عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6709 /
۱۳۹۹ يکشنبه ۱۰ اسفند
|
وقتی پدرزن کرویف هم نتوانست برای مارکو کاری کند
ماجرای ضرر هنگفت فانباستن در بورس
مارکو فان باستن یکی از بهترین بازیکنان جهان در زمان خود به حساب میآمد؛ جایی که او با لباس تیمهای آژاکس و آث میلان نمایشهای فوقالعادهای از خود ارائه میداد و سه بار در سالهای 1988، 1989 و 1992 جایزه توپ طلا را به دست آورد. شش لیگ، دو جام اتحادیه اروپا، یک دوره Recopa، دو سوپرکاپ اروپا، دو جام بین قارهای و جام ملتهای اروپا با هلند از جمله افتخارات فان باستن به حساب میآید.
فان باستن یک زندگی ورزشی پر از موفقیت داشت اما آسیب دیدگی مچ پا باعث شد که او زودتر از انتظار با فوتبال خداحافظی کند. با این حال او فکر نمیکرد که بعد از بازنشستگی نیاز به کار کردن داشته باشد اما سرمایهگذاریهای بد و البته اعتماد به نفس کاذب باعث شد که این شرایط سخت را تجربه کند.
اسطوره فوتبال هلند اکنون در بخشی از کتاب زندگینامه خود به صحبت درباره این مسائل پرداخته است: «احساس میکنم لحظه خوبی برای صحبت درباره داستان من است. از دید خودم واقعیت را میگویم؛ داستانی که هرگز آن را تعریف نکردهام و میتوانم با بیان برخی موضوعات مسائل را روشن کنم. به کسی رحم نخواهم کرد.»
فان باستن در این کتاب 318 صفحهای از آرزوی دوران کودکی خود برای تبدیل شدن به بهترین بازیکن جهان گفته است. او همچنین از رابطهاش با هموطن و اسطوره خود یعنی یوهان کرویف و مسائلی نظیر مصدومیت ناحیه مچ پا نیز صحبت کرده است.
«آقای فان باستن موظف است قبل از 31 دسامبر 2001، تسویه حساب مالیاتی آژانس مالیاتی هلند را به طور کامل پرداخت کند: 8/32 میلیون یورو.»
این یکی از تلخترین دیالوگهایی است که در کتاب فان باستن به آن اشاره شده است. این اتفاق بعد از بازگشت او از موناکو به هلند رخ داد که شامل 100 درصد جریمه مالیاتی نیز میشد. فان باستن برای حل مشکل خود به یک وکیل خبره که پدرزن یوهان کرویف نیز به شمار میآمد و یک تیم خبره مالیاتی رجوع کرد اما نتیجه آن چیزی نبود که بخواهد. در واقع او بخش زیادی از سرمایه خود را از دست داد و فقط 13 میلیون یورو برایش باقی ماند که از این اتفاق به عنوان یکی از تلخترین مسائل زندگیاش در کتاب زندگینامه خود یاد کرده است.
فان باستن در کتابش پیرامون وضعیت خود در آن مقطع جمله جالبی را به کار برده و گفته است: «کسی گرگ وال استریت را دیده است؟ احساس کردم صحنهای از آن فیلم است.»
(این مطلب پیشتر در سایت عصر ایران چاپ شده است)
طنزیم
یکشنبه سیاه
هومن جعفری
توصیه میکنم با توجه به انتخابات امروز فدراسیون و فاجعه بودن انتخاب هر کدام از چهار نامزد محترم، امروز را در تقویم به عنوان یکشنبه سیاه فوتبال ایران ثبت کنید. صدایش چند وقت بعد درمیآید!
*
باشگاه نفت آبادان برای محمد اهل شاخه، مدافع متوسط خودش شش میلیارد تومان پول رضایتنامه خواسته! دقت کردید؟ شش میلیارد تومان! بعد یادتان بیاید که ورود مربی و بازیکن خارجی ممنوع شد که قیمت فوتبال کم شود و پول از کشور خارج نشود و از همین قبیل حرفهای صدمن یک غاز که منجر به این شده که متوسطترین بازیکنان فوتبال ایران قیمت سوپرمن را پیدا کنند!
*
خوان لاپورتا که در فضای مجازی به فتحاللهزاده بارسلونا مشهور است، در آستانه انتخابات ریاست باشگاه بارسلونا گفته: «من نام بازیکنانی که قصد جذبشان را دارم، اعلام نمیکنم چرا که قیمتشان افزایش خواهد یافت و از سوی دیگر ارزش بازیکنانی که اکنون در اختیار داریم را نیز زیر سؤال خواهد برود. بازیکنان نباید احساس کم اهمیت بودن کنند و ما هم نباید کاری کنیم که تمرکزشان از بین برود. وعده و وعید توخالی دادن هم اتفاقی منفی است. هدف اصلی من بازگرداندن انگیزه به تیم است و اینکه بارسلونایی مبارز و رقابت طلب را دوباره در میادین ببینیم.»
باورتان میشود؟ مرد حسابی شب انتخابات دو تا وعده کشکی بده بگو با مهدی طارمی و وریا غفوری میبندم، به من رأی بدهید یارانهتان را دو برابر میکنم، هرکسی به من رأی ندهد رئالی تیر است!
بیانیه انتخاباتی را که با کتاب مقدمات فلسفه اشتباه نمیگیرند! به جان خودم دو تا از مشاورهای مطبوعاتی ایران بروند آن طرف آب، کل فوتبال اروپا را قبضه میکنند! یکیش خودم!
در چنین روزی 10 اسفند 1380
علیرضا منصوریان به ایران باز میگردد
«علیرضا منصوریان» بازیکن تیم فوتبال سن پائولی آلمان قرار است به تیم فوتبال استقلال تهران بازگردد.
روزنامه هامبورگرمورگن پست روز جمعه نوشت، «علیرضا منصوریان» بازیکن تیم فوتبال سن پائولی که در ماه ژانویه (دی ماه) برای پیوستن به یکی از دو تیم قبرسی «فاماگوستا» و «آپوئل نیکوزیا» به این کشور سفر کرده بود، به دلیل به توافق نرسیدن با یکی از این دو تیم و همچنین ناکامی در ادامه بازی در تیم آلمانی خود، قرار است به ایران بازگردد.
این روزنامه به نقل از منصوریان نوشت؛ من تنها باید یک امضا بکنم. منصوریان که از سال 2000 به تیم سن پائولی ملحق شده بود، در سال میلادی گذشته تنها در 3 بازی این تیم شرکت کرده بود و هیچ گلی نیز برای این تیم به ثمر نرسانده بود.
منصوریان درکنار علی دایی و نیز مهدی مهدویکیا تنها بازیکنان ایرانی هستند که هماکنون برای تیمهای فوتبال باشگاههای آلمان بازی میکنند.
تیم سن پائولی که در فصل جاری به رقابتهای فوتبال دسته اول باشگاههای آلمان پیوسته بود، مجدداً در معرض خطر سقوط به مسابقات دسته دوم باشگاههای این کشور قرارگرفته است.
پرسپولیس نیاز به تقویت دارد
موفقیت در سایه خط دفاع باصلابت
سهراب انتظاری – مهاجم سابق پرسپولیس
پرسپولیس در نیمفصل نخست بیشتر اقتصادی بازی کرد و با بستن راههای نفوذ حریفان، حفظ دروازهاش را در دستور کار قرار داد. با همین فرمول بیشتر بردهای پرسپولیس در نیمفصل نخست با نتیجه حداقلی و با یک گل به دست آمد که در آن نقش خط دفاعی پرسپولیس پررنگ بود. سرخها در نیمفصل اول با اتکا با تجربه خود کار را درآوردند و موفق بودند. این تیم در 5،4 دیدار پایانی نیمفصل عملکرد خیلی خوبی داشت و همه بازیها را با برد به اتمام رساند.
با وجود قهرمانی نیم فصل واقعیت این است که پرسپولیس نیاز به تقویت دارد. هرچند با بردن تیم تمام معایب از بین میرود اما پرسپولیس در شرایطی قهرمان نیمفصل شد که در بسیاری از بازیها مهاجمانش یک گل هم به ثمر نرساندند و در دیدارهای اخیر حتی بدون مهاجم بازی را شروع کرده است.
تمام بار گلزنی پرسپولیس اکنون روی دوش وینگرها و مهاجمان سایه است. پست اصلی احمد نوراللهی هافبک دفاعی است اما وی با 6 گل زده بهترین گلزن تیم در نیمفصل اول شد. برای این تیم بزرگ خوب نیست که بدون مهاجم بازی کند. قطعاً در نیمفصل دوم بازیها سختتر میشود و با توجه به اینکه برخی تیمها برای فرار از سقوط، کسب سهمیه آسیا و قهرمانی بازی میکنند، این تیم نیاز به تقویت دارد.
کسب امتیاز در نیمفصل دوم خیلی سختتر است. البته در نیمفصل دوم با اضافه شدن ترابی و آلکثیر باز هم نیاز به یک مهاجم، هافبک طراح و مدافع میانی خوب داریم. بازیهای پرسپولیس در نیمفصل دوم لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا فشرده است و باید در این پستها بازیکن جذب شود.
البته نفرات جدید باید در سطح همین نفرات فعلی یا بهتر از آنها باشند. در غیر این صورت اگر قرار باشد نفراتی سطح پایینتر به تیم بیایند با همین نفرات میتوان به کار ادامه داد.
از حالا به بعد تازه رقابت برای کسب قهرمانی شروع میشود و قطعاً پرسپولیس نیمفصل دوم سختی را برای رقم زدن پنجمین قهرمانی پیش رو خواهد داشت.
پیروی گلمحمدی از فلسفه اروپاییها
یک بازی ساده
پرسپولیس با تکیه بر مدافعانی مانند سیدجلال حسینی، محمدحسین کنعانیزادگان و اخیراً کمال کامیابینیا توانسته هم آمار گلهای خورده را کاهش دهد و هم همین خط دفاعی نقش پررنگی در افزایش تعداد گلهای زده و پیروزیهای مهم این تیم
ایفا کرده است
میعاد نیک
فلسفه بسیاری از تیمهای بزرگ اروپایی حتی طی بازیهای خانگی، در ابتدا عدم دریافت گل و سپس هجوم به دروازه حریف برای گلزنی است. این جمله را فردی بر زبان آورده که عنوان بزرگترین سرمربی تاریخ فوتبال باشگاهی جهان برای او اغراق نیست؛ سرالکس فرگوسن.
این فلسفه شاید در ابتدا بسیار پیشپاافتاده و ساده بهنظر برسد اما همین که فوتبال را ساده بازی کنی و از بطن همان سادگی به نتیجه مطلوب برسی، از سختترین کارهای دنیاست. همین کار سخت را پرسپولیسِ امسال با هدایت یحیی گلمحمدی به بهترین شکل ممکن اجرایی کرده و توانسته نتیجه دلخواه را هم کسب کند. تیمی که نقلوانتقالات پیش فصل لیگ برتر را با خروج مهدی ترابی، علی علیپور و شجاع خلیلزاده سپری کرد و در ادامه هم با محرومیت عیسی آلکثیر کلکسیون ناکامیهایش تکمیل شد، ولی صرفاً با اتکا به داشتههای رختکن و اعتماد به عناصر جوان توانسته هم جلوی مانور قدرت سپاهان و استقلال را بگیرد و هم مجدداً بر بام فوتبال ایران ایستاده و آقایی کند.
یحیی گلمحمدی که با محرومیت آلکثیر از ناتوانی آرمان رمضانی و مهدی مهدیخانی در پست مهاجم تارگت با خبر بود، سعی کرد تا مطابق با همان فلسفه مذکور ابتدا زره آهنین به تن بازیکنان خط دفاعیاش کند و سپس به فکر چارهای برای فقدان عناصر گلزن در تیمش بیفتد. دست بر قضا تاکتیک جدید گلمحمدی مبتنی بر تقویت لایههای خط دفاعی و اتکا به پیروزیهای اقتصادی کاملاً کارساز از آب درآمد تا پرسپولیس با تکیه بر مدافعانی مانند سیدجلال حسینی، محمدحسین کنعانیزادگان و اخیراً کمال کامیابینیا هم آمار گلهای خورده را کاهش دهد و هم همین خط دفاعی نقش پررنگی در افزایش تعداد گلهای زده و پیروزیهای مهم این تیم ایفا کند.
خروج شجاع خلیلزاده و مصدومیت محمدحسین کنعانیزادگان با ظهور استعدادهای کمال کامیابینیا در قلب دفاع جبران شد تا مرد شماره 11 سرخها با کمک تجربه و رهبری ذاتی سیدجلال حسینی به یکی از مهمترین بازیکنان پرسپولیس در چند بازی اخیر تبدیل شود. یحیی گلمحمدی هر چه برای قدرتنمایی دفاع تیماش کاشته بود، در بهترین موقع ممکن برداشت کرد تا نیمفصل دوم را در قامت یک قهرمان آغاز کند.
حضور سیامک نعمتی در پست غیرتخصصی دفاع راست که رفتهرفته به پست تخصصی او نیز تبدیل شده، حالا از این وینگر بازیگوش یک مدافع کناری خوشاستایل و کلاسیک ساخته که هم بهموقع در فاز دفاعی شرکت میکند و هم وظایف هجومی خود را با اتکا بر میل ذاتیاش به نحو احسن انجام میدهد. از طرفی خلأ شایان مصلح و محمد نادری هم با ظهور سعید آقایی پوشش داده شده تا او بتواند نوید روزهای خوش رضا شاهرودی و مهرداد میناوند را در رختکن سرخ زنده کند. پرسپولیسیها برخلاف سالهای گذشته با افزایش کیفیت در پست فولبک مواجه شدهاند که در عین تقویت قوای دفاعی، به کمک پیکان هجومی تیم هم آمده و سرخها را به کورس قهرمانی رسانده.
تمام ارکان اسکواد پرسپولیس برای قهرمانی در نیمفصل و حتی پایان لیگ بیستم مکفی بهنظر میرسد و سرخها انگار با اتکا به فلسفه اروپایی سرمربیشان قرار است به گلات قهرمانی برسند. تئوریهای کادرفنی پرسپولیس لااقل فعلاً در لیگ داخلی جواب میدهد و برای سنجش دقیق عیار ارتش سرخ، باید تا فروردین 1400 و آغاز رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا 2021 منتظر بمانیم.
خط دفاعی سرخپوشان به ستارهها وابسته نیست
یک صخره بدون چند سنگ بزرگ
سام ستارزاده
پس از قهرمانی در لیگ شانزدهم، پرسپولیس را همواره بهعنوان تیمی با دفاع نفوذناپذیر میشناسیم که عناوین دفاعی لیگ را هرساله درو میکند. گذر از دوران برانکو به گابریل کالدرون و یحیی گلمحمدی نشان داد که ساختار دفاعی تشکیل شده قرمزها با تغییرات کادرفنی تا حد بسیار خوبی ساخته است اما سازگاری این ساختار دفاعی با تغییرات در بدنه بازیکنان، ویژگی عجیبی بود که این فصل در دفاع پرسپولیس متبلور شد.
شاید کمتر کسی تصور میکرد که پس از جدایی علیرضا بیرانوند و شجاع خلیلزاده و با خلأ یک مدافع راست قابل اطمینان، سرخهای پایتخت بتوانند ۷ دیدار متوالی در لیگ قهرمانان آسیا از جایی غیر از ضربات پنالتی گل نخورند اما نهتنها چنین آماری برای مدافع چهارساله عنوان قهرمانی لیگ در آسیا ثبت شد، بلکه شاگردان گلمحمدی با دریافت تنها ۸ گل نیمفصل اول و میانگین امید گل محتمل شده 66/0 در فوتبال باشگاهی ایران مانند فصل گذشته دستنیافتنیاند.
جالبتر از ثبات در انسجام دفاعی پرسپولیس این است که برخلاف آمار تیمی درخشان، از حیث فردی دفاعی نام هیچکدام از سرخپوشان غیر از حامد لک در لیست برترینهای لیگ دیده نمیشود. سیدجلال حسینی در ۳۹ سالگی خود سه گل تأثیرگذار برای سرخپوشان زده. سعید آقایی نیز پیشتر با ارسال ۵ پاس کلیدی در لیگ قهرمانان آسیا، از پیشتازان آن بود اما از حیث تکل موفق، نبرد هوایی موفق و عملکرد دفاعی، جای خالی این دو و دیگر مدافعین پرسپولیسی به چشم میخورد.
البته در کیفیت ستودنی مدافعانی نظیر محمدحسین کنعانی، مهدی شیری و خود سعید آقایی و کاپیتان جلال تردیدی نیست اما آنچه آمار گواه بر آن دارد این است که درخشش پرسپولیسیها نه در فصل گذشته و نه در لیگ بیستم به عملکرد تکستارهها وابسته نبوده. از همین رو، تیمی که با بازی مالکانهاش مالکیت و فرصت خلق موقعیت را از رقبایش سلب میکند و با دفاع منطقهای و تیمی برنامهریزیشده و حمایت مثمرثمر دو هافبک دفاعی آماده، حتی با استفاده از کمال کامیابینیا در قلب خط دفاعی شکننده و متزلزل ظاهر نمیشود.
گلمحمدی قطعاً برای گذر از کوران مسابقات در زمستان و بهار به یک یا دو خرید دفاعی نیاز دارد. با این حال، صخرهای که در مقابل دروازه سرخها ساخته شده، بدون یک سنگ بزرگ دیگر هم صخره باقی خواهد ماند.
پرسپولیس شبیه تیم کیروش
این خط دفاع آهنین
سامان موحدی راد
تیم ملی پرقدرت ایران در زمان کیروش و پرسپولیس پرقدرت این سالها در یک چیز مشترک هستند. چیزی که شاید عامل اصلی موفقیتها و برتریهای آنها در میدان بود؛ «خط دفاعی آهنین». چیزی که کیروش خیلی زود فهمید این بود که اگر نمیتواند روی فاز هجومی تیم ملی با توجه به امکاناتی که در دست دارد تأثیر بگذارد، حداقل میتواند روی فاز دفاعی آن کار کند تا تیم ملی را به تیمی بدل کند که به سختی گل میخورد. استراتژیای که سرانجام مؤثر واقع شد و گل زدن به ایران و شکست دادن تیم ملی در دورهای به آرزوی رقبای آسیایی بدل شد. این سبک بازی البته منتقدان سفت و سختی هم داشت. همه آنهایی که سبک بازی تیم ملی را کسل کننده میخواندند و کیروش را به دفاع اتوبوسی و برتر با مدد اتفاقات متهم میکردند، در سالهای پایانی منتقد او شدند. اگرچه رفتن کیروش و چند شکست ناباورانه با تیم ملی خیلی خوب مشخص کرد که استراتژی او برای تیم ملی ایران و بضاعتش راه حل منطقیای بود.
پرسپولیس در سالهای اخیر هم شاید بیشباهت به تیم ملی نبوده باشد. شاید پرسپولیس و تیم ملی از جهت سبک بازی به ویژه در فاز هجومی باهم تفاوتهای زیادی داشته باشند اما در یک چیز مشترک هستند. هر دو خط دفاعی مستحکمی دارند و هر دو مسیر اقتدارشان را از راه همین خط دفاعی مستحکم هموار کردند. درواقع مسیر اقتدار هر دو تیم و ساختن سالهای طلاییشان با داشتن خط دفاعی مستحکم رابطه مستقیم داشته است. با این تفاوت که پرسپولیس در سطح لیگ ایران موفق شد جامهایی را کسب کند و از این دوران افتخار و اقتدار دستاوردهایی برای ویترین دارد اما تیم ملی از این دوران جز دو حضور در جام جهانی رهآورد دیگری ندارد. شاید حتی این نکته که هر دو تیم در آسیا نتوانستهاند جامی را نصیب ایران کنند هم نکته مهم دیگری باشد که این دو تیم را به هم پیوند بزند.
پرسپولیس در این دوره از لیگ هم مثل دورههای قبلی نشان داد که تیمی است که به سختی تسلیم میشود. حتی رفتن ستارههایی مثل علیرضا بیرانوند و شجاع خلیلزاده هم از دروازه و خط دفاعی این تیم موجب نشد تا آنها دچار ضعف شوند. آنها در 15 بازی لیگ تاکنون 8 گل خوردهاند. این ویژگی عالی موجب شد تا آنها در نیم فصلی که مهاجم نداشتند هم صدر جدول را از دست ندهند و این قطعاً تأثیر خط دفاعی پرسپولیس بود. به جز گلهای سه امتیازی که مدافعان این تیم به ثمر رساندند، نمایش خوب خط دفاعی پرسپولیس موجب شد تا در بدترین روزهای خط حمله هم آنها حداقل امتیازهایی را از زمین کسب کنند. یعنی حتی وقتی نمایش تیم بد هم بود، به مدد خط دفاعی حداقل یک امتیاز را کسب میکردند. این البته به جز این است که آنها توانستند بسیاری از پیروزیهای یک بر صفر پرسپولیس را حفظ کنند تا تیم سه امتیازیهای اقتصادی خوبی کسب کند.
بیشک خط دفاعی پرسپولیس یکی از نقاط قوت این تیم است. خط دفاعیای که بازیکن متوسطی چون کنعانیزادگان در آن به ستاره تبدیل میشود و رفتن ستارهای چون شجاع هم آن را تضعیف نمیکند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو