عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6695 /
۱۳۹۹ دوشنبه ۲۰ بهمن
|
طنزیم
من و علی آقا
هومن جعفری
اینکه یک خبرنگار از پژمان جمشیدی بپرسد: شما در فوتبال به جایی نرسیدید و آمدهاید تا در سینما به جایی برسید، بسیار تلخ است. نه به خاطر اینکه طرف، حتی آنقدر فهم نداشته که سؤال درستی را بپرسد یا مؤدب باشد یا دستکم اینکه آنقدر شعور داشته باشد که بفهمد چیزی که میپرسد نه سؤال است، نه درست است، نه مؤدبانه!
پژمان جمشیدی بازیکن پرسپولیس بوده و تیم ملی. تعداد کم بازیهای ملیاش به خاطرکیفیت بالای بازیکنان لژیونری بود که در آن دوره در اردوی تیم ملی بودهاند. جمشیدی در سینما هم خوب ظاهر شده. الان که این مطلب را مینویسم در جشنواره فجر فیلم خط فرضیاش را دیدم و از بازیاش لذت بردم. نه نمایشی در کارش بود نه چیزی. خود نقش بود و در خدمت سناریو. در دوران بازیگری هم در خدمت تاکتیک مربی بود. حالا اگر شمای خبرنگار همکار، توان فهم این موضوع را نداری و عقدههایت را اینگونه پیاده میکنی، ربطی به ضعفهای دیگران ندارد. ضعف خودت را ببین مثلاً همکار!
نکته بامزه امروز این ستون طنز این است که بنده با علی آقا خسروی در یک سالن با هم بودیم و فیلم دیدیم. گفتم همه در جریان باشید که ما دو ستاره بزرگ در کنار هم بودیم.
نکته جالب اینکه تیمهای باشگاهی کشورمان برای میزبانی مسابقات لیگ قهرمانان آاسیا درخواست میزبانی دادهاند که دمشان گرم. خاصه استقلال که این روزها نه به زمین تمرین راهش میدهند نه به هتل. در رستوران هم سیخ کبابهایشان را میشمارند بعد به آنها غذا میدهند. اتفاقاً این خودش موضوع مناسبی برای توریسم ورزشی است. تیمهای خارجی را بیاوریم ایران و از همان دقیقه اول بلایی را سرشان بیاوریم که سر تیمهای خودمان میآوریم. به هتل راهشان ندهیم، به آنها لباس ندهیم، به آنها غذا و جای خواب ندهیم و از همین قبیل کارها دیگر. از وضعیت زمین تمرین و بقیه موارد چیزی نگویم. خوش میگذرد. تجربه جدیدی است.
سایه روشنهای اردوگاه آبی
مرگ حرفهایگری در استقلال
حواشی همواره پیرامون باشگاههای لیگ برتری وجود دارند و مقدار آن در دو باشگاه پرسپولیس و استقلال از حد تصور هم فراتر است. در شرایطی که تمام توان کادر مدیریتی و فنی یک باشگاه باید صرفِ پراکندهسازی شایعات و حاشیهپردازیها گردد، از هر طرف بادی به سمت این آتش زیر خاکستر وزیده میشود تا شعله اختلافات گُر بگیرد و تر و خشک را با هم بسوزاند
میعاد نیک
یکی از مهمترین اصول حرفهایگری در مواجهه با بحرانهای مدیریتی در باشگاههای فوتبال، طرح مشکل و ارائه اعتراض از راههای صحیح است که از آن در بیان عامه به «بیرون نبردن دعوا از خانه» تعبیر میشود. فرقی ندارد که با یک باشگاه کوچک و کماصالت روبهرو باشیم و یا با یک باشگاه بزرگ و برخوردار از طیف میلیونی هوادار؛ اصول حرفهای همهجا و در هر شرایط باید رعایت شوند و اگر این اتفاق صورت نگیرد، تبعات جبرانناپذیری خواهد داشت.
حواشی همواره پیرامون باشگاههای لیگ برتری وجود دارند و مقدار آن در دو باشگاه پرسپولیس و استقلال از حد تصور هم فراتر است. در شرایطی که تمام توان کادر مدیریتی و فنی یک باشگاه باید صرفِ پراکندهسازی شایعات و حاشیهپردازیها گردد، از هر طرف بادی به سمت این آتش زیر خاکستر وزیده میشود تا شعله اختلافات گُر بگیرد و تر و خشک را با هم بسوزاند. استقلال در شبی که با چنگ و دندان مقابل تیم نساجی ایستاد و 3 امتیاز حساس را در خانهاش حفظ کرد، نتوانست منش حرفهای را در میکسزون استادیوم آزادی پیاده کند. گرچه نمایش شاگردان محمود فکری در تقابل با تیم قائمشهری از کیفیت به مراتب بالاتری نسبت به سایر بازیهای آبیها در لیگ بیستم برخوردار بود اما سایه حواشی پس از بازی آنقدر گسترانیده شد تا روشنایی صدرنشینی تیم استقلال آن هم در روزهای موفقیت سپاهان دیگر به چشم نیاید.
به تعبیر آمار و ارقام و دادههای متریکا، استقلالیها در دیدار عصر جمعه توانستند یکی از بهترین سطوح فنی خود را مقابل یکی از تیمهای قعرنشین لیگ برتر به ثبت برسانند. رکورد تعداد پاس در 90 دقیقه با آمار 704 پاس ارسالی که 87 درصد آن صحیح بود، توسط استقلال شکسته شد و درصد مالکیت 66 هم مزید بر علت بود تا نشان دهد که آبیپوشان تا چه حد بر این تقابل سوار بودهاند. با اینکه استقلال مقابل یک تیم قعرنشین که سرمربی جدیدی را هم بهخود میبیند این آمار را ثبت کرده و نمیتوان به تکرار آن مقابل تیمهای بزرگ دل بست اما همین که تیم محمود فکری از آن نابسامانی و سردرگمی تا حدودی خارج شده میتوانست به موضوع اصلی بحث تبدیل شود؛ اگر آن مصاحبههای تند و آتشین در کار نبود.
صدای اعتراض شاگردان محمود فکری آنقدر بلند بود که به گوش همه رسانهها برسد. وجود مشکلات در تیمهایی مانند استقلال از بدیهیات است اما اینکه برخی کلیدواژههای مشترک نظیر «غذای پرسی» بین تمام بازیکنان معترض ردوبدل گردد، زیبنده یک باشگاه بزرگ نیست. مهمترین مشکل باشگاهی مانند استقلال به معضل دائمی کمپ و استادیوم اختصاصی برای تمرین مربوط میشود اما انگار آبیها یادشان رفته که رقیب سنتی با چه امکاناتی تمرین میکند، وگرنه پرداختن به موضوع غذا چندان اهمیتی ندارد. این استاندارد دوگانه اگر چه با ارقام عجیب و غریب قرارداد استقلالیها اصلاً همخوانی ندارد اما محمود فکری هم نشان داده که مانند شاگردانش از وحدت رویه برخوردار نیست و هر آن ممکن است که تصمیماتاش را تغییر دهد.
فکری پس از انتشار صحبتهای شاگردانش اقدام به حمایت از آنها در استوری اینستاگرام خود کرد اما بهمحض برگزاری نشست با احمد مددی که به تعبیر آبیها مسبب اصلی مشکلات است، ورق برگشت و هوا صاف شد! محمودخان شاید بهتر است که راه و رسم اعتراض کردن را یاد بگیرد و بعد اعتراض کند، مانند مسیر مربیگری که نیاز به یادگیری داشت.
زیدان و رئال؛ آخرین تلاشها برای احیای تیمی مرده!
علی بابازاده
از شکست ۳ بر صفر فصل گذشته رئال مادرید در لیگ قهرمانان و مقابل پاری سن ژرمن فرانسه، تا برد شنبه شب ۲ بر ۱ برابر هوئسکا رده بیستمی، تغییر و تحول قابل ملاحظهای در ترکیب و سبک بازی کهکشانیها رخ نداده؛ روزنامه as اسپانیا پس از تحقیر تیم مادریدی در فرانسه، تیتر یک خود را به موضوعی اختصاص داد که تا بدین جای کار و پس از گذشت یک سال و نیم هنوز در تیم زینالدین زیدان مشاهده میشود. فردای آن روز جمله «خط هافبکی وجود ندارد» تیتر اول as اسپانیا بود و این برای شاگردان زیزو طعنهای سنگین به حساب میآمد! رئال فصل گذشته عنوان قهرمانی در رقابتهای لالیگا را به دست آورد ولی ضعف تاکتیکی کهکشانیها بر هیچکس پوشیده نیست. رئال به جز بازی هوایی و ارسال از جناحین هیچ برنامه و پلن دیگری برای گلزنی ندارد و این خود به معنای خارج کردن خط میانی از جریان مسابقه است.
آخرین شاهکار رئال مادرید شنبه شب رقم خورد؛ هوئسکا در ورزشگاه خانگی خود الآلکوراز نمایش درخشانی داشت و تا دقیقه ۸۴ به یک تساوی با ارزش رسیده بود. گل برتری رافائل واران زیزو را از شروع بحرانی جدید در امان نگه داشت ولی کماکان سایه سنگین اخراج برای مرد فرانسوی قابل درک است. فلورنتینو پرز در کنار سانتیاگو سولاری و جولین لوپتگی سیاستهای جوانگرایی و استفاده از بازیکنان اسپانیایی را برنامهریزی کرد؛ پروژههای مدنظر پرز با بازگشت مجدد زیدان نیمه تمام باقی ماند و شنیدهها حاکی از آن است که با توجه به ارزش و احترام زیدان در بین اکثر هواداران کهکشانیها، باشگاه حاضر به اخراج او در میانه فصل نخواهد بود و تنها کسب قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا زیدان را از قطع همکاری در انتهای فصل نجات خواهد داد. خبر فسخ توافقی و دوطرفه قرارداد به گوش دستیار سابق کارلو آنجلوتی هم رسیده و خشم زیدان در کنفرانس مطبوعاتی جدال با هوئسکا نمایان شد؛ «نمی خواهم گلایهای داشته باشم اما واقعیت این است که در این مقطع حساس از فصل تنها ۱۵ بازیکنمان را در اختیار داریم؛ باید با همین نفرات ادامه دهیم تا شرایط برای بازگشت سایرین مهیا شود و امیدوارم این اتفاق هرچه زودتر رخ دهد.
فصل آینده نیازمند تلاش بیشتر و تغییراتی دوچندان هستیم و امسال هم برای دفاع از عنوان قهرمانی تا آخرین دقیقه از آخرین مسابقه خواهیم جنگید. صحبت و گمانهزنی در رسانهها زیاد است و اگر خواهان اخراج من هستید، این حرف را در مقابل خودم بگویید. به جز احترام از رسانهها و روزنامهها چیز دیگری نمیخواهم و همگی میدانید که آخرین قهرمانی ما مربوط به فصل گذشته است، نه ۱۰ سال پیش!»
هر چقدر دوره اول حضور زیزو در سانتیاگوبرنابئو مصادف شده بود با کسب نتایج خیره کننده و آمار مثبت، دوره دوم او به کسب نتایج ضعیف و آماری رو به افول گره خورده؛ تیم مدیریت درکنار کادرفنی همگی درکسب نتایج پرافت و خیز و تضعیف رئال مادرید طی ۳ فصل گذشته دخیل هستند. مهلت نقل و انتقالاتی زمستان ۲۰۲۱ هم به پایان رسیده و این سومین پنجره متوالی به حساب میآید که رئال مادرید هیچ بازیکن جدیدی را جذب نکرده؛ ژانویه ۲۰۲۰ رینیر ژسوس از فلامینگوی برزیل به اسپانیا آمد و پس از حضور در کاستیا، به بروسیا دورتموند قرض داده شد. خرید فرلامند مندی در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۹ آخرین فعالیت قابل توجه باشگاه تا به امروز به حساب میآید و در سایر موارد رئالیها به بازگرداندن بازیکنانی که به صورت قرضی در دیگر باشگاهها توپ میزدند بسنده کرده است. حالا زیدان پس از هفتهها سکوت و صبر، لب به انتقاد گشوده و نبود بازیکنان کلیدی خود را دلیل اصلی کسب نتایج ضعیف هفتههای گذشته میداند؛ او مقصر اصلی را پیدا کرده اما چگونه میتواند خودش را در این شاهکار بیگناه بخواند؟ زیدان با ردکردن خسوس وایخو، سرخیو رگیلون، اشرف حکیمی و تئو هرناندز، دلخوش به درخشش ادر میلیتائو و ثبات همیشگی رافائل واران بود و این دو مهم هیچگاه تحقق پیدا نکردند! سال گذشته as ترکیب رئال مادرید را بدون خط میانی به حساب آورد و تمامی این انتقادات زمانی به زیزو تحمیل میشد که جواز جدایی دنی سبایوس، مارکوس یورنته و متئو کواچیچ صادر شده بود. زیدان به امید شادابی سه فصل گذشته مودریچ و کروس حتی دست رد به سینه مارتین اودگارد نروژی زد و بازیکنی را که خود ابتدای فصل به بودنش اصرار داشت، تا پایان فصل به آرسنال و میکل آرتتا قرض داد. اگر رئال مادرید این روزها تنها ۱۵ بازیکن در اختیار دارد و مصدومیتها امان کادرفنی و هواداران را بریده، به دلیل جدا شدن لوکا یوویچ و بورخا مایورال است که هیچ گاه مورد اعتماد زیدان نبودند و همواره زیر سایه بازیکنانی به مراتب ضعیفتر از خودشان چون وینیسیوس جونیور قرارگرفتهاند.
حاصل ۹۰۹ دقیقه بازی مهاجم جوان برزیلی درلالیگا، تنها ۲گل زده و ثبت ۷ پاس کلیدی بوده و چنین آماری برای فیکس بازی کردن در تیمی چون هوئسکا قعر جدولی نیز کافی نیست. زیدان پیش از بازگشت مجدد به رئال مادرید، دور بودن از فضای سانتیاگو برنابئو را سخت تصور میکرد ولی حالا روزهای به مراتب سختتری را در باشگاه محبوب خود سپری میکند. او با تصمیمات خود و همراهی از سر اجبار فلورنتینو پرز، بهشتی را که خود ساخته بود، به جهنم تبدیل کرده است. «تماشا کردن از بیرون برایم دشوار بود؛ میخواهم این باشگاه را به جایی که به آن تعلق دارد، بازگردانم!»
صف بندی مخالفان در دو جبهه
گوشت قربانی را رها کنید!
سامان موحدی راد
همانطور که هواداران استقلال منتظرش بودند، حاشیه و جنجال درست بعد از چند هفته صدرنشینی گریبان این تیم را گرفت. به این ترتیب پیروزی خفیف آنها برابر نساجی قعرنشین در کنار نتایج ضعیف چهار هفته اخیرشان زیر سایه رفت تا همه در جناحبندی بین کاپیتان غفوری و مدیریت باشگاه صفآرایی کنند.
همه این جنجالها در حالی است که رقیب سنتی آنها چراغ خاموش یک ستاره مهم برای نیمفصل جذب کرده و اگر بازیهای عقب افتادهاش را هم با پیروزی پشتسر بگذارد به صدر جدول میرسد و به این ترتیب استقلالیها بار دیگر با مسأله دور از جام مواجه میشوند. جامی که آخرین بار در لیگ دوازدهم در دست استقلالیها بود و بعدش دیگر به آنها نرسید و این دوری چند ساله در کنار جامهای پیاپی پرسپولیس موجب شده تا انتظارات هواداران استقلال دوچندان شود. در این میان آنها یک بار فصل گذشته و در میانه نیمفصل اول با استراماچونی به صدر جدول رسیدند که آن ماجرای معروف رفتن استراماچونی از ایران پیش آمد. حالا اما بار دیگر آنها با محمود فکری به صدر جدول رسیدهاند و این صدرنشینی با جنجالهای فراوان در تیم همراه بوده است. از ماجرای اعتراض به زمین تمرینی تیم تا غذای پرسی در باشگاه و مهمتر از همه ماجرای وریا غفوری که روز گذشته هواداران را به خیابانها کشانده بود.
در این روزها استقلال اگرچه زیبا بازی نمیکند اما بر خلاف سالهای قبل خوب امتیاز جمع میکند و همین هم موجب شده تا آنها صدرنشین لیگ باشند اما در همه این روزها حواشی دست از سر آنها برنداشته است. یک روز بحث ضعف فنی محمود فکری و کادر فنیاش پیش کشیده میشود و روز دیگر اسناد باشگاه مثل نقل و نبات روی میز خبرگزاریهاست. همه اینها در روزهایی رخ میدهد که آنها با گل دقایق پایانی فرشید اسماعیلی صدر جدول را حفظ میکنند. در هر جای دیگر سه امتیاز بازی با نساجی و تداوم صدرنشینی میتوانست آبی باشد بر آتش حواشی و تفرقهها در تیم اما در استقلال اوضاع کاملاً برعکس است. وقتی تیم نتیجه میگیرد و هواداران کمی امیدوار میشوند، مصیبت بر سر باشگاه آوار میشوند. البته که در این باشگاه رگههایی از بازیکن سالاری هم دیده میشود اما واقعیت این است که سمت مدیریت باشگاه چنان سیاه و مغشوش است که هر بدی دیگری در این تیم در برابر آن ناچیز است.
باشگاهی که مدعی دریافت ستاره سوم آسیاست و هربار با تیم مدیریتی جدید وعده ستاره سوم را به هواداران میدهد، هر فصل با مشکل زمین تمرینی مواجه است. از سوی دیگر مدیران این باشگاه چنان نالایق هستند که درست در زمان صدرنشینی این تیم بعد از فصلها تلاش میکنند تا دعوای خودشان با کاپیتان را علنی کنند. به این ترتیب اسناد باشگاه سر از خبرگزاریها در میآورد. اتفاقی که چند سالی است در استقلال و با مدیریتهای مختلف به رسم تبدیل شده. به این ترتیب است که استقلال نمیتواند حتی با صدرنشینیاش لبخندی را بر لبان هوادارانش بنشاند. چرا که این باشگاه سالهاست از ناحیه مدیران نالایق در حال ضربه خوردن است؛ مدیرانی غیرفوتبالی و بدون کارنامه که یکی از پرطرفدارترین تیمهای ایران را به گوشت قربانی تبدیل کردهاند.
آرامش، مهمترین نیاز استقلال
فکری از دسترس خارج شود
صادق ورمزیار – بازیکن سابق استقلال
بازی استقلال برابر نساجی از چند وجه قابل بررسی است. نساجی برای نباختن آمده بود، کاملاً دفاع میکرد و چشم به ضدحملات داشت. با این شرایط مشخص بود استقلال بازی خیلی سختی دارد، چون تیمی که در نیمه دوم و پایین جدول حضور دارد، قطعاً برای یک امتیاز وارد زمین میشود و همین موضوع، کار را برای استقلال سخت میکند. دفاع اتوبوسی، تیمهای بالای جدولی را عصبانی میکند و این خشم باعث میشود بازیکنان نتوانند از فرصتهای خود استفاده کنند. استقلال هم در این مسابقه از ترکیب ایدهآل خود استفاده کرد و در خطوط دفاعی و میانی توانست توپهای خوبی بگیرد. استقلال مالکیت بازی را در اختیار داشت و توپ را به خوبی به گردش درمیآورد. نساجی هم با دفاع بسته و سیستم 1-4-5 وارد زمین شد و رسیدن به محوطه جریمه این تیم بسیار سخت بود.
استقلال کمی بدشانس بود که زودتر به گل نرسید. استقلال اگر زودتر گل میزد، تیم راحتتر و بهتر بازی میکرد. هر چه از زمان بازی سپری شد، استرس بیشتری بر تیم استقلال حاکم میشد. خوشبختانه این طلسم در دقیقه 86 شکسته شد. بدون شک تنها راهی که استقلال میتوانست به گل برسد، شوت از راه دور بود. وقتی تیمی به دفاع میرود، شوت از راه دور به کمک حریف میآید و استقلال خیلی از این روش استفاده نمیکرد. فرشید اسماعیلی در دقایق آخر، ناجی استقلال شد و تیم را به شرایط بهتری رساند.
بهعنوان یک پیشکسوت از فکری خواهش میکنم در چند هفته پیش رو، کمتر مصاحبه کند و کمتر در رسانهها باشد تا آرامش را به استقلال و خودش بازگرداند. همه تیمها به دنبال استقلال هستند و تیم ما باید از سایر تیمها فرار کند. بهعنوان کسی که وضعیت را بدون استرس از بیرون نگاه میکند، از فکری میخواهم از دسترس خارج شود و آرامش را به استقلال بازگرداند تا با سایر تیمها در صدر جدول فاصله بگیریم.
درباره موضع سرمربی استقلال مقابل وریا
وقتی فکری داستان مربیان پیشین را فراموش میکند
مازیار گیلکان
مدتهاست باشگاه استقلال با مسأله رویارویی مربیان و بازیکنان مقابل باشگاه مواجه است. این اتفاق تازهای برای این باشگاه نیست که این بار وریا غفوری را مقابل خود میبیند. محمود فکری اما در میانه جدل وریا و باشگاه استقلال موضعی دارد که لازم است به بهانه این موضع، سرمربی امروز استقلال را با آنچه بر مربیان این باشگاه گذشته آشنا کنیم:
استقلال بعد اخراج وینفرد شفر با روشی بدون احترام و اخراج سرمربی از محل تمرین، با سرمربی بعدی خود نیز رفتاری غیرحرفهای داشت. از یاد نبریم که استراماچونی در اعتراض به غیرمتعهد بودن باشگاه، در اعتراض به دروغ و عوامفریبی در اخبار مربوط به قراردادش، ناچار به فسخ قرارداد شد. تا اینجا مسأله فقط مشکلات مالی باشگاه نیست، بلکه مسأله روش برخورد با سرمربی است.
مدیران باشگاه استقلال استراماچونی را به ستوه آوردند و به فرهاد مجیدی رسیدند و بعد فرهاد مجیدی را با نام استراماچونی به ستوه آوردند تا روزهای پرمعامله نقل و انتقالات را بدون نظارت سرمربی بگذرانند. حرفها نیز همیشه بیفایده هستند، چون هیأت مدیره باشگاه از قراردادهای شائبهبرانگیز حرف زد و انگار مسئولیت خود را از یاد برد که خود باید ناظر بر کار مدیرعامل باشد. استقلال مجید نامجو مطلق را نیز بدون احترام و خداحافظی کنار گذاشت، اگرچه او در موقعیتی حساس مسئولیت تیم را برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا پذیرفت و با پنجره بسته و تیم بیتمرکز و بازیکنانی که برای جدایی لحظهشماری میکردند، به قطر رفت و آخرش تصویری بازنده از او ساخته شد. این روش و منش استقلال در حفاظت از سرمربیانش در یکی، دو سال اخیر است.
مسأله استقلال برای اینکه از استراماچونی به فکری رسید، فقط بحرانهای مالی نیست، بلکه همین باشگاه در حالی استراماچونی را از دست داد که باید به زودی تمام مبلغ قرارداد او را به اضافه جریمهها پرداخت کند. استقلال سپس با فرهاد مجیدی سرمایهگذاری روی یکی از مربیان جوانش را شروع کرد اما پس از آنکه با مجیدی به نتیجه مطلوبی نرسید، همه چیز را برای از دست دادن این سرمایه نیز فراهم کرد. این باشگاه بعید است با مدیران جدیدش نیز راه و رسم دیگری را انتخاب کرده باشد.
محمود فکری اما تمام داستان مربیان پیشین استقلال را انگار فراموش کرده که موضعش در قبال وریا غفوری، این موضع نابجا شده است.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو