نه برانکو ایوانکوویچ، نه گابریل کالدرون، نه سرچکو کاتانچ و نه هر سرمربی خارجی دیگری لزوماً نمیتواند از دراگان اسکوچیچی که ۷ پیروزی پیاپی را با یوزهایش کسب کرده، موفقتر باشند و بهترین تصمیم ادامه همکاری با مرد کروات تا پایان رقابتهای نهایی مقدماتی جام جهانی خواهد بود
دراگان اسکوچیچ را میتوان تنهاترین سرمربی تاریخ تیمملی فوتبال ایران دانست. از روزی که سکان هدایت یوزپلنگان پارسی به جنتلمن کروات سپرده شد، بسیاری از فوتبالدوستان ایرانی در ادای جمله «به مربی تازهوارد همیشه باید فرصت داد» برای وی استثنا قائلشدند اما خارج کردن تیم ملی از بحرانی که کاردستی مارک ویلموتس بود نیز برای وی حاشیه امن نساخته است. ایران با اسکوچیچ هر هفت دیدار نخستش را با پیروزی پشت سر گذاشت؛ رکوردی که در تاریخ فوتبال ملی ما، تنها استاد فرانک اوفارل به آن دست یافته است. با این حال، بازی با نام کیروش و برانکو در فضای رسانه ورزشی، جایگاه اسکوچیچ را هر روز بیش از دیروز میلرزاند.
کلمه بلاتکلیفی با نیمکت سرمربیگری تیم ملی گره خورده، درست در شرایطی که دور نهایی مقدماتی جامجهانی قطر کمتر از سه ماه دیگر آغاز میگردد. اسکوچیچ که خود خروجی فدراسیون سابق برای تعیین جانشین ویلموتس بود، طی فرآیندی برگزیده شد که بیش از سه ماه سکان هدایت تیم ملی را بدون ناخدا رها کرده بود. وضعیت کنونی فدراسیون نه از لحاظ مالی و نه از حیث ارتباطات بینالمللی با پاییز و زمستان ۹۸ تفاوت چندانی ندارد که بخواهیم انتظار داشته باشیم یک سرمربی نامیتر از اسکوچیچ با وی جایگزین گردد و از صفر بنای فنی تیم ملی مدنظر خود را پیریزی کند.
جدایی مسیر ایران و اسکوچیچ در مقطع کنونی، نهتنها اشتباهترین تصمیم برای هر دو طرف، بلکه یک نوع بیاحترامی است به ماههایی که اسکوچیچ بدون برگزاری دیدار ملی و صرفاً با آنالیز ملیپوشان در لیگ برتر و آنسوی مرزها در تیم ملی گذراند. اسکو نهتنها صنعت نفت را در میانه فصل نیمهکاره رها کرد، بلکه بیش از یک سال از زندگی کاری خود را در اوج آرامش سپری کرد تا از عهده مأموریت اولش در تیم ملی برآید. حالا آزمون و خطای خود را ترتیب داده و به شناخت لازم از بازیکنان ملیپوش و آرایشهای گوناگون رسیده و ترکیب ۴-۴-۲ مطلوبش را سر بزنگاه حساس رقابتهای دور دوم مقدماتی یافته است.
آنهایی در فدراسیون که شهامت حمایت تمامقد از یک سرمربی با رکورد صد درصد پیروزی را ندارند و بدتر از آن، هیچ گزینه معقولی برای جانشینی وی روی میز نمیگذارند که بتوان در اسرع وقت با وی مذاکره شود و به برنامه وی با تیم ملی برای ۱۰ جدال دشوار پیشرو اعتماد ورزید، خواسته یا ناخواسته، ضربه آشکاری وارد کردند به تیمی که سرمربی کنونی فوتبال ملی ما آن را شکل داده. بهعلاوه، واضح است که فدراسیونی که از عهده مخارج اسکوچیچ هم بهدشواری برمیآید و همچنان به ویلموتس و کیروش و شستا بدهی خود را صاف نکرده است، توانایی پرداخت دستمزد یک مربی نامدار را ندارد.
در شرایط کنونی، هیچ راهی معقولتر از حمایت و ادامه همکاری با سرمربی متواضع کروات تیم ملی وجود ندارد و اگر چنین تصمیمی تنها راه پیش روی فدراسیون باشد، بهتر است فدراسیون با قاطعیت آن را بپذیرد؛ به ویژه آن که حتی اگر دیدار با بحرین و عراق را آسان فرضکنیم که دستکم دومی به هیچ عنوان صحت ندارد، اسکوچیچ هیچ نشانی از عدم شایستگیاش برای فعالیت بهعنوان رأس کادر فنی تیم ملی بروز نداده. فرصت برنامهریزی برای آمادهسازی تیم ملی در سه ماه باقیمانده تا دور بعدی مقدماتی جامجهانی مانند باد میگذرد. تصمیمگیری درست و سریع، وظیفهای است روی دوش فدراسیون عزیزی خادم که میتواند ما را به آینده فوتبال ملی دلگرم یا مأیوس بسازد.