عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6662 /
۱۳۹۹ سه شنبه ۹ دي
|
به جای «هیس» نشان دادن، فوتبال بازی کنید!
احسان محمدی
کسی از فوتبالیستها انتظار ندارد واکسن کرونا را کشف کنند. آنها قرار نیست هواپیمای مسافربری را به سلامت به مقصد برسانند. مردم جایی از هافبکها یا فورواردها نخواستهاند مشکلات اقتصادی کشور را حل کنند. هیچ دروازهبان فوتبالی قرار نیست با تیم جو بایدن برای لغو تحریمها مذاکره کند. فوتبالیستها فقط لازم است یک کار را درست انجام دهند؛ فوتبال بازی کردن!
احمد نوراللهی یکی از بازیکنانی است که بارها او را به واسطه رفتار موقرانه و مسئولیتپذیری تحسین کردهایم، در این سالهایی که او را میشناسیم، بازیکن محترم و فروتنی نشان داده است. میگفتند پیراهن شماره 8 پرسپولیس را هر کس تن کند، یاغی میشود. پیراهن معمولیها نیست. از حسین کلانی و ناصر محمدخانی بگیر تا مرتضی کرمانی، مجتبی محرمی، مهدی هاشمینسب و علی کریمی. هر کدام از آنها تا امروز آنقدر ماجرا ساختهاند که میشود کتاب شماره 8 جنجالیهای قرمز را نوشت. احمد نوراللهی یک 8 متفاوت شد.
اما او هم نشان داد اگر روزش برسد تفاوتی با دیگران ندارد. بعد از آنکه پرسپولیس در استخر قائمشهر مقابل نساجی به تساوی 1-1 رسید و بر اساس آمار او به عنوان بهترین بازیکن زمین شناخته شد، اسکرینشات این آمار را در اینستاگرام، استوری کرد و چند ایموجی «هیس» را هم به آن افزود. موضوعی که با واکنش منفی هوادارانی مواجه شد که هنوز بابت پنالتی غیرضروریاش مقابل اولسان او را نبخشیدهاند.
نوراللهی بعد از این واکنشها گفت: «من سرباز پرسپولیس هستم. استوری من خطاب به رسانهها و برخی کارشناسان بود نه هواداران، هرچه دارم از پرسپولیس و هواداران دارم.»
او 27 سال دارد، مثل هر انسان دیگری مقابل توهین و پرخاش ممکن است توان روحیاش تمام شود اما هیس نشان دادن به رسانه و کارشناس دیگر چه صیغهای است که در فوتبال ما باب شده است؟ پیش از او هم بازیکنان دیگری مشابه همین رفتار را انجام دادهاند؛ برای هوادار خط و نشان کشیدهاند، عکسهای قدیمیشان را به نشانه اعتراض در اینستاگرام پاک کردهاند و ... ریشه این همه منت گذاشتن کجاست؟
مشابه همین رفتار را سردار آزمون در جام ملتهای آسیا بعد از گلزنی رو به دوربین نشان داد و به شدت نقد شد. بازیکن فوتبال اگر حرفهای باشد حرفش را با توپ میزند و منتقدانش را ساکت میکند نه در شبکههای اجتماعی.
حتی بازیکنان بزرگی مثل گابریل باتیستوتا و کریستین رونالدو که از سوی هواداران رقیب مورد پرخاش قرار گرفتند و بعد از گلزنی «هیس» نشان دادند هم به خاطر این رفتار نقد شدند.
احمد نوراللهی البته که برای پرسپولیس زحمت کشیده اما این کار را رایگان انجام نداده، برای هر روزش پول خوبی هم گرفته است، در ویترین افتخاراتش جام و افتخار دارد و میتواند برای نوههایش خاطره بگوید اما باید بپذیرید که دستکم در دو بازی حساس عملکرد خوبی نداشت. در مسابقه پای فینال جام حذفی مقابل استقلال یک پنالتی بسیار بد زد و زمینهساز حذف پرسپولیس از آن جام شد و در فینال لیگ قهرمانان هم پنالتی مفتی داد که مثل پنالتی مهدی شیری کمرشکن بود. کسی حق ندارد از او انتقاد کند؟ مرز میان انتقاد و فحاشی فرق دارد اما کدام «رسانه» و «کارشناس» به او فحاشی کرده است که شماره 8 پرسپولیس لازم دیده با هیس نشان دادن او را به سکوت وادار کند؟
به بند اول یادداشت برمیگردم. تنها کاری که فوتبالیستها قرار است خوب انجام دهند، فوتبال بازی کردن است و بس. برای همین کار هم دستمزد عالی میگیرند، هم بینهایت تحسین میشوند و هم از بهترین امکانات، تغذیه، تمرین و خدمات پزشکی و رفاهی برخوردارند.
سان تسو فرمانده-فیلسوف چینی مینویسد: «جنگجوی بزرگ نباید از پیروزی خوشحال شود، چون پیروزی وظیفه اوست». فوتبالیست میتواند از پیروزی و عملکرد درخشان خوشحال شود اما حق ندارد منت بگذارد و «هیس» نشان بدهد، چون خوب بازی کردن وظیفه اوست.
(این یادداشت پیشتر در سایت عصرایران منتشر شده است)
در چنین روزی ۹ دی ۱۳۸۳
جنجال بر سر خرید بازیکنان آرژانتینی توسط یک شرکت ایرانی
به گزارش ایرنا، موضوع تلاش یک شرکت انگلیسی که توسط ایرانیها اداره میشود، برای خرید چندتن از بازیکنان فوتبال آرژانتین، با یک جنجال رسانهای در این کشور آمریکای جنوبی روبهرو شده است.
رسانههای مختلف آرژانتین ظرف دو روز گذشته از موضوع فروش و انتقال سه بازیکن تیم دسته اول «ریور پلاتر» خبر دادهاند که به مبلغ 47 میلیون دلار توسط یک شرکت دلال متعلق به ایرانیان خریداری شدهاند.
نام این شرکت، «مدیااسپرت اینوسمنت» (ام. اس. ای ) به مدیریت فردی به نام «کیا جورابچیان» معرفی شده است که ماه گذشته بازیکن معروف تیم بوکاجونیورز یعنی «کارلوس توس» را با رقمی میلیونی به تیم «کورینتیانس» برزیل منتقل کرد.
مسئولان تیم ریور در پی جنجال خبر یاد شده، فروش بازیکنان خود را به این شرکت دلال ایرانی تکذیب نموده اما در عین حال تأیید کردهاند که چنین پیشنهادی به آنان شده است و برای تیم ریور پلاتر بهتر از این امکان ندارد.
این در حالی است که برخی رسانههای محلی و باشگاه فوتبال ریور پلاتر، با توجه به مشکلات سیاسی میان دو کشور، نسبت به فروش بازیکنان یاد شده به شرکتی با مدیریت ایرانیها، تردیدهایی را مطرح کردهاند.
آنان در این زمینه مسایلی مانند جزییات معامله، تضمین آن و نیز منشأ پولی که دریافت خواهند کرد را بهانه قرار دادهاند.
روزنامه آرژانتینی «کلارین»، مؤسسه جورابچیان را یک مؤسسه ایرانی- انگلیسی معرفی کرده است که احتمال ریسک در معامله با آن وجود دارد.
خبرهای مربوط به فروش بازیکنان ریور پلاتر به شرکت یاد شده به گونهای در مطبوعات آرژانتین منعکس شده است که کدر کردن تصویر ایران و ایجاد شک و تردید نسبت به معامله با ایرانیان را در اذهان متبادر میسازد.
وقتی ضعف خودت را قبول نداری
حاج محمود در دره ناامیدی
سامان موحدی راد
خدا را شکر محمود فکری خیال ما را راحت کرد که همه ویژگیهای یک مربی ایرانی را دارد و در این زمینه هیچ کم و کسری از سایر رقبایش ندارد. مجموع مصاحبههای چند روز اخیر کاپیتان سابق و مربی فعلی آبیها به خوبی نشان میدهد که او هم در این سالها درس مربیگری در ایران را به خوبی آموخته و چیزی کم و کسر ندارد. مربی جوانی که در سایه قانون منع به کارگیری مربیهای خارجی و با هزار امید و آرزو و دلگرمی هواداران استقلال به این تیم آمد روز به روز و هفته به هفته در مسیر ناامیدی دوستدارانش گام برداشت. چیز واضحی که درباره تیم محمود فکری وجود دارد این است که این تیم زیبا بازی نمیکند، موقعیت خلق نمیکند و در جریان بازی خیلی کم گل میزند. این البته پذیرفتنی است که تازه شروع کار محمود فکری در استقلال است و ممکن است چنین مسائلی پیش بیایید ولی به هیچ وجه نمیتوان آن را کتمان کرد. بهترین واکنش به این انتقادات و اعتراضات چیست؟ پذیرفتن نقطه ضعف خودتان و عملکرد ضعیفتان و تلاش برای بهبود آن. واکنش محمود فکری به این مسأله چیست؟ همان فرمول همیشگی که در ایران چه در دنیای فوتبال و چه خارج از آن صادق است. فرافکنی، صحبت از دستهای پشت پرده و سناریوهایی علیه شما و نپذیرفتن واقعیت موجود که هواداران را، به عنوان مهمترین حامیان فکری، ناامید کرده است. تنها نکتهای که محمود فکری روی آن تأکید میکند کسب امتیاز در هفتههای اول است. استقلال در حال حاضر از 7 بازی 12 امتیاز کسب کرده است که برای یک تیم معمولی خوب است و برای یک تیم مدعی قهرمانی فاجعه. مهمتر اینکه تیم محمود فکری تا اینجای کار بازیهای راحتش را انجام داده و هنوز بازی با تیمهای بالای جدولیاش باقی مانده که ممکن است در آنها امتیاز از دست بدهد. چیزی که احتمالاً در هفتههای آینده کار را برای حاج محمود سخت کند.
یک تیم معمولی، یک بهانهجویی طولانی
آقای بهانه، بیشباهت به یک «سرمربی استقلال»
سام ستارزاده
مصاحبههای محمود فکری این روزها دقیقاً نقطه مقابل حرفها و نقطه نظراتش پیش از رسیدن به هدایت استقلال و پیشتر، به نیمکت نساجی است. اگر روتینها را از این مصاحبهها حذف کنیم، بیشتر بخش باقیمانده را میتوانیم در «بهانهجویی»، «خودستایی»، «دشمنتراشی» و «منتگذاری» خلاصه کنیم و البته، اندکی هم عذرخواهیهایی صادقانه و امیدوار کننده.
روزی که کاپیتان سابق استقلال با مجموعهای از شکست خوردههای سابق و بیتجربههای حال که صرفاً پیشکسوت باشگاه بودند، سکان هدایت باشگاه را به دست گرفتند، یادداشتی با تیتر «معمولیترین استقلال تاریخ» نوشتم. حقیقت امسال آبیها کمشباهت به این تیتر نیست: چشمنواز بازی نمیکنند؛ اغلب ستارههای فصل قبلش کم فروغند و هر چند در امتیازگیری خوب عمل کردند اما هنوز به هیچ رقیب سرسختی غیر از فولاد و صنعت نفت نخوردند و در تقابلهای آسانشان نیز کم به رقبا امتیاز نبخشیدند. با این حال، در مصاحبههای سرمربی و سایر اعضای کادر فنی تیم، رضایت از وضعیت کنونی به مراتب بیشتر از جاهطلبی موج میزند.
حمله به داوری، دم زدن از فساد و مشکلات مدیریتی، استفاده از جمله «میخواهند مرا زمین بزنند» و این دست رفتارها در روزهای ناکامی، هنری است که از هر 10 سرمربی لیگ برتری، 9 سرمربی آن را بلد است. استقلال اگر میخواهد تیم این فصلش مانند نامش بزرگ و مدعی باشد، باید سراغ رفتار و نگرشی متفاوت برود؛ از جنس نگرش جنگنده و انتقادپذیر آندرهآ استراماچونی، سرمربیای که از او به شورای فکری – مرفاوی – مظلومی رسیدهاند. فکری به درستی میگوید که استقلال برای رسیدن به اوج هماهنگی تاکتیکی به عنصر زمان نیاز دارد. به سرمربی آبیها باید زمان داد اما به شرطی که او نیز تلاش، پشتکار و برنامه برای ارتقای فنی را در تمرینات و بازیهای تیم بازتاب دهد. سال گذشته به استراماچونی که با لشگری از جدا شدهها و تازهواردها مواجه بود، به اندازه فکری (از ابتدای فصل تا امروز) زمان داده شد تا پیشرفت را بازی به بازی در استقلالش ببینیم اما در تیم حاج محمود، هرچه زمان میگذرد، از برندگی قائدی و مطهری کاسته میشود و تنوع در خلق موقعیت استقلالیها بیش از پیش به ارسال بیهدف از جناحین خلاصه میگردد.
انتقاد به نبود ساختار مدیریت، امکانات تمرینی و این دست کمبودها وارد است اما نه بهعنوان بهانه نتیجه نگرفتن. سرمربیان خارجی سرخابی نیز بارها به این مسائل پرداختند اما برای رفع و رجوع آن. برعکس، محمود فکری برای رسیدن به نیمکت استقلال خود را در جبهه مدیرانی قرار داد که از شرایط کنونی این باشگاه ناراضی نیستند و حتی یک بار حاضر شد برای خنثی کردن تجمع هواداران علیه این کادر مدیریتی، تمام این مشکلات را انکار کند.
جمله «سایر تیمها نیز کهکشانی بازی نمیکنند» هم نمره قبولی را به کارنامه فکری و دوستان در سختترین مأموریت دوران کاریشان اضافه نمیکند. حتی اگر این حرف صحیح هم باشد، پس استقلال استراماچونی و پرسپولیس برانکو کهکشانی بازی میکردند. چرا هواداران آبیدل امروز به مربیانی در سطح فکری باید قانع باشند؟ فقط به این دلیل که وی کمتر از نمونههای مشابه خارجی خود پول میگیرد؟
دوستداران استقلال از این نقطه به بعد حق دارند اعتمادی که فصل قبل به سرمربی ایتالیایی سابقشان داشتند را خرج کاپیتان سابقشان نکنند. این فکری است که باید تغییر رویه دهد؛ انتقادها را بر تیمش روا دارد و بپذیرد و در حد توانش برای بهبود وضعیت فنی تیم بجنگد. استقلال فکری هنوز معمولیترین استقلال تاریخ است و بازیهای دشوار این تیم با گلگهر، پرسپولیس و تراکتور در راهند.
لیونل مسی از سال سختش میگوید
خودم هم نمیدانم در پایان فصل چه میشود؟
مصاحبه دیروز تلویزیون لاسکتا یا شبکه ششم اسپانیا با لیونل مسی از آن دست خبرهایی بود که روز گذشته حسابی مورد توجه علاقهمندان به فوتبال قرار گرفت.
با هم قسمتهایی از این مصاحبه را مرور میکنیم:
۶ ماه تمام به «جوزپ ماریا بارتومئو» میگفتم که قصد رفتن دارم و از او تقاضای کمک میکردم و او میگفت نه، نه، نه؛ بنابراین به عنوان آخرین پناه آن بوروفکس را فرستادم تا نشان دهم جدی هستم و قصدم را رسمی اعلام کنم. رئیس باشگاه نمیخواست که من از تیم بروم و بعد شروع به افشای اطلاعات کرد تا من را آدم بد داستان جلوه دهد و سپس آن اتفاقات افتاد اما من همچنان آرام بودم و در آن برهه کار درست را انجام دادم. او در مورد خیلی از موضوعات دروغ گفت؛ صادقانه، موضوعات زیادی بودند اما ترجیح میدهم وارد جزییات اتفاقات شخصی که مابین ما رخ داد، نشوم اما اطمینان داشته باشید که در این چند سال، دروغهای زیادی به من گفت.
تا همیشه از بارسلونا بابت همه چیزهایی که به من داده است، سپاسگزارم اما شرایط طوری بود که حس کردم چرخه بودن من در این تیم تمام شده و نیاز به تغییر داشتم. میدانستم که امسال، سال تغییر است و میخواستم برای لیگ قهرمانان و عناوین داخلی بجنگم.
تا پایان سال شرایط روشن نیست و با باشگاههای دیگر مذاکره نخواهم کرد. تا پایان فصل منتظر خواهم ماند. موضوع مهم این است که به تیم فکر کرده و برای بردن جام تلاش کنیم و حواسمان پرت نشود. نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد و تنها روی اتفاقات پیش رو در ۶ ماه آتی تمرکز خواهم کرد. اینکه بخواهم در مورد بعد از آن با شما حرف بزنم درست نیست چون حتی خودم هم نمیدانم.
باشگاه از لحاظ مالی در شرایط دشواری قرار دارد. بازگشت به جایی که قبلاً بودیم، بسیار دشوار است و بازگشت به روال قبل برای رئیس جدید وظیفه سختی خواهد بود. امیدوارم هر کسی که برنده انتخابات میشود، کارهایی انجام دهد تا این باشگاه بزرگ به جایگاه شایستهاش بازگردد. امضای قرارداد با بازیکنان باکیفیت دشوار است چون پولی وجود ندارد. آوردن نیمار به اینجا هم سخت است. حتی اگر او دستمزد کمتر را بپذیرد، چطور هزینه انتقال را به پیاسجی پرداخت میکنید؟ رئیس جدید باید بسیار باهوش بوده و اوضاع را نظم و انضباط ببخشد.
خود کرده را تدبیر نیست
بیراهه حاج محمود
میعاد نیک
مسیری که محمود فکری در تیم استقلال پیش گرفته و تفکری که به رسانهها و هواداران در همین ابتدای کارش القا میکند، مسیر ناشناختهای نیست؛ این راه پر از ناهمواری گریبان بسیاری از بزرگان تیم استقلال را در عنفوان مربیگریشان روی نیمکت آبیهای تهرانی گرفته و آنها را به چاه عدم پرتاب کرده است. محمود فکری پیش از آنکه فرصت حضور بهعنوان مرد اول کادر فنی روی نیمکت تیم محبوبش را کسب کند، زمان کافی داشت تا به سیر نزولی بازیکنان محبوبی همچون علیرضا منصوریان و فرهاد مجیدی روی همین صندلی داغ بیندیشد اما انگار آرپیجی زن پیشین هواداران آبی قصد دارد همان اشتباهات مهلک را با پوششی دیگر تکرار کرده تا خودش و تیمش را به قعر ظلمات تبعید کند. پیشتر هم اشاره شد که نحوه ورود فکری به باشگاه استقلال و شیوه انتخاب او بهعنوان سرمربی آبیها یک مسلک تکراری و منسوخ است که مقصدی جز بیآبرویی و سقوط نخواهد داشت اما انگار فکری نتوانسته فکری به حال رفتارهای عوامفریبانه و پوپولیستیاش بکند تا وضعیت روحی و روانی اردوگاه آبی بیش از این مورد تهدید قرار نگیرد.
حاج محمود بلافاصله پس از انتصاب بهعنوان جانشین فرهاد مجیدی در تیم استقلال، در حرف راه هرگونه بهانهجویی را به روی کادرفنی و شاگردانش بست تا همه خیال کنند این تیم قرار است برای رسیدن به سکوی قهرمانی هیچ بهانهای نگیرد و تنها به مقابله با حریفان فکر کند اما در عمل این پوستینِ برّه خیلی زود نخنما شد تا هیولای درون فکری عصیان کند و از وزارت ورزش و فدراسیون، تا سازمان لیگ و رسانهها را مقصر در شکست تیمش جلوه دهد. فکری در شرایطی جلوی درب باشگاه استقلال از فروختن خانهاش برای رسیدن به نیمکت استقلال حرف میزد که در آن زمان معتقد بود بهترین تیم فوتبال ایران را در اختیار گرفته اما با چند بازی ضعیف و چند هجمه مشخص شد که فکری سریع رنگ میبازد و تیمش را بدترین استقلال تاریخ تلقی میکند؛ همان تیمی که توانسته 90 درصد مهرههای فصل قبلش را حفظ کند و همان تیمی که تا پای قهرمانی جام حذفی هم پیش رفت.
واقعیت ماجرا این است که فکری به ضعفهای درونی خود و کادرفنیاش، به ناتوانی دستیاران نامدارش در اجرای تاکتیکهای تمرینی، به دودستگی داخل رختکن تیمش و به مشکلات اداری و اجرایی باشگاه استقلال علم به یقین دارد اما میخواهد تمام هجمهها را به سمت و سوی دیگری روانه کند تا برای خود و دوستانش وقت بخرد و امیدوارانه به وقوع یک معجزه چمباتمه بزند. تیمی که همین چند ماه پیش در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا بیوقفه موقعیت گل میساخت و به نایب قهرمانی در رقابتهای لیگ برتر و جام حذفی هم قناعت نمیکرد، حالا به فلاکتی افتاده که نمیتواند یک موقعیت گل درست و حسابی روی دروازه تیمهای میانه جدولی ایجاد کند و اگر هم درخشش رشید مظاهری نبود، قطعاً رتبهای ناموزون در نیمه دوم جدول را به آغوش میگرفت.
فکری خیلی زود به بیراهه زده؛ خیلی زود. حاج محمود آبیها میتوانست انتقادها را به جان بخرد و لااقل وعده تصحیح اشتباهات تیمی و فردی استقلال را بدهد اما رویهای را دوست داشت که در نهایت او را با مغز به زمین کوبیده و از رویش با بیرحمی هرچه تمامتر عبور کند. کسی دوست ندارد که یک سرمایه مربیگری به این سادگی بسوزد و تباه شود اما خود کرده را هرگز تدبیر نبوده و خلق را همیشه تقلیدهایشان بر باد میدهد.
محمود فکری مشغول چه کاری است؟
تولید توجیه برای آینده
محمود فکری از حالا برای توجیه ناکامی احتمالی با استقلال راه را پیدا کرده و سلامت شغلی خود را مانع موفقیت میداند. درباره آندرهآ استراماچونی و فرهاد مجیدی هم سلامت شغلی برای دوستداران استقلال شفاف بود و هیچ نکتهای خلاف این نگاه درباره آن مربیان مطرح نمیشد
مازیار گیلکان
محمود فکری کوششی را شروع کرده است که کمکی به تیمش نمیکند. حرفهای او درباره سلامت حرفهای خودش از بدیهیات است و حتی اشاره به آن نیز لازم نیست. او اصرار دارد به اینکه از سلامت حرفهای برخوردار است، در حالی که بحثی و تردیدی درباره سلامت حرفهای او مطرح نیست. آنچه درباره او در استقلال مورد بحث قرار میگیرد، کیفیت فنی بازی استقلال است، نه مواردی که فکری در پی اثبات آن برآمده و وقت خودش را تلف میکند.
محمود فکری در مصاحبهای که سعی کرد به مربی یا مربیان دیگری متلک بگوید و آنها را آشکارا به فساد مالی در نقل و انتقالات بازیکنان متهم کند، حرفهایی زد که ارتباطی به جایگاه و مسئولیت امروزش ندارد. او مثل هر کس دیگری اگر مستنداتی دارد، صاحب این حق است که اتهاماتی را از مسیری قانونی و نه صرفاً در مصاحبه مطرح کند اما این حرفها حتی اگر مستند باشند، نمیتوانند بحث اصلی را درباره استقلال منحرف کنند. مثل حرفهای فکری درباره اینستاگرام بازیکنان استقلال که مسأله اصلی این تیم نیست و فقط برای طرح بحثهای پراکنده به زبان مربی استقلال آمده است و مسأله اصلی را در استقلال حل نمیکند.
محمود فکری از حالا برای توجیه ناکامی احتمالی با استقلال راه را پیدا کرده و سلامت شغلی خود را مانع موفقیت میداند. درباره آندرهآ استراماچونی و فرهاد مجیدی هم سلامت شغلی برای دوستداران استقلال شفاف بود و هیچ نکتهای خلاف این نگاه درباره آن مربیان مطرح نمیشد اما استقلال کیفیت بهتری از فوتبال را در فصل گذشته نمایش میداد و به رغم آنکه کارشکنی علنی مدیریت مانع موفقیت تیم شد اما دو مربی فصل گذشته استقلال، کیفیت مطلوبی از مربیگری را ارائه کردند. اینکه فکری مدعی باشد تیم را در موقعیت بدی تحویل گرفته، پذیرفتنی نیست چون فصل گذشته استراماچونی تیمی آشفته را تحویل گرفت و خود با اجرای ایدههایش آن را ساخت و فرهاد مجیدی نیز در اوج بحرانهای ناشی از جدایی استراماچونی مسئولیت پذیرفت و توانست آن وضعیت هولناک را مدیریت کند و تا جام فقط یک قدم فاصله داشت و اگر احمد سعادتمند آن نمایش بیمعنا و دروغین بازگرداندن استراماچونی را بازی نمیکرد، شاید امروز استقلال با کارنامهای موفقتر در فصل گذشته لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا، پروژه جذابتری را با مربی خود پیش میبرد و به موفقیتهای بزرگتر فکر میکرد.
محمود فکری به جای تمام این ماجراجوییهایش در مصاحبهها، چه خوبتر است اگر بتواند با تیمش ماجراجویی کند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو