عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6788 /
۱۴۰۰ يکشنبه ۳۰ خرداد
|
طنزیم
استقلال را به تناردیهها بدهید
هومن جعفری
اوضاع استقلال در این ماه پایانی دوران مسعود سلطانیفر، رسماً تبدیل شده به لوکیشن سریال بینوایان! یعنی تناردیهها بالای سر این تیم بودند، استقلال الان حال و روزش بهتر بود! تیم روی هوا، هیأت مدیره غیر رسمی، اوضاع مالی افتضاح، پول ناهار با مربی، پول بدنسازی و ریکاوری با مربی، حکم جلب بازیکن در دست شرخر، حکم توقیف اموال باشگاه دست طلبکار، مانیتور و پرینتر باشگاه توقیف شده، حقوقها پرداخت نشده و ...
انصافاً تناردیهها برای این تیم دلسوزتر به حساب میآیند! اگر مقدور است مجمع باشگاه استقلال را به یکی از این خانواده بدهید.
***
کشور دوست و برادر عراق، مبلغ 5 میلیون دلار برای آماده سازی این تیم جهت صعود به جام جهانی بودجه کمکی تصویب کرده. نامبردگان فکر میکنند با این پولها میتوانند به جام جهانی صعود کنند که زهی خیال باطل! این فقط نصف میزان پولی است که ما برای ویلموتس و دستیاران دور میریزیم. اگر میخواهید جام جهانی بروید باید خیلی بیشتر از اینها پول آتش بزنید. خیلی بیشتر!
دراگان، تنها راه پیشروی فوتبال ملی
به من فرصت بده!
نه برانکو ایوانکوویچ، نه گابریل کالدرون، نه سرچکو کاتانچ و نه هر سرمربی خارجی دیگری لزوماً نمیتواند از دراگان اسکوچیچی که ۷ پیروزی پیاپی را با یوزهایش کسب کرده، موفقتر باشند و بهترین تصمیم ادامه همکاری با مرد کروات تا پایان رقابتهای نهایی مقدماتی جام جهانی خواهد بود
دراگان اسکوچیچ را میتوان تنهاترین سرمربی تاریخ تیمملی فوتبال ایران دانست. از روزی که سکان هدایت یوزپلنگان پارسی به جنتلمن کروات سپرده شد، بسیاری از فوتبالدوستان ایرانی در ادای جمله «به مربی تازهوارد همیشه باید فرصت داد» برای وی استثنا قائلشدند اما خارج کردن تیم ملی از بحرانی که کاردستی مارک ویلموتس بود نیز برای وی حاشیه امن نساخته است. ایران با اسکوچیچ هر هفت دیدار نخستش را با پیروزی پشت سر گذاشت؛ رکوردی که در تاریخ فوتبال ملی ما، تنها استاد فرانک اوفارل به آن دست یافته است. با این حال، بازی با نام کیروش و برانکو در فضای رسانه ورزشی، جایگاه اسکوچیچ را هر روز بیش از دیروز میلرزاند.
کلمه بلاتکلیفی با نیمکت سرمربیگری تیم ملی گره خورده، درست در شرایطی که دور نهایی مقدماتی جامجهانی قطر کمتر از سه ماه دیگر آغاز میگردد. اسکوچیچ که خود خروجی فدراسیون سابق برای تعیین جانشین ویلموتس بود، طی فرآیندی برگزیده شد که بیش از سه ماه سکان هدایت تیم ملی را بدون ناخدا رها کرده بود. وضعیت کنونی فدراسیون نه از لحاظ مالی و نه از حیث ارتباطات بینالمللی با پاییز و زمستان ۹۸ تفاوت چندانی ندارد که بخواهیم انتظار داشته باشیم یک سرمربی نامیتر از اسکوچیچ با وی جایگزین گردد و از صفر بنای فنی تیم ملی مدنظر خود را پیریزی کند.
جدایی مسیر ایران و اسکوچیچ در مقطع کنونی، نهتنها اشتباهترین تصمیم برای هر دو طرف، بلکه یک نوع بیاحترامی است به ماههایی که اسکوچیچ بدون برگزاری دیدار ملی و صرفاً با آنالیز ملیپوشان در لیگ برتر و آنسوی مرزها در تیم ملی گذراند. اسکو نهتنها صنعت نفت را در میانه فصل نیمهکاره رها کرد، بلکه بیش از یک سال از زندگی کاری خود را در اوج آرامش سپری کرد تا از عهده مأموریت اولش در تیم ملی برآید. حالا آزمون و خطای خود را ترتیب داده و به شناخت لازم از بازیکنان ملیپوش و آرایشهای گوناگون رسیده و ترکیب ۴-۴-۲ مطلوبش را سر بزنگاه حساس رقابتهای دور دوم مقدماتی یافته است.
آنهایی در فدراسیون که شهامت حمایت تمامقد از یک سرمربی با رکورد صد درصد پیروزی را ندارند و بدتر از آن، هیچ گزینه معقولی برای جانشینی وی روی میز نمیگذارند که بتوان در اسرع وقت با وی مذاکره شود و به برنامه وی با تیم ملی برای ۱۰ جدال دشوار پیشرو اعتماد ورزید، خواسته یا ناخواسته، ضربه آشکاری وارد کردند به تیمی که سرمربی کنونی فوتبال ملی ما آن را شکل داده. بهعلاوه، واضح است که فدراسیونی که از عهده مخارج اسکوچیچ هم بهدشواری برمیآید و همچنان به ویلموتس و کیروش و شستا بدهی خود را صاف نکرده است، توانایی پرداخت دستمزد یک مربی نامدار را ندارد.
در شرایط کنونی، هیچ راهی معقولتر از حمایت و ادامه همکاری با سرمربی متواضع کروات تیم ملی وجود ندارد و اگر چنین تصمیمی تنها راه پیش روی فدراسیون باشد، بهتر است فدراسیون با قاطعیت آن را بپذیرد؛ به ویژه آن که حتی اگر دیدار با بحرین و عراق را آسان فرضکنیم که دستکم دومی به هیچ عنوان صحت ندارد، اسکوچیچ هیچ نشانی از عدم شایستگیاش برای فعالیت بهعنوان رأس کادر فنی تیم ملی بروز نداده. فرصت برنامهریزی برای آمادهسازی تیم ملی در سه ماه باقیمانده تا دور بعدی مقدماتی جامجهانی مانند باد میگذرد. تصمیمگیری درست و سریع، وظیفهای است روی دوش فدراسیون عزیزی خادم که میتواند ما را به آینده فوتبال ملی دلگرم یا مأیوس بسازد.
انگولو کانته؛ بهترین بازیکن جهان که پست مشخصی در زمین ندارد
قبل از اینکه انگولو کانته، هافبک فرانسوی، در رقابتهای جام جهانی و دیدارهای لیگ قهرمانان یکهتازی کند، مربی جوانانش او را سوار بر ماشین در اطراف پاریس میچرخاند تا یک نقطه ظریف اما مهم را درباره بازیاش به او نشان دهد. او به تیمهای بزرگتری که دنبال بازیکن میگشتند میگفت کانته ریزاندام است اما باور کنید این مسأله جلوی کاراییاش را نمیگیرد. با توجه به اینکه کانته در بهترین حالت 168 سانتیمتر قد دارد، ثابت کردن این مسأله سخت است.
پیر ویله، مدیر فنی سابق در ژی اس سورزن، میگوید: «امروز میگویند او 168 سانتیمتر است. من مطمئن نیستم که او این قدر بلند باشد.» یک دهه بعد، کانته هنوز قد نکشیده اما قامت او در فوتبال جهان بسیار بلند است و حضور او در تلاش فرانسه برای بردن جام ملتهای اروپا نقش مهمی ایفا میکند.
او با 30 سال سن تقریباً همه جامهای ممکن را به دست آورده است؛ جام جهانی، لیگ برتر، جام حذفی، لیگ اروپا و لیگ قهرمانان. سال 2016 وقتی لستر برای بردن لیگ برتر انگلیس یک به 5000 شانس داشت، کانته عضو کلیدی این تیم بود و ماه گذشته در بازی فینال لیگ قهرمانان که منجر به قهرمانی چلسی شد، بهترین بازیکن زمین لقب گرفت.
چیزی که ظهور کانته را بیشتر قابل توجه میکند این است که تقریباً کسی نمیداند او در زمین در چه پستی حضور دارد. اگر او را به خاطر توانایی غیرطبیعیاش در گرفتن توپ و قطع پاس هافبک دفاعی بدانیم، تواناییهایش را تقلیل دادهایم. و اینکه بگوییم او بازیساز است کاملاً نکته بازی او را نفهمیدهایم. تمام مربیانش میدانند که هیچ کس مثل او نمیتواند زمین را پوشش دهد و هیچ کس نمیتواند مثل او همیشه در جایی که لازم است، حضور داشته باشد.
اگر تعریف نقش کانته سخت باشد، توضیح تأثیرش ساده است. او در پیروزی یک-صفر فرانسه مقابل آلمان بی سر و صدا در خط میانی حضور داشت و به همه دنیا یادآوری کرد که در ایجاد مزاحمت برای حریف بینظیر است. در 28 بازی که او و پل پوگبا، هافبک منچستریونایتد، از ابتدا برای آبیها به میدان رفتهاند، فرانسه هرگز نباخته است.
توماس توخل، مربی کانته در چلسی، گفت: «او همان کسی است که برای کسب جام نیاز داری. من در هر باشگاهی که مربیگری میکردم آرزوی چنین بازیکنی را داشتم.»
مربیهای جوانان زیادی در پاریسِ بزرگ وجود دارند که در زمان حضور کانته در سورزن چنین عقیدهای نداشتند. در هرجای دیگری او میتوانست زودتر از این شناخته شود اما این اتفاق در حومه پاریس رخ داد؛ جایی که مثل محلههای ریوی برزیل پر از استعداد است.
در اینجا باشگاههای محلی و خیابانهای شهر بازیکنانی که استعداد را با قدرت ترکیب میکنند، به چنان سطح بالایی میرساند که برای دو دهه شالوده هر تیمی بودهاند که فرانسه به تورنمنتهای بزرگ فرستاده است. ده بازیکن از 26 بازیکنی که قهرمان جهان در تابستان امسال به یورو آورده، از پاریس یا حومه آن هستند.
این همان چیزی است که کانته با آن روبهرو بود. یک بچه خجالتی که علاقه زیادی به توپ نداشت؛ یک سر و گردن از بقیه کوتاهتر و ساکتترین فرد رختکن بود. ویله هر جایی او را میبرد، مربیان و استعدادیابها به معنای واقعی کلمه نادیدهاش میگرفتند. آکادمی مشهور کلرفونتین هم که بهترین نوجوانان فرانسوی را به خدمت میگیرد و ستارههایی مانند تیری آنری و کیلیان امباپه تحویل میدهد، هیچ علاقهای به او نداشت. کانته که همیشه ساکت است این بار گفت: «فکر میکنم که هنوز آماده نیستم.»
ویله در این باره گفت: «در بازیها او را ندیدند و هنوز هم او را نمیبینند، چون او خودش را در خدمت همتیمیهایش میگذارد. فکر میکنم او باهوشترین بازیکن بدون توپ جهان است.»
برخلاف آکادمیهای جوانان باشگاههای بزرگ که هدف از قبل تعیینشدهشان پیروزی در هر رده سنی و پرورش استعداد برای فروش است، سورزن یک گروه اجتماعی بود. آنها برای کانته و هر بازیکن دیگری که واقعاً نادیده گرفته شده بود، جا داشتند اما وقتی یک استعداد واقعی را میبینند، اولین کاری که میکنند این است که او را به گروه سنی بالاتر میفرستند تا زمانی که خوب به چالش کشیده شود. برای همین است که وقتی کانته هنوز 150 سانتیمتر قد نداشت، با نوجوانان بازی میکرد.
«وقتی به اینجا رسید، اصلاً حرف نزد. مربیان با او صحبت میکردند و او با چشمان درشت به ما نگاه میکرد، لبخند میزد اما جواب نمیداد. از خودمان میپرسیدیم که صدایمان را شنیده یا نه. و بعد از چند هفته، متوجه میشدیم که همه توصیههایمان را در زمین پیاده کرده است.»
او 10 سال در سورزن حضور داشت و بیشتر این زمان را با کسانی بازی کرد که دو سال از او بزرگتر بودند. در 16 سالگی به تیم بزرگسالان فرستاده شد، چون جای دیگری برای او نداشتند. این موضوع باعث رشد سریعتر او نشد. حتی وقتی بازیکنان 10 سال بزرگتر از خودش را به زحمت میانداخت، استعدادیابها آیندهای را برای او متصور نمیشدند.
توماش زیمک مربیاش به هر کسی که میدید، میگفت: «من یک مروارید در تیمم دارم. و هیچ کس، هیچ کس نمیخواهد نگاهی به او بیندازد.»
هر بار، کانته را با گفتن نظراتی درباره قدش رد میکردند. مشخص شد که کانته با آن قامتش بینقصترین مربی را داشته است. زیمک خودش یک دروازهبان 175 سانتیمتری بود. کانته ساکت فقط با تولید یک صدای آرام به مربیان نشان میداد که حرفهایشان را فهمیده است. زیمک گفت: «به نظر میرسید که او به حرفهایمان گوش نمیدهد اما داشت از حرفهایمان لذت میبرد.»
او تا مدتی با بازی دادن کانته در جناحین از او محافظ کرد. فکر میکرد اگر او را در مرکز زمین رها کند، ممکن است بقیه کانته را بکشند. حتی در آنجا هم او روند بازی را تغییر داد. حرکت او، تواناییاش در بستن راههای نفوذ و پاسهای منظمش باعث شد سورزن به حرکت درآید.
مهدی آریانو، دروازهبان سورزن، در این باره گفت: «ما همه چیز را بردیم چون همه چیز راحت بود.»
سرانجام یک باشگاه لیگ دسته پایین به نام یو اِس بولونی به کانته فرصت داد و سال 2010 قبل از اینکه به کان در دسته دوم برود، او را روی نیمکت نشاند. سپس وقتی دو سال بعد به لستر سیتی رفت، سورزن جواب ایمانش به این بازیکن را گرفت؛ این باشگاه برای انتقال کانته 350 هزار یورو دریافت کرد؛ مبلغی که سیلویان پورتهالت، مدیر باشگاه میگوید به اندازه بودجه یک سال این تیم است.
اگر کانته چنین آمادگی جسمانی عجیبی نداشت، هیچ کدام از اینها اتفاق نمیافتاد؛ نه برای سورزن، نه برای چلسی و نه برای فرانسه. مثل یک ذره میماند که انگار بیش از حد به آن بار الکتریکی وارد شده است. در تمرینات استقامتی که بازیکنان باید دور موانع تمرینی میدویدند تا از خستگی روی زمین بیفتند، کانته همیشه تنهایی کارش را تمام میکرد.
(این مطلب پیشتر در سایت هفتیک منتشر شده)
درباره کادرفنی منطقی تصمیم بگیریم
تغییر نه، تقویت کنیم
کوروش برمک – مربی و کارشناس فوتبال
در بازیهای دور برگشت مقدماتی در منامه، تیم ملی نمایشی منظم و حساب شده ارائه کرد. اسکوچیچ سیستم 2-4-4 را در ذهن داشت. پس از مدتها بحرین را در منامه شکست دادیم و پس از 10 سال مقابل عراق پیروز شدیم.
در روزهای اخیر درباره پایان قرارداد فدراسیون فوتبال با اسکوچیچ صحبتهای ضد و نقیضی به گوش میرسد. چرا باید در کادرفنی تغییر ایجاد شود؟ این اتفاق تنها در صورتی باید رخ دهد که کسی به کادرفنی تیم ملی اضافه شود یا آنالیزورهای بیشتری جذب شوند. باشگاه پرسپولیس با جدایی کریم باقری موافقت نمیکند و باید بتوانیم گزینه خوبی به جای او به تیم ملی بیاوریم. وقتی همه چیز درست است، باید خیلی بیفکر باشیم که به این کادرفنی دست بزنیم. میتوانیم کادرفنی را با افزودن آنالیزور یا تقویت سیستم آنالیز قویتر کنیم.
ما با اقتدار به دور دوم انتخابی جام جهانی صعود کردیم و باید منطقی تصمیم بگیریم. ایرانیان نشان دادهاند جان خود را در مواقع حیثیتی وسط میگذارند اما نباید همه چیز را به گردن غیرت بازیکنان بیندازیم. تیمهایی چون کره جنوبی، استرالیا و عربستان تا دندان مسلح به مرحله دوم میآیند و نباید مقابل آنها کم بیاوریم. باید در دور دوم مسابقات تدارک مناسب برای شاگردان دراگان اسکوچیچ ببینیم. وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال نباید کم بگذارند و باید دیدارهای دوستانهای با تیمهای قدرتمند و متناسب با سبک بازی رقبا داشته باشیم. فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش باید اردوها و دیدارهای تدارکاتی مناسب در نظر بگیرند و این مسائل باید دو برابر زمان کیروش باشد. تیم ملی ایران لیاقت بیشتر از اینها را دارد.
توده خوشاستقبالِ بد بدرقه
شتابزدگی ممنوع!
میعاد نیک
دراگان اسکوچیچ بهرغم تمام ناملایمتیها و آنچه میتواند کارشکنی هم نام بگیرد، توانست تیم ملی فوتبال ایران را از گرداب حذف از دور دوم مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر و جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳ چین بهسلامت عبور دهد و حداقل موفقیت دورههای پیشین را برای فوتبال ایران به ارمغان بیاورد؛ این تمام آن چیزی است که میتوان درباره دستاوردهای سرمربی کروات یوزهای سپیدپوش بیان داشت اما از پسِ پرده نباید غافل بود. دراگان اسکوچیچ و کادرفنیاش در روزهایی به رختکن تیم ملی ایران اضافه شدند که عجیبترین و ناشناختهترین شرایط بر فوتبال جهان میگذشت. پاندمی ویروس کووید-۱۹ در سرتاسر جهان و تعلیق و یا تعویق بسیاری از رقابتهای ورزشی در دنیا، فوتبال را هم از رونق انداخت و در برگزاری رویدادهای مهم این رشته نیز اختلالاتی جدی وارد کرد. اسکوچیچ بهصورت قراردادی سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان بود اما تا مدتها نه امکان برقراری اردوهای ملی بود و نه شرایط برگزاری دیدارهای دوستانه و رسمی. بسیاری از تورنمنتهای رسمی فوتبال در قاره آسیا نظیر دیدارهای لیگ قهرمانان آسیا و مقدماتی جام جهانی با تعویقی چندین و چند باره مواجه شدند تا در این بین، کار برای دراگان سخت و سختتر شود.
مرد کروات اما ایستادگی کرد و دم برنیاورد. دراگان اسکوچیچ که پیش از برگزاری بازیهای تیم ملی در بحرین مشخص شد حدوداً ۲۰ ماه دستمزدی دریافت نکرده، نجیبانه به کارش پرداخت تا حواشی جدیدی وارد اردوگاه یوزهایش نشود. ثمره آن صلابت و صبر اما شیرین بود و به موفقیت سپیدپوشان در منامه شرجی و جهنمی تبدیل شد. یوزهای ایرانی غریدند و با طلسمشکنی مقابل تیمهای ملی فوتبال بحرین و عراق، راهی سومین و آخرین مرحله مقدماتی برای کسب جواز حضور در مهمترین رویداد فوتبالی ۲۰۲۲ در قطر شدند. عملکرد فردی و خلاقیت بازیکنان تیم ملی در کسب این ظفر قابل انکار نیست؛ همانگونه که نمیشود از نقش کادرفنی کروات-ایرانی یوزها صرفنظر کرد. دراگان اسکوچیچ بهعنوان یک سرمربی در دسترس و بدون هرگونه رزومه بینالمللی و ملی، راهش به کمپ تیمهای ملی کشیده شد اما او نشان داد که اهل دودوزه بازی نیست و اعتماد را با حداکثر توانش پاسخ خواهد داد. حالا اما اوضاع به جایی رسیده که بوی جدایی از ساختمان فدراسیون فوتبال به مشام میرسد. موضعگیریهای اخیر رئیس جوان فدراسیون فوتبال و واگذار کردن تصمیمگیری درباره تمدید قرارداد با سرمربی کروات تیم ملی فوتبال بیش از هر چیزی حاکی از بروز انشقاق بین دراگان اسکوچیچ و شهابالدین عزیزیخادم است. مرد ساکت کروات که این روزها بین فوتبالدوستان ایرانی خیلی محبوب شده، احترام ندید و درخور شأنش از او استقبال بهعمل نیامد اما هنوز هم امیدوارانه به صبر نشسته تا دربهای اتاق هیأترئیسه فدراسیون فوتبال با اخبار خوش باز شود.
اخبار غیررسمی از پیشنهاد فدراسیون فوتبال به کارلوس کیروش حکایت دارند اما این مطالب کمی غیرمعمولی و غیرقابل دسترس بهنظر میرسند. فدراسیون فوتبال آنچنان در بدهیهای میلیون یورویی و میلیارد تومانی غرق شده که فرصت همکاری با یک فرد خارجی دیگر را ندارد و از همه مهمتر، کیروش سرمربی ارزانی نیست. نه کارلوس کیروش، نه برانکو ایوانکوویچ، نه گابریل کالدرون، نه سرچکو کاتانچ و نه هر سرمربی خارجی دیگری لزوماً نمیتواند از دراگان اسکوچیچی که ۷ پیروزی پیاپی را با یوزهایش کسب کرده، موفقتر باشند و بهترین تصمیم ادامه همکاری با مرد کروات تا پایان رقابتهای نهایی مقدماتی جام جهانی خواهد بود.
اسکوچیچ نتیجه گرفته، تغییر باید با دلیل باشد
اسم در فوتبال گارانتی موفقیت نیست
امیر هاشمی مقدم – مربی و کارشناس فوتبال
این روزها بحث پیرامون سرمربی تیم ملی داغ شده و صحبتهای متفاوتی در این باره شنیده میشود. برخی بر این عقیدهاند که فدراسیون فوتبال برای مرحله بعدی باید سراغ مربی دیگری برود اما این تصمیم به المانهای فراوانی وابسته است و بستگی دارد بر چه اساسی گرفته شود. تعویض سرمربی فاکتورهای مختلفی دارد که بر اساس آن فاکتورها تشخیص میدهند مربی بماند یا نه. یکی از فاکتورهای مهم نتیجهگیری است که کار اسکوچیچ برای نتیجه گرفتن با تیم ملی ساده نبود. برخورد با بازیکنان، قدرت تاکتیکی تیم، تعویضها، برخورد با کادرفنی، تدارکات تیم و... نیز اهمیت دارد. شاید یک مربی در کوتاه مدت موفق شود اما آنالیز کلی بگوید که مربی به لحاظ مدیریتی ضعیف است یا به لحاظ فنی ضعف دارد. در مجموع باید دید بهتر از او چه کسی است و اگر قرار به تعویض سرمربی باشد، باید با دلیل عوض شود.
بسیاری از حامیان تغییر سرمربی تیم ملی معتقدند اسکوچیچ نام کوچکی برای تیم ملی ایران است و این را دلیلی برای تغییر او میدانند اما این نکته منطقی نیست. شاید اسکوچیچ اسم بزرگی نیست اما ما بزرگتر از امثال رود گولیت در فوتبال نداشتیم. یکی مثل رود گولیت هیچ وقت مربی خوبی نشد، چون اسم، مربیگری نمیکند، بلکه آن عشق و علاقه است که مربیگری میکند. تا دلتان بخواهد اسم بزرگ در فوتبال داریم اما اگر قرار به مربیگری اسمها در فوتبال بود، کسی مربیانی چون گواردیولا، انریکه یا فنخال را نمیشناخت. آن موقع که این افراد سرمربی تیمهای جوانان شدند، کلی اسم بود که میتوانستند مربیگری کنند اما به این جوانهای مستعد اجازه مربیگری داده شد که تبدیل به مربیان بزرگ شدند.
فرمول و تفکری که دراگان اسکوچیچ داشت برای ایران 12 امتیاز آورد. فراموش نکنیم که سه ماه دیگر باید وارد مرحله بعدی شویم و تا آن زمان باید به یک شکل و سبک فوتبالی مشخص برسیم. این مسأله نیاز به بازیهای تدارکاتی دارد و باید سازمان یافتهتر و با برنامهتر کار کنیم. اکنون سرمربی تیم ملی از تیمش شناخت خوبی پیدا کرده. در منامه مقابل این چهار تیم میتوانیم 70 درصد در زمین حریف فوتبال بازی کنیم و حتی بدون دفاع وسط بازیساز هم به گل برسیم اما باید مقابل کرهجنوبی، استرالیا یا عربستان سبک دیگری داشته باشیم. فراموش نکنیم که شما حتی برای برد مقابل هنگکنگ هم باید زحمت بکشید، بازی کنید تا پیروز شوید. باید برنامهریزی درستی صورت بگیرد که با بازیهای دوستانه و استراتژی درست بتوانیم پستهای مختلف را بشناسیم و موفقیت خوبی در مرحله بعدی داشته باشیم.
به عنوان یک مربی و مدرس فوتبال، شاید با یکسری مسائل فنی از جمله چیدمان ترکیب و حالت فوتبال اسکوچیچ موافق نباشم اما این نظر من است و نظر او به عنوان سرمربی تیم ملی چیز دیگری خواهد بود. او با همین ترکیب و سبک نتیجه گرفته. نظر من مثل این است که یک BMW آبی را دوست داشته باشم و او رنگ قرمز را بپسندد اما نتیجه یکی است.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو