- پایان عصر طلایی سرخها؟
- پرسپولیس، تیمی که دیگر نمیجنگد
- خریدهای بد بلای جان پرسپولیس
- آقای گلمحمدی، برای خودت هم سهم بردار!
- قهرمان در هپروت!
- کجا بودی داداش؟!
- در چنین روزی
- اولین ستاره آبیها اینگونه بهدست آمد
- ستاره پیشین لیورپول بوکسور شد!
- ماجرای رکورد دویدن روبن
- هوادار پورتو وارد زمین شد و دو بازیکن را زد!
- عذرخواهی رونالدو مادر هوادار مبتلا به اوتیسم را عصبانیتر کرد!
- فوتبالیستی که از سر لجبازی داور شد!
|
پایان عصر طلایی سرخها؟
سامان موحدی راد- یک شکست ۳-۲ که میتوانست حتی به ۴-۲ هم تبدیل شود و از دست دادن شانس دستیابی به جام حذفی شاید یک رویداد معمول برای هر تیمی باشد. به هر حال هر تیمی روز خوب و بد دارد و در هر جامی لازم نیست تا مرحله پایانی پیش برود. کما اینکه پرسپولیس هم در تاریخش بارها و بارها با شکست و حذف مواجه شده است.
پس احتمالاً این شکست یک شکست معمولی در تاریخ این باشگاه است. اما واقعیت این نیست. این شکست در آزادی برابر آلومینیوم اراک برای خیلی از طرفداران پرسپولیس به معنی پایان عصر طلایی سرخهاست. درد این شکست برای آنها تنها از دست دادن یک جام یا شکست در ورزشگاه خانگی نیست. آنها با این شکست به این نتیجه رسیدند که پرسپولیس و یحیی گلمحمدی به پایان عصر طلایی پرسپولیس رسیدهاند. عصری که پایهگذار آن برانکو ایوانکوویچ بود و تیمی ساخت که تاریخ فوتبال ایران فراموش نخواهد کرد. تیمی قدرتمند با روحیهای بالا و پر از قهرمانی. تیمی که یکی دو سال بعد رفتن برانکو هم چرخهایش بخوبی میچرخید و کار میکرد اما کمکم از آن اوج دستنیافتنی بودن پایین آمد و حالا یک تیم معمولی است. تیمی که به آلومینیوم میبازد. سوپر جام و جام حذفی را از دست میدهد و در لیگ هم شانس چندانی ندارد.
یک تیم معمولی مثل سایر تیمهای معمولی.
پرسپولیس، تیمی که دیگر نمیجنگد
سام ستارزاده
۲۱ فروردین امسال را شاید بهزودی روز پایان سلطنت پرسپولیس بر فوتبال باشگاهی ایران بدانیم؛ نه صرفاً بهدلیل این که قرمزهای پایتخت پس از یک سال و ۸ ماه، در ورزشگاه آزادی طعم شکست را مقابل گربه سیاه خود چشید و نخستین جام فصل خود را در حالی رسماً از دست داد که به فتح لیگ برتر نیز امید نداشت؛ بلکه از اینرو که هواداران خودی پس از ۷ فصل، تیمی در زمین دیدند که نه توانایی پیادهسازی برنامه هجومی مؤثری روی دروازه رقیب اراکی داشت و نه انگیزه و جنگندگی سالهای قبل را در زمین از خود بروز داد.
رگبار اشتباهات زوج وحدت هنانوف، علی نعمتی و سعید آقایی، محمدرضا آزادی را در آستانه هتتریک قرار داد که در نیمفصل گذشته، حتی روی نیمکت آبیها جایگاه ثابتی نداشت. در سوی مقابل، مهدی عبدی، شرزود تمیروف و حامد پاکدل که فصل گذشته در همین آلومینیوم نمود یک ماشین گلزنی غیرقابل مهار بود، هیچکدام نتوانستند به اندازه محمدرضا آزادی و مهدی علینژاد در تیم رقیب دروازه اراکیها را با تهدید مواجه سازند؛ هرچند ضربات خطرناک آنان نیز با مهارهای استثنایی حسین پورحمیدی خنثی شد.
مسأله مهم اما صرفاً بازی نهچندان رضایتبخش پرسپولیس در زمین نبود. زمانی که هوادار پرسپولیس بازیکن خودی را با شماتت بدرقه رختکن میسازد، زمانی که روی سکوهای سرخ بر سر ماندن یا رفتن یحیی گلمحمدی اختلاف و دودستگی شدید بهوجود میآید، یعنی پرسپولیس غرق در یک بحران ریشهای است. دیگر خبری از تیمی نیست که گاهی میبرد و گاهی میباخت؛ اما حتی در روز شکست دربی تا مدتها از سکوهای خودی جز صدای تشویق و روحیهبخشی نمیشنید.
نمیتوان روزهایی را فراموشکرد که همین کادر فنی در قطر بمب انگیزه در اردوی تیم منفجر میکرد تا پرسپولیسی که ستارههایش را یکی پس از دیگری از دست میداد، غولهای غرب آسیا را یکی پس از دیگری کنار زده و به قله فوتبال آسیا نزدیک شود. اما اکنون، هنگامی که یحیی گلمحمدی از تحولات صفحه اینستاگرامیاش حاشیه قهر و استعفا میسازد، حمید مطهری توپش با جملات ادبی زیبا و برای تریبونهای تلویزیونی رنگارنگ پر است و میز رضا درویش به توپخانهای برای جنگ بیانیهای با استقلال بدلشده، یعنی این باشگاه، دیگر پرسپولیسی نیست که حرفش را درون زمین میزد.
پرسپولیس مدل 01-۱۴۰۰ همرنگ غالب لیگ برتر شده؛ تیمی که بهجای تمرکز بر ایجاد اتحاد و انگیزه در اردوی خودی، خود را وارد بازیهای روانی زننده لیگ کرده. درست در همین روزها، فرهاد مجیدی، سرمربی رقیب سنتی، در اوج آتش جنگ لفظی باشگاهها، با انتشار یک مصاحبه گزیده، خود و استقلال را از جنگهای لفظی کنونی دور ساخته و صرفاً روی بردن متمرکز میشود. بنای باشکوه برانکو با مشقت بسیاری ساختهشده؛ و پایداری به آن بستگی به این دارد که گلمحمدی و کادر وی بخواهند مانند سالهای گذشته با حواشی مخرب پیرامونشان مقابله کنند، یا روی تیمهای رقیب تمرکز کنند.
خریدهای بد بلای جان پرسپولیس
حمید درخشان
بازی پرسپولیس برابر آلومینیوم در جام حذفی ادامه روند هفتههای اخیر این تیم بود. به اعتقاد من پرسپولیس در چند هفته اخیر عملکرد خوبی نداشته و فقط درجا زده است. همین روند باعث شده خیلی موفق نباشد. تیم حریف با انگیزه بسیار زیاد تلاش کرد تا برنده بازی باشد در حالی که پرسپولیس عملکرد خوبی در بازی نداشت و فرصتهای زیادی را به حریف هدیه داد.
پرسپولیس در ابتدای فصل خریدهای خوبی انجام نداد، یعنی هم در بخش بازیکنان داخلی و هم در بخش بازیکنان خارجی خیلی موفق نبوده است. وقتی خریدهای خوبی هم انجام ندهید، از سایر رقبا عقب میمانید. همان طور که گفتم پرسپولیس به جای اینکه پیش برود درجا میزند و همین امر باعث شده موفق نباشد. همین درجا زدن پرسپولیس باعث شده که تیمی مثل آلومینیوم با انگیزه بسیار زیاد برابر پرسپولیس بازی کند و نتیجه بگیرد.
برخیها میگویند یحیی گلمحمدی عنوان کرده باشگاه به خاطر مشکلات مالی نتوانسته بازیکنان مد نظرش را جذب کند اما باز هم کادر فنی در جذب بازیکنان نقش اول را ایفا میکنند چون آنها هستند که این بازیکنان را انتخاب کردهاند. اگر پول نداشتید چرا بازیکن خریدید؟ از طرف دیگر بازیکنان داخلی را هم که خودتان انتخاب کردید. فرد دیگری که برای تیم شما بازیکنان را انتخاب نکرده. مگر اینکه فرد دیگری برای شما خرید کرده باشد. در هر حال من فکر میکنم آقایان خودشان بازیکنان را دیدهاند و در جذب آنها دخیل بودهاند.
درباره عملکرد یحیی گلمحمدی و اینکه برخیها اعتقاد به برکناری وی دارند، از حالا نمیتوان ارزیابی و تصمیمگیری کرد. باید بگذاریم چند بازی دیگر هم بگذرد و فصل تمام شود و بعد عملکرد کادر فنی پرسپولیس را به دقت مورد بررسی قرار بدهیم. وقتی فصل تمام شود، خیلی با حوصله میتوانیم بررسی کنیم و ببینیم کجاها نقطه قوت و کجاها نقطه ضعف پرسپولیس بوده. متأسفانه میبینیم روزهای اخیر برای یحیی گلمحمدی در فضای مجازی جانشین معرفی شده و این گونه مسائل روی کادر فنی پرسپولیس تأثیر میگذارد. فوتبال فراز و نشیب دارد و این گونه نیست که با یک باخت برای مربی جانشین معرفی کنیم. نباید الان کاری به کار کادر فنی پرسپولیس داشته باشیم و اجازه بدهیم که کارش را بکند تا در آخر فصل درباره اینکه آیا او موفق بوده یا نه نظر بدهیم.
آقای گلمحمدی، برای خودت هم سهم بردار!
فرخ حسابی
یحیی گلمحمدی در کنفرانسهای مطبوعاتی سعی میکند خود را آرام و منطقی نشان دهد. او اما حرفهایی میزند که بیشتر به توجیه شباهت دارد تا منطق. سرمربی پرسپولیس بعد از هر نتیجه ضعیف تیم، یک مقصر را معرفی میکند و البته در این راه سه کلیدواژه مهم دارد: مشکلات مدیریتی و مالی، داوری و نداشتن بازیکنان مد نظر خودش در تیم.
او در هیچکدام از نتایج تیمش، سهمی برای خود و کادر فنی قائل نیست و هرچند جمله «مسئولیت این باخت با من است» را به زبان میآورد اما حتماً قبل و بعد از این جمله، از مشکلات همیشگی گله و شکایت میکند. پرسپولیس فعلی در تک تک خطوط بازیکنانی دارد که اگر بهترین نباشند دستکم جزو بهترینها هستند. بضاعت این تیم از نظر بازیکن به هیچ وجه قابل مقایسه با تیمهایی مثل هوادار و آلومینیوم نیست و به مراتب اوضاع بهتری نسبت به این تیمها دارد. گلمحمدی اما طوری ماجرا را نشان میدهد که گویی پرسپولیس از نظر بازیکن بهشدت در مضیقه است و هر بار از جذب نشدن بازیکنان مدنظرش میگوید. او با این حرف هم بازیکنان موجود را زیر سؤال میبرد و هم توپ را به زمین مدیریت میاندازد. مربی تیم قهرمان ایران بهتر است یک بار به طور شفاف توضیح دهد که کدامیک از بازیکنان فعلی تیم با نظر او جذب نشدهاند (اتفاقی که احتمالش نزدیک به صفر است) و اینکه بازیکنانی که میخواسته و مدام از آنها حرف میزند چه کسانی بودهاند و اصولاً امکان خریدشان وجود داشته یا نه.
پرسپولیس در این روزها بیشتر از هر چیز از مشکلات مرتبط با تاکتیک، چیدمان و تعویضهای بازیکنان در جریان بازی رنج میبرد نه کمبود نیروی انسانی. یحیی گلمحمدی اما همچنان بهدنبال ایراد در جایی دیگر است و برای رفع مشکلاتی که شاید به شخص او یا کادر فنیاش مرتبط باشد، هیچ تلاشی نمیکند.
قهرمان در هپروت!
یونس علیزاده
پرسپولیس زمین خورده و زخمی شده است. تیمی که با قدرت، قهرمانی را در سالهای اخیر رقم زده، حالا در انتظار لطف داوران است تا شاید سهمیه پنالتی بگیرد و نتیجه را تغییر دهد. چه شد که به امروز رسید؟ یکسری فاکتور ثابت در همه بحثها وجود دارد؛ بازیکنان ضعیف هستند، تمرینات عادی نیست و بدنسازی مشکل دارد. ضعف تاکتیکی مشهود است. حاشیه زیاد شده و کنترل اعصاب در لحظات سخت به دشوارترین شکل ممکن رسیده است. قهرمان وارد هپروت شده و معلوم نیست غیر از یحیی گلمحمدی و دستیارانش، چه کسی میتواند تیم را از این بحران خارج کند؟ چه کسی بازیکن جذب کرد؟ تأیید بازیکنان خارجی، کار کی بود؟ چه کسی باید تیمش را کنترل کند؟ حاشیهها از کدام جهت وارد رختکن پرسپولیس شد؟ یحیی وارد فاز دیگری از دوران مربیگری خود شده و از بد روزگار، دقیقاً در روزهایی، پرسپولیس وارد بحران و حاشیه شد که باید محصول این فصل خود را با کسب جام، درو میکرد. حالا سرخپوشان به جای آن که مورد حمایت و تشویق هواداران قرار بگیرند، بدترین و سنگینترین انتقادات را متوجه خود میبینند. چه اتفاقاتی رخ داد؟ مگر روز اول، باشگاه دقیقاً همان لیست گلمحمدی را وارد رختکن تیم نکرد؟ اتفاقاً در زمستان هم کار باشگاه قابل قبول بود؛ طبق خواسته گلمحمدی یک مهاجم، یک دروازهبان و البته رامین رضاییان به تیم اضافه شدند تا قدرت تیم بیشتر شود اما حالا با چه شرایطی مواجهیم؟ پرسپولیس بعد از حذف از آسیا، دو جام دیگر از دست داد و فقط لیگ باقی مانده اما با این روحیه، ممکن است جایگاه دومی در لیگ را هم از دست بدهد.
طنزیم
کجا بودی داداش؟!
هومن جعفری
یک چند وقتی بود یحیی گلمحمدی استعفا نداده بود که ظهر روز گذشته با پاک کردن اینستاگرامش همه را از نگرانی رهانید. کجا بودی برادر؟ دلتنگت بودیم.
رونالدو هم آخرت بدشانسی است. اعصابش خاکشیری پپرونی بوده، زده گوشی یک هوادار رقیب را شکسته! حالا گوشی به درک. بچه بیچاره اوتیسم دارد! طفلی هم عذرخواهی کرده، هم قطعاً در زمینه گوشی و دیگر هدایا دل پسرک را به دست میآورد اما صحبتهای مادر بچه است که دل آدم را کباب میکند.
بچه اولین بارش بود که به ورزشگاه میآمد! هیچ طنزی در این مورد نمیشود نوشت. فقط بحثم این است که چقدر بدشانسی است که تو خشمت نصیب بیآزارترین موجود دنیا شود. شاید هم یک توفیق اجباری برای انجمنهای حمایت از اوتیسم که بتوانند از این فرصت برای گسترش پیامهای خود استفاده کنند.
کسی چه میداند. شاید فردا رونالدو سفیر افتخاری اوتیسم هم شد.
در چنین روزی
19 سال پیش در چنین روزی روزنامه ایران ورزشی تیتر نخست خود را به یک موضوع عجیب اختصاص داد: «مدافع صنعت نفت با چاقو مورد حمله قرار گرفت.» موضوع از این قرار بود که پس از بازی نفت آبادان با برق شیراز بازیکنان و مربیان صنعت نفت تهدید شدند که آبادان را ترک کنند. تنها سه روز بعد از آن یوسف بخشیزاده مدافع آذری زردپوشان مورد حمله دو فرد ناشناس قرار گرفت: «صبح دیروز برای رفتن به تمرین از منزل خارج شدم و وقتی قصد داشتم اتومبیلم را از پارکینگ خارج کنم مورد حمله دو فرد ناشناس قرار گرفتم. یکی از آنها با چاقو دو ضربه به کتف من وارد کرد که بشدت مجروح شدم و 10 بخیه خوردم.» جمشید بشاگردی مدیرعامل وقت صنعت نفت نیز با اظهار تأسف از روی دادن چنین اتفاقی به ایران ورزشی گفت: «متأسفانه طی روزهای گذشته این حرکات در آبادان باب شده.» حالا باید خدا را شاکر باشیم که دیگر از این اخبار به گوشمان نمیخورد. بازنشر نوشته مرحوم صدر درباره قهرمانی استقلال
اولین ستاره آبیها اینگونه بهدست آمد
این هفته سالگرد اولین قهرمانی استقلال در آسیا بود. حالا 52 سال از 21 فروردین 1349 میگذرد که استقلال در ورزشگاه امجدیه به اولین ستارهاش رسید. به همین مناسبت قسمتی از کتاب «پسری روی سکوها»ی دکتر صدر را که در شرح این بازی بوده و خودش از نزدیک آن را تماشا کرده با هم مرور میکنیم: «جام باشگاههای آسیا در تهران. با حضور نمایندگان ایران (تاج)، رژیم صهیونیستی [اسرائیل] (هاپوئل)، تایلند (پلیس)، اندونزی (مدان)، هندوستان (بنگال غربی)، مالزی (سلانگور) و لبنان (هومنت من). در آستانه مسابقات با بدعتی که نافرجام ماند رو به رو شدهایم. سازمان تربیت بدنی با همکاری فدراسیون فوتبال توتو، شرطبندی رسمی مسابقات راه انداخته. فرم ویژه چاپ کرده. در شعب بانک صادرات و گیشههای امجدیه آنها را عرضه کرده. هر فرم 2 ریال. به علاوه 20 ریال برای حق شرکت در شرطبندی. جوایز نقدی. اتومبیل آریا. اتومبیل شاهین.»
مرحوم صدر سپس داستان جالبی از اتوریته رایکف تعریف کرده: «رایکف خیلیها را کنار گذاشته و گفته مرخصاید. اکبر افتخاری، داریوش مصطفوی. حسین قاضی شعار. شرکا، احمد منشیزاده و کیانیراد را. گفته بازیکن امروزی باید 90 دقیقه بدود و شماها نمیدوید. افتخاری و قاضیشعار به او اعتراض کردهاند. تمرینات را نامناسب خواندهاند. آنها دیگر پیراهن تاج را نخواهند پوشید. هیچوقت.»
بعد هم در شرح بازی نوشته: «داور مسابقه هندی است. خاطره داور هندی دیدار تیم ملی با اسرائیل هنوز از یادها نرفته. نیمه اول بدون گل سپری میشود، با یارگیری مدافعان تاج. منصور پورحیدری، اکبر کارگرجم و مسعود معینی؛ جز مهدی لواسانی. خازوم در دقیقه 70 دروازه حجازی جوان را پس از ارسال ضربه کرنری باز میکند. تاج یارگیری را کنار میگذارد و حمله میکند. حملههای بیثمر تا آنکه رایکف دست به تعویض میزند. علی جباری که روز بدی را سپری کرده جایش را به مهدی حاجمحمد میدهد. ورودی توأم با دردسر. حاجمحمد شماره یازده را بر تن دارد و داور هندی میگوید او را با شماره شانزده معرفی کردهاند. چند دقیقه این دست و آن دست کردن به سود تاج میشود. همینطور تکنیک والای حاجمحمد. او سرنوشت بازی را عوض میکند. بلافاصله تا آستانه دروازه پیش میرود ولی ضربهاش راهی خارج میَشود. سپس کاپیتان هاپوئل را دریبل میزند و یک ضربه کرنر به دست میآورد. خود حاجمحمد ضربه کرنر را با تبحر ویژهاش مینوازد. کاتدار درون چهارچوب. توپ به سوی دروازه میرود. وفاخواه هم آنجاست. یار کمکی. وفاخواه در آستانه ورود توپ به دروازه، ضربه سر بسیار محکمی مینوازد. سه مدافع اسرائیلی روی خط ایستادهاند و دروازهبان جلو آنها. ولی توپ بر تور بوسه میزند و دروازهشان فرو میریزد. گل تساوی مشابه گل هاپوئلیها. در هفت دقیقه به پایان توسط یار کمکی. وقت اضافی. خطای مدافعان خشن هاپوئل روی یار کمکی. روی وفاخواه. پورحیدری ضربه را میزند. دقیقه 92. توپ از فراز سر همه عبور میکند. هم تاجیها و هم هاپوئلیها. میرود و میرود و میرسد به مسعود معینی که اسرائیلیها فراموشش کردهاند. مدافع به جلو تاختهای با اندام ورزیده، گامهای بلند و تیزبینی. معینی توپ را کنترل میکند. آرام میکند و سپس تاریخیترین شلیک زندگیاش را انجام میدهد. مهمترین و پررنگترین لحظه زندگی مسعود معینی همین چند لحظه است. همین چند دهم ثانیه که توپ چرخزنان میرود و میرود. میرود و به گل دوم و پیروزیبخش تبدیل میشود. میرود و تاج را جلو میاندازد.
هاپوئل برای زدن گل به آب و آتش میزند ولی حجازی هم آماده است و هم هوشیار. گل دیگری در کار نیست. سوت پایان. هلهله و شادی.»
ستاره پیشین لیورپول بوکسور شد!
درک کویت بال سابق تیم فوتبال لیورپول که با تیم ملی هلند نایب قهرمان جام جهانی ۲۰۱۰ شد، پس از آویزان کردن کفشهایش، دستکشهای بوکس را برداشت و حالا به میزانی از آمادگی در این رشته ورزشی رسیده است که قصد دارد در یک رویداد بوکس در شهر روتردام که به همت هموطن بوکسورش ریکو فرهوفن برگزار میشود، شرکت کند.
کویت درباره ورودش به رشته بوکس برای سپری کردن دوران بازنشستگی گفت: «بهعنوان یک فوتبالیست بازنشسته میدانم که حضور در سالنها و ورزشگاهها چه حسی دارد. چهار سال از زمانی که فوتبال را کنار گذاشتم میگذرد. البته در این مدت توانستهام که انگیزه هیجانم برای جنگیدن و بردن یک مسابقه را حفظ کنم. من بعد از فوتبال چند رشته ورزشی دیگر مثل تنیس، پدل و آمادگی جسمانی و... داشتم اما برای من رفتن روی رینگ یک تجربه متفاوت بود. به همین دلیل هم دوست دارم وارد مبارزات این رشته شوم و با یک چهره سرشناس دیگر مبارزه کنم. در حال حاضر دارم سخت تمرین میکنم.»
ماجرای رکورد دویدن روبن
آرین روبن به دویدن روی آورده است. او در ۴۲ سالگی در مسابقه ماراتن روتردام با زمان سه ساعت و ۱۳ دقیقه و ۴۰ ثانیه به خط پایان رسید و رکوردی قابل توجه برای یک دونده غیرحرفهای را به ثبت رساند.
روبن در گفتوگو با تلویزیون هلند درباره تجربهاش از دویدن ماراتن اظهار کرد: «خیلیها میگویند که من احمقم ولی من فقط طرفدار ورزش هستم. امروز، روز من نبود و یک جا مجبور شدم به جای دویدن راه بروم. بعد از ۳۰ کیلومتر دیگر مسابقه لذتبخش نبود. پس از آن تبدیل به جهنم شد. بعد از آن فکر میکنی این چه کاری بود من شروع کردم، دیگر این کار را نمیکنم. اما شاید یک بار دیگر هم ماراتن بدوم رفیق!»
هوادار پورتو وارد زمین شد و دو بازیکن را زد!
بازی یکشنبهشب میان ویتوریا و پورتو دقایقی متوقف شد چرا که یک هوادار وارد زمین شد و قصد حمله به بازیکنان را داشت! این صحنه در زمانی رخ داد که بازی از جریان بازی خارج شده بود. این هوادار توانست وارد زمین شود و به سمت دو بازیکن ویتوریا حرکت کند. او دو بار به بازیکن اول لگد زد و بعد از آن به سراغ بازیکن دیگری رفت. این هوادار عجیب و غریب سعی کرد که به بازیکن دوم هم لگد بزند اما ضربهاش برخوردی نداشت. بعد از آن مأموران امنیتی بازی تصمیم گرفتند که این فرد را متوقف و از زمین خارج کنند. رفتار عجیب این هوادار با واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی همراه شده است. یک هوادار در این باره توئیت کرده است: «شگفتانگیز است که این هوادار چطور توانسته این قدر راحت وارد زمین شود.» و دیگری نوشته است: «مأموران امنیتی بازی به شکل وحشتناکی ضعیف هستند.» و دیگری نوشته است: «این مرد طوری در زمین قدم میزند که انگار در خیابان گم شده است!» بازی پس از توقفی کوتاه از سر گرفته شد. پورتو در این بازی با پنالتی مهدی طارمی توانست سه امتیاز ارزشمند را به دست بیاورد. عذرخواهی رونالدو مادر هوادار مبتلا به اوتیسم را عصبانیتر کرد!
کریستیانو رونالدو ستاره پرتغالی منچستریونایتد بعد از ناکامی تیمش مقابل اورتون، موبایل یک هوادار 14 ساله مبتلا به اوتیسم را شکست که ساعاتی بعد از بازی در پیامی اینستاگرامی عذرخواهی کرد. حتماً خبر را خواندهاید. حالا گفته میشود پلیس مرسیساید هم تحقیقاتش را در اینباره شروع کرده است. پلیس این استان انگلیس به صورت رسمی در این مورد بیانیه داده. جالب اینجاست که مادر «جیک»، هوادار 14 ساله اورتون اعتقاد دارد که پیام رونالدو باعث خشم بیشتر او از ستاره پرتغالی شده است.
سارا کلی دیروز در مصاحبه با تلگراف گفته است: «عذرخواهی یا بهتر بگویم عدم عذرخواهی من را عصبانیتر کرد. با خودم گفتم چقدر بیادب هستی، به همه گفتهای که عذرخواهی کردی اما این کار را نکردی. باشد، تو در اینستاگرام پیام گذاشتی اما باید از پسر من شخصاً عذرخواهی کنی. رونالدو چند ساعت وقت داشت تا به کارش فکر کند. میتوانست شماره تماس من را پیدا کند و خصوصی به من زنگ بزند و حرفهایش را بزند. افراد دیگر زیادی هم بودند که داشتند فیلم میگرفتند. حواس پسرم به دنیای خودش بود. رونالدو داشت از زمین خارج میشد که پسرم گفت مامان، رونالدو احساس درد دارد، میخواهم فیلم بگیرم. من گفتم که مشکلی ندارد. پسرم حتی به رونالدو هم نگاه نمیکرد بلکه داشت به محل مصدومیتش نگاه میکرد و تا زمانی که موبایلش به زمین پرت نشده بود، نفهمید که چه اتفاقی رخ داده است. شوکه شدن را در صورت پسرم میدیدم. رونالدو باخته بود اما مگر اصول بازی همین نیست؟ قرار نیست که همیشه برنده شوی. اگر کسی چنین کاری را در خیابان انجام بدهد، بازداشت میشود. رونالدو خودش پدر است و اگر او هم یک آدم عادی بود و شنبه عصر پسرش را برای دیدن بازی میبرد و این اتفاق برایش رخ میداد، کاملاً ناراحت و شوکه میشد. وقتی به پسرم گفتم که رونالدو او را برای دیدن بازی یونایتد دعوت کرده، جواب داد نه مامان، دیگر هرگز نمیخواهم او را ببینم. جیک ناراحت است چرا که رونالدو یکی از دلایلش برای تماشای بازی بود.»
داستان عجیب زندگی داور بازی امشب رئال – چلسی
فوتبالیستی که از سر لجبازی داور شد!
بازی امشب چلسی و رئال مادرید یک داور خاص دارد: «سیمون مارسینیاک» اهل لهستان. این داور 5 بار برای کهکشانیها سوت زده و با ثبت 4 پیروزی و تنها یک شکست همواره برای آنها خوشیمن بوده است. اولین قضاوت این داور برای رئال مادرید به فصل 2016-2015 و دیدار برابر «آاس رم» بازمیگردد که با پیروزی 2-صفر مادریدیها به پایان رسید. رئال مادرید در پایان آن فصل برای یازدهمین بار قهرمان اروپا شد. در طرف مقابل «مارسینیاک» تاکنون برای آبیهای لندن قضاوتی نداشته است.
به گزارش فوتبال 360، این داور 40 ساله و اهل لهستان از سال 2011 در لیست بینالمللی قرار گرفته و به قضاوت در میدانهای مختلف مشغول است اما داستان ورود او به دنیای داوری جالب و خواندنی است. این داور که خودش فوتبالیست بوده در مصاحبهای، آغاز تصمیمش برای تغییر حرفه را اینگونه بیان کرده است: «یک بار که از زمین بازی اخراج شدم، با تصمیم داور موافق نبودم و به او بد و بیراه گفتم. در چشمانش خیره شدم و گفتم تو بدترین داوری هستی که در تمام زندگیام دیدهام. او هم این گونه پاسخ من را داد؛ مشکلی نیست اما اگر فکر میکنی داوری کار آسانی است، تلاش کن داور شوی!» صحبتهای داور روی مارسینیاک تأثیر عمیقی گذاشت و تنها 2 هفته پس از آن گفتوگو، خودش را در کلاسهای آموزش داوری ثبتنام کرد!
او در دورهای به طور همزمان هم داوری میکرد هم به بازی با تیم خود بهعنوان بازیکن ادامه میداد اما با دریافت مدرک معتبر در دوره آموزش داوری از سوی کمیته داوران یوفا، برای گذراندن دوران کارآموزی به «دیوید الری» داور سابق اهل انگلیس معرفی و سپرده شد؛ کسی که به گفته داور لهستانی مهمترین شخصیت زندگی حرفهای او است. حالا 11 سال پس از آن اتفاق، مارسینیاک همچنان با آن داور که با کارت قرمز خود زندگی حرفهایش را تغییر داد در ارتباط است و خودش را برای سی و چهارمین قضاوت در لیگ قهرمانان اروپا آماده میکند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|