهانی رفتیم، نتیجه کاملاً قابل دفاع بوده. وقتی فرمول مربیهای سطح یک جهانی چنین جواب داده چرا باید به دنبال آزمون و خطا با اسمهای ناشناس رفت؟ گردش مالی استخدام مربیهای خارجی دست چندم در ایران چیزی نزدیک به استخدام یک یا دو مربی سطح یک است. چرا نباید چنین کرد؟