عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6789 /
۱۴۰۰ دوشنبه ۳۱ خرداد
|
هشتمین دوئل کاپیتانهای سابق استقلال
دومین تقابل مهدی رحمتی به عنوان سرمربی با استقلال در دیداری معوقه از هفته بیست و یکم رقابتهای لیگ، امشب در تهران انجام خواهد شد.
کاپیتان سابق آبیپوشان برای دومین بار در فصل جاری به عنوان سرمربی رقیب مقابل استقلال قرار خواهد گرفت و این در حالی است که تیمش در بازی رفت مغلوب استقلال شده است.
به گزارش فوتبال 360، استقلال در دور رفت مسابقات لیگ در هفته ششم، در حالی که محمود فکری را به عنوان سرمربی روی نیمکت خود داشت، در مشهد موفق شد شاگردان مهدی رحمتی را با نتیجه 2 بر صفر شکست دهد و این بار در دور برگشت این مسابقات، این فرهاد مجیدی خواهد بود که در قامت مربی استقلال، تیمش را مقابل دیگر کاپیتان سابق این تیم به زمین خواهد فرستاد؛ دو بازیکنی که سالهای پایانی فوتبالشان را در استقلال تجربه کردند و بازوبند کاپیتانی این تیم را بر بازو داشتند و در مقطعی همتیمی هم بودند.
رحمتی اگرچه سابقه حضور چندین ساله در استقلال را در کارنامه دارد اما در دوران بازیگری با تیمهای فجرسپاسی، مس کرمان، سپاهان، پیکان و پدیده مقابل استقلال قرار گرفته بود و حالا در لیگ بیستم تحت عنوان سرمربی پدیده، برای بار دوم این مهم را تجربه خواهد کرد. در بازی رفت رحمتی با دو گل مغلوب تیم سابقش شد.
بعد از جدایی وینفرد شفر از استقلال، فرهاد مجیدی در حالی هدایت استقلال را برعهده گرفت که رحمتی به واسطه جو سنگین هواداری نشأت گرفته از حواشی دربی، از سوی مجیدی نیمکتنشین شد و حسینی جای او را در ترکیب ثابت استقلال گرفت.
با اینحال در پایان آن فصل، مجیدی راهی تیم المپیک شد و مهدی رحمتی هم به پدیده پیوست. او در دو دیدار پایانیاش در قالب سنگربان پدیده، در لیگ نوزدهم یک شکست و یک تساوی مقابل استقلال را تجربه کرد و نکته عجیب اینکه بر اساس آمار، استقلال در تاریخ رقابتهای لیگ به هیچ دروازهبانی به اندازه او گل نزده است.
پدیده اما این روزها تحت هدایت این مربی جوان با ۲۸ امتیاز در رتبه هشتم است و باید دید در جدال دوباره با کاپیتانی دیگر از استقلال، تیم او قادر به باز کردن دروازه استقلال و امتیازگیری از این تیم میشود یا نه.
این بازی اولین تقابل مجیدی و رحمتی در قامت سرمربی است. پیش از این، کاپیتانهای سابق استقلال هفت مرتبه به عنوان بازیکن با پیراهن تیمهای مختلف برابر هم قرار گرفتند که حاصل آن، سه برد، یک تساوی و سه باخت برای هر کدام بوده است. مجیدی سابقه زدن یک گل به رحمتی را دارد.
بدون شک رقابت این دو مربی که در سالهای پایانی فوتبالیشان، همتیمی هم بودند، میتواند رقمزننده یکی از دیدارهای جذاب این فصل باشد.
طنزیم
بای دیفالت
هومن جعفری
به سلامتی و مبارکی و میمنتی، اشکان دژاگه و مسعود شجاعی هم با تراکتورسازی فسخ قرارداد کردند و جدا شدند. به صورت «بای دیفالت» یا «بای نحو کان»، هر بازیکنی با تراکتورسازی فسخ میکند، میرود فیفا چند صدهزار دلار شکایت میکند و حکم هم میگیرد! ببینیم این دو عزیز هم مشمول این بند میشوند یا خیر!
***
رقابت سنگینی بین بارسلونا و الهلال برای بستن تیمی قویتر برای فصل بعد در جریان است! این وسط رئال مادرید و استقلال هم اسب را بستهاند به درخت و منتظرند ببینند انتخابات شورای شهرشان چه میشود! همین طوری ادامه بدهید! دمتان گرم!
***
این نتایجی که در جام ملتهای اروپا در حال رقم خوردن است، از آن دسته نتایجی است که کاملاً برای بر باد رفتن آبرو و اعتبار کارشناسان فوتبال کفایت میکند. بابا این چه وضعی است؟ نه ترکیهاش زور دارد، نه انگلیسش، نه دانمارکش، نه اسپانیایش، نه آلمانش و نه پرتغالش! کلاً این از آن مسابقاتی است که فقط یک دانه «ر» دارد! همین!
لاپورتا در مصاحبه با نشریه لا ونگواردیا گفت: «صادقانه بگویم که اوضاع بارسلونا خرابتر از آن چیزی است که تصور میکردم و البته با توجه به شرایط پیچیده دوران کرونا، خیلی هم عجیب نیست. هنوز آمار و ارقام دقیقی از سوی مدیریت اقتصادی به من تحویل داده نشده و من همچنان منتظرم ولی به مسائلی برخوردهام که باید توضیح داده شوند. من احتمال هرگونه برخوردی را نفی نمیکنم. اگر در این مورد جدی نباشیم، بعدها بار دیگر همین اتفاقات بد تکرار خواهند شد.»
لاپورتا ادامه داد: «650 میلیون یورو بودجه باشگاه برای دستمزدهاست که بیشتر از درآمدهای ما در دوران کرونا بوده و این باید حل شود. برخی دستمزدها اغراقآمیزند و قبلاً هم گفتهام که به طور عمومی باید دستمزدها را کاهش داد و در این مورد تلاشهایی را شروع کردهایم. هر کاری که انجام میدهم، تنها برای خیر و صلاح بارسلوناست.»
خیلی دلم میخواهد آقای لاپورتا بیاید ایران، فدراسیون فوتبال یا استقلال و پرسپولیس را تحویل بگیرد، بعد یک مصاحبهای با او داشته باشیم ببینیم نظرش در مورد بحران چیست!
در چنین روزی ۳۱ خرداد ۱۳۸۱
شکایت عجیب تلویزیون ایتالیا از فیفا
رادیو و تلویزیون دولتی ایتالیا (رای )، اعلام کرد: به دلیل تحمل خسارت مالی، پیامد حذف ناعادلانه تیم ملی این کشور از رقابتهای جام جهانی فوتبال 2002 کره و ژاپن، از فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا)، شکایت میکند.
در اطلاعیه روز جمعه «رای» که در شهر رم منتشر شد، آمده است: اشتباه داوری در دیدارهای تیم ایتالیا، به ویژه حذف تیم ملی این کشور پس از شکست مقابل تیم کره جنوبی، کاهش درآمدهای تبلیغاتی پخش مستقیم این رقابتها را به دنبال خواهد داشت.
دلیل ضرر مال «رای»، کاهش تعداد بینندگان دیدارهای باقیمانده جـــام جهانی فوتبال 2002، به دنبال حذف تیم ملی فوتبال ایتالیا از ادامه ایــــن رقابتها و انصراف شرکتها از پخش آگهیهای بازرگانی اعلام شده است.
براساس این اطلاعیه، رادیو وتلویزیون دولتی ایتالیا، وکیلان خـــود را مأمور کرده تمام زمینههای ممکن برای طرح پیگرد مالی فیفا و جبران غرامت مالی را مورد بررسی قرار دهند.
گفته میشود «رای» که برای خرید امتیاز پخش مستقیم تمامی دیدارهــای جام جهانی 2002، حدود 70 میلیون یورو پرداخت کرده، با کاهش 7 میلیــــون یورویی درآمدهای تبلیغاتی خود روبهرو خواهد شد.
برتری دو بر یک سهشنبه گذشته تیم کره جنوبی مقابل تیم ایتالیا بـــه حذف این تیم از جام جهانی فوتبال 2002 منجر شد.
(ایران ورزشی: بعدها مشخص شد تصمیمات داوری به سود کرهجنوبی بوده است)
خزانه خالی استقلال، گنج قارون سیاستمداران
بکش و مدیرم کن!
سام ستارزاده
آخرین مصاحبه فرهاد مجیدی در باب وضعیت مدیریتی اسفبار استقلال، حاوی جملات دلسوزانهای بود که در حقیقت اشارهای به علت ریشهای ناکامی آبیها در چند سال اخیر داشت. استقلالیها در پنج سال گذشته مدیران عامل گوناگونی از جمله رضا افتخاری، امیرحسین فتحی، احمد سعادتمند، احمد مددی و در بازههای کوتاهی، اسماعیل خلیلزاده و علی فتحاللهزاده را تجربه کردهاند اما ورای تفاوت نام افراد، مشکلات اقتصادی و مدیریتی یکسانی بر فضای باشگاه سایه افکند تا تیمهایی که میتوانستند تحت هدایت وینفرد شفر و آندرهآ استراماچونی، پابهپای پرسپولیس برای فتح لیگ قهرمانان آسیا بجنگند، در خارج از مستطیل سبز از پای درآیند.
این وضعیت استقلالی است که بیش از ۴۳ سال قبل، آن را در زمره ثروتمندترین باشگاههای فوتبال جهان نیز میشمردند؛ پول حتی برای ام. آر. ای بازیکن خارجی باشگاه وجود ندارد، بازیکنان از معوقات ۷۵درصدی خود به ستوه آمدهاند و عقد یک قرارداد ساده با یک دستیار ایتالیایی مطرح که مجیدی درخواست کرده، تبدیل به یک عملیات غیرممکن گشته. سرمایههای آکادمی باشگاه نیز یکی پس از دیگری با فسخ یکطرفه سرنوشت خود را از پایههای استقلال جدا میکنند. آنچه فصل مشترک تمام نهادهای این جملات است، شکایت از مدیریت عامل است. با این وجود، آن علت که سالهاست رنگ آبی آسمان استقلال را تیره ساخته، بزرگتر از آن است که در نام احمد مددی، یا مدیران پیشین وی که نامشان آورده شده خلاصه شود.
گویا هواداران آبیدل این پاراگرافها را عمیقاً درک کردهاند که تجمعات اعتراضی خود را در ابتدای فصل (پیش از آغاز مدیریت عاملی مددی) به بهارستان نیز کشاندند. در همان تجمع، یک نماینده مجلس به میان هواداران آمده و با وعده بازخواست وزیر ورزش بابت انتصاب مدیران ناشایست، محبوب دل آبیها شد اما خروجی وعدههای وی، نه استیضاح بود و نه بازخواست بابت انتخابات قبلی؛ بلکه یک مهلت یکماهه بود برای اینکه وزیر ورزش یک مدیر ناشایست دیگر را به ساختمان سعادتآباد بفرستد.
تعجبی نداشت که نتیجه این اقدام نمادین، وضعیت کنونی استقلال باشد و عکس دونفره حماسی سخنگوی باشگاه با محمود فکری پس از عقد قرارداد با وی. اما داستان اینجا حزنانگیز میشود که همین نماینده مجلس که با وعدهای بیسرانجام دل استقلالیها را به دست آورد، نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد و سخنگوی باشگاه نیز در انتخابات شورای شهر تهران ثبتنام کرد.
فرهاد مجیدی در انتهای اظهارات تندش از مدیران باشگاه پرسید: «مگر استقلال برای شما چه دارد که حاضرید همه این اعتراضها را تحمل کنید و بمانید؟!» پاسخ سرمربی و اسطوره آبیهای پایتخت در همین داستان کوتاه میتواند یافت شود؛ داستانی که نشان میدهد حتی خزانه خالی و پر از بدهی باشگاه استقلال، بهواسطه پایگاههای هواداری کلانش، برای اهالی وادی سیاست از گنج قارون ارزشمندتر است.
پیشتر نیز کم نبودند مقداد نجفنژادهایی که با ارسال دیرهنگام لیست بازیکنان، استقلال را یکتنه از لیگ قهرمانان آسیا حذف میکردند و حسن زمانیهایی که کنایههای علیرضا منصوریان را بر جان میخریدند. استقلال، باشگاهی که در آن پرداخت یک قسط از بدهی یک سرمربی خارجی، خرید بلیت و صدور ویزای کار برای دستیار خارجی و اجاره خانه برای بازیکنهای خارجی، ماجراهای پرپیچوخمی هستند که از یک عضو معمولی هیأتمدیره یک قهرمان میسازند، چرا نباید بهشت مدیرانی باشد که ربطی به فوتبال ندارند؛ زمانی که آنها پا به ساختمان سعادتآباد میگذارند، تیشه به ریشه استقلال میزنند؛ و با این وجود، به لطف برند استقلال، روز به روز محبوبتر و سرشناستر نیز میگردند؟
شطرنج هفتِ مقدس با ضحاک
فرهـــادِ آهنگـــر!
فرهاد این روزها مانند کاوه آهنگری شده که بیمحابا به سمت قصر ضحاک شورید و درفش کاویانی را بنا نهاد. این جریانسازی تنها از او بر میآمد اما مجیدی نباید از این راهی که شروع کرده پس بزند و خسته شود؛ نیمهکاره رها کردن شورش یعنی پذیرش شکست و رهایی در گورستان عدم
دود بحران باز هم از خیمه آبیهای تهرانی به پا خاست تا صدای فرهاد مجیدی به اعتراض و گلایه بلند شود.
سرمربی جوان تیم فوتبال استقلال که مانند ۲ دوره پیشین مربیگریاش در اردوگاه آبی با معضلات و مشکلات ساختاری مواجه شده، رگبار گلولههای شکایتیاش را در کانال تلگرامی خود شلیک کرد تا ترکشهای این هجوم گسترده تا مغز استخوان اتاق مدیریت ساختمان باشگاه استقلال نفوذ کند و مدیرعامل نهچندان خوشنام آبیپوشان را وادار به تکان دادن عصبی مهرههای شطرنج کند.
فرهاد مجیدی که سابقه ۲ دوره حضور عجیب در رأس کادرفنی تیم فوتبال استقلال را داشته و بهطور حتم از اشتباهات خود در آن برهههای زمانی درسهای زیادی هم آموخته، از همان روزهای ابتدایی تجربه سومین حضورش روی نیمکت آبیپوشان این قول را به هواداران داد که تا پای جان در کشتی شکسته و به گل نشسته استقلال میماند و مانند ناخدایی چریک، آبیها را از قلب طوفان بیرون میآورد.
سرمربی آبیهای پایتختنشین که پس از دستگیری و زندانی شدن اسماعیل خلیلزاده دیگر هیچ پشتوانه و یاور بزرگی را در هیأتمدیره باشگاه استقلال در پس گامهای خود نمیبیند، گلولههایی را روانه اردوگاه دشمن داخلی کرده که سرآغاز یک جنگ واجبالاجرا خواهد بود.
در آستانه تعویض دولت و لاجرم تغییر کادر وزارتخانهها، فرهاد مجیدی بازی بزرگی را برپا کرده تا این بار نام خودش بهعنوان برنده از گوی شانس و تقدیر بیرون بیاید اما با چاشنی تخطئه و رونمایی از چهره واقعی خائنین و مقصرین.
صفحه شطرنجی که ۷ مقدس سکوهای آبی برپا کرده بیشباهت به رزمگاه و عرصه جنگ نیست. شاه فرهاد آبیها با سخنوری و لفاظیهای مختص به خودش پردههایی را عیناً میدرد که مدتها دیدگان هواداران پرشمار استقلال را تیره و تار ساخته بود. موضعگیری رسمی یک سرمربی حرفهای نسبت به وزارت ورزشوجوانان و مهندسیهایی که معاون تامالاختیار وزیر در ساختار نهادهای زیردستیاش صورت میدهد، اتفاق مهم و البته قابل بحثی خواهد بود که افتخار سردمداری این جنبش را فرهاد مجیدی گردن گرفته و مدالش را هم روی سینه خواهد
کوفت.
سناریویی که فرهاد مجیدی برای مقابله با عناصر اختلالگر و اغتشاشگر تدارک دیده، بینقص نیست اما کمنظیر است.
سرمربی جوان آبیها اینبار هواداران را سیبل رفتارهایش نکرده، بلکه از آنها پُلی ساخته تا تیم به اعتلا و جایگاه حقیقیاش برسد و این قمار، تنها قماری است که بازندهاش بازیگرانش نیستند و صاحب قمارخانه باید متحمل شکست شود.
نام بردن بیپرده فرهاد مجیدی از معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارتخانه که نقش بسیار پررنگی در مدیرعاملی احمد مددی داشته نشان از جدیت شماره ۷ عصیانگر سکوهای آبی دارد. فرهاد مجیدی این روزها روی حرف خودش ایستاده و با هر توجیهی، وسیلههایش را برای احقاق هدف مهیا میکند.
فرهاد این روزها مانند کاوه آهنگری شده که بیمحابا به سمت قصر ضحاک شورید و درفش کاویانی را بنا نهاد. این جریانسازی تنها از او بر میآمد اما مجیدی نباید از این راهی که شروع کرده پس بزند و خسته شود؛ نیمهکاره رها کردن شورش یعنی پذیرش شکست و رهایی در گورستان عدم.
بازی صندلیها با چهرههای ناشناخته
غم با من زاده شده!
سامان موحدی راد
استقلال دوباره وارد روزهای بحرانی شده. نه بحران درون زمین که در بیرون زمین بار دیگر شاهد حملههای فراوان اعضای هیأت مدیره، مدیرعامل و سرمربی هستیم. نگاهی به وضعیت این تیم در حال حاضر چیزی شبیه به پنج سال اخیرش است. مجموعهای از ابهامها، بیعملیها و اقدامات در حال تعلیق که روزگار باشگاه را سیاه کرده است. مجموعهای از ناهماهنگیها و عدم وحدت مدیریتی که به استقلال در همه این سالها ضربه زده است. چیزی که بارها و بارها از سوی هواداران، بازیکنان و مربیهای استقلال به آن اعتراض شد اما تلاشی برای حل آن نشد.
بیشک بزرگترین مشکل استقلال در این سالها مشکل مدیریتی بوده است. این باشگاه را در این سالها چهرههایی اداره کردند که اغلب تا پیش از آمدن به استقلال یک چهره ناشناخته بودند و تازه با مدیریت استقلال به نام و نوایی رسیدند. در این مدت تلاش قابل توجهی برای اثبات بیکفایتی خودشان داشتند و در نهایت هم بیهیچ عقوبتی بابت تصمیمات اشتباه و هزینههای تحمیلی زیاد به باشگاه از استقلال رفتند. مجموعه تصمیماتی که در این سالها استقلال را به حال و روز فعلیاش کشانده است.
چهرهای مثل مددی در خامترین خیالهایش هم فکرش را نمیکرد که روزی مدیرعامل استقلال شود ولی حالا تصمیمگیرنده اصلی تیمی است که در سرتاسر ایران میلیونها هوادار دارد.
هوادارانی که کسب جام در لیگ برتر ایران حالا به بزرگترین مسألهشان تبدیل شده است. بار شدن این همه انتظارات و فشارها روی تیم میطلبد که تدارکی مناسب اتخاذ شود تا حداقل از سوی تماشاگران حرکتی و تلاشی برای رسیدن به این هدف دیده شود اما آنچه در استقلال دیده میشود تنها بازی صندلیها با چهرههای ناشناخته است. چهرههایی که بیهیچ نسبتی با استقلال به این باشگاه لینک میشوند و عجیب اینکه به جای برطرف کردن نیازهای اساسی باشگاه در حال ایجاد حاشیه برای آن هستند.
در حال حاضر استقلال منتظر اضافه شدن یک مربی خارجی به نیمکتش است. از سوی دیگر وضعیت شیخ دیاباته هم مبهم است و هنوز نتوانسته به تیم اضافه شود. این در حالی است که استقلال ممکن است با عدم تمدید قرارداد با برخی چهرهها، بازیکنان کلیدیاش را پیش از دیدار حساس برابر الهلال از دست بدهد.
حالا در این میان اعضای هیأت مدیره و مدیرعامل و سرمربی هم در یک دعوای طولانی هستند. دعوایی که چیزی جز حاشیه برای استقلال و گرفتن انرژی تیم در زمین چیزی برای این تیم ندارد. دولت حسن روحانی وعده داده بود که استقلال و پرسپولیس را خصوصی میکند. 45 روز به پایان این دولت مانده و این امر محقق نشده. سیدابراهیم رئیسی هم وعده داده این دو تیم را خصوصی کند.
نمیدانیم موفق میشود یا او هم به سرنوشت خاتمی، احمدینژاد و روحانی دچار میشود اما هرچه که هست دوای درد استقلال پیش از هر چیزی ثبات مدیریتی است. این تیم باید هرچه زودتر به یک آرامشی در ترکیب بیرون زمین برسد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو