عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6768 /
۱۴۰۰ سه شنبه ۴ خرداد
|
بعد از جذب موسی مارگا
کار سخت الهلال برای جذب سرمربی پورتو
سران باشگاه الهلال عربستان که به تازگی شصت و دومین قهرمانی خود در لیگ عربستان را جشن گرفتهاند، برای تقویت تیم خود دست به هراقدامی میزنند تا تیمشان را با قوای مناسب در بازی شهریورماه مقابل استقلال قرار دهند. الهلال که حریف استقلال در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا محسوب میشود کمتر از یک ماه پیش با موسی مارگا مهاجم تیم پورتو قرارداد رسمی امضا کرد. سران این باشگاه متمول سعودی در ازای پرداخت 20 میلیون دلار به مارگا او را برای مدت 3 سال به خدمت گرفتند. این باشگاه سعودی بعد از جذب مارگا سراغ تالیسکا،هافبک برزیلی تیم گوانژوی چین هم رفت و مذاکراتی با این بازیکن داشت ولی او در نهایت به النصر، رقیب الهلال پیوست.
این مربی که در لیگ قهرمانان اروپا نیز عملکرد قابل دفاعی با تیم پورتو داشته مورد توجه سران باشگاه متمول سعودی است و الهلال به کنسیسائو اعلام کرده حاضر است در ازای جذب او مبلغ قابل توجهی بپردازد. با این حال الهلال کار خیلی سختی برای جذب این مربی دارد و گفته میشود او قرار است به زودی به عنوان سرمربی جدید ناپولی معرفی شود.
الهلالیها در شرایطی وارد نقل انتقالات شدهاند و بازیکنان و مربیان بزرگی را مد نظر دارند که استقلال عملاً هیچ اقدامی در راستای تقویت خود انجام نداده است. حتی مشخص هم نیست فرهاد مجیدی در بازی شهریورماه به عنوان سرمربی روی نیمکت استقلال باشد و بود و نبود او در استقلال وابسته به نتایجی است که در جام حذفی و احتمالاً لیگ قهرمانان و بازی با همین تیم الهلال عربستان خواهد گرفت. بدون شک اگر مدیران استقلال دست بجنبانند و در راستای جذب بازیکنان جدید اقدام کنند لااقل این تیم با بنیه بیشتری قدم به بازیهای آتی بخصوص مصاف با الهلال عربستان خواهد گذاشت. دیداری که به احتمال زیاد در یک کشور ثالث هم برگزار میشود و استقلالیها از میزبانی در این مرحله محرومند.
اردوگاه آبی
سختگیری علیه کمک سرپرست استقلال
بازی استقلال و ذوبآهن در لیگ برتر حاشیههایی داشت که سرانجام سبب شد کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال پیرامون این بازی تصمیم گیری کند. در همین راستا کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال آرای خاطیان این بازی را به شرح ذیل اعلام کرده است: تیم ذوبآهن اصفهان به دلیل تخلف سوءرفتار تیمی (5 کارت زرد) طبق ماده 58 مقررات انضباطی به پرداخت مبلغ 100 میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. همچنین فرزاد مجیدی، عوامل منتسب به باشگاه استقلال به دلیل اعتراض به مقام رسمی مسابقه و رفتار غیرورزشی طبق ماده 64 به پرداخت 50 میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. آرای صادره قابل اجرا و قطعی است. این حکم در حالی صادر شد که فرزاد مجیدی حق نشستن روی نیمکت استقلال را ندارد و از روی سکوها با فرهاد مجیدی و دیگر بازیکنان در ارتباط است. مشخص نیست که چرا کمیته انضباطی در مقابل فرزاد مجیدی این اندازه سختگیری میکند.
مصدومیت مظاهری و مهدیپور
یکی از مشکلات استقلال در فصل بیستم مصدومیتهای پی درپی بازیکنان بوده است. وضعیتی که بیش از اندازه به این باشگاه لطمه وارد کرده است. در واقع از همان هفتههای آغازین لیگ بازیکنان استقلال با مصدومیتهای مکرر مواجه بودهاند و حالا نیز در شرایطی که لیگ بعد از بازی با صنعت نفت آبادان تعطیل میشود و احتمالاً تمرینات استقلال نیز برای مدت معینی انجام نخواهد شد، رشید مظاهری و مهدی مهدیپور با مصدومیت مواجه شدهاند. این دو بازیکن تازهترین مصدومان استقلال محسوب میشوند. پیش ازآنها داریوش شجاعیان، شیخ دیاباته، سیاوش یزدانی، وریا غفوری، مسعود ریگی، مهدی قایدی و محمد نادری بارها به دلیل مصدومیت حضور در ترکیب استقلال را از دست داده بودند. البته تعطیلات زمان مناسبی است تا استقلال بدنسازی کند و از شر این مصدومیتها خلاص شود. استقلال بعد از بازگشایی دوباره لیگ برتر بازیهای دشواری در لیگ و جام حذفی خواهد داشت و باید برای رسیدن به قهرمانی جام حذفی و تثبیت جایگاه خود در جدول ردهبندی لیگ برتر تلاش فزایندهای داشته باشد.
قهرها، جدایـیها
نگاه فنی
حمیدرضا عرب
آنچه براستقلال لیگ بیستم گذشته مانند آینه پیش رویمان شفاف و روشن است. استقلال لیگ بیستم علاوه براینکه به دلیل نامشخص بودن سرمربیاش تمرینات خود را بسیار دیرتر از سپاهان و پرسپولیس (دو رقیب اصلیاش در این فصل شروع کرد) و زمان قابل توجهی را برای شروع تمرینات بدنسازی از کف داد، درگیر مشکلات دیگری هم بود.
در استقلال لیگ بیستم بارها شاهد جداییها بودیم. همان اتفاقاتی که در لیگ نوزدهم نیز رخ داد. شاید حذف محمود فکری و همکارانش در ظاهر توانست شوکی نسبی را به استقلال وارد آورد اما معمولاً چنین جداییهایی اسباب خوشی تیمها را در فوتبال ایران فراهم نیاورده و عموماً حذف مربیان سبب عقبرفت بیشتر تیمها شده است. حال در استقلال تا حدی این وضعیت متفاوت بود و حضور مجیدی توانست شوک مناسبی را در هفتههای آغازین شروع کار ایجاد کند اما به واقع برکناری مربیانی که بازیکنان از ابتدای فصل با آنها همکاری میکردند در باطن استقلال اثرات مخرب بسیاری گذاشته است. بازیکنان استقلال فصل را با تفکرات محمود فکری آغاز کردند و در ادامه با تفکرات فرهاد مجیدی مواجه شدند. حال شاید اگر کادری که مجیدی در ابتدای حضورش دراستقلال معرفی کرد بدون تغییر به فعالیت ادامه میداد میشد به آینده امید بیشتری بست اما کادری که مجیدی نیز با خود به استقلال آورد ثبات نداشت و به دلایل غیرقابل قبول فراز کمالوند که گفته میشد یکی از عناصر تأثیرگذار در باشگاه استقلال محسوب میشود از سمت خود کنارهگیری و راهی سایپا شد! در این شرایط تصور اینکه بازیکنان استقلال بتوانند از لحاظ ذهنی با مربیان خود احساس قرابت و نزدیکی کنند و حرف و ایدههای آنها را به درستی متوجه و در میدان رقابت پیاده کنند، خود یک مسأله مهم است که باید موشکافانهتر به آن پرداخت و هرگز نگاهی سرسری و گذرا به آن نداشت.
در این نقطه باید نوک پیکان انتقادها را به سمت مدیران و تصمیم گیران باشگاه استقلال نشانه گرفت. همانها که هیچ ابایی از حذف مربیان و جداییها (یا موافقت با جداییها) ندارند و تصور میکنند این میزان رفت و آمد هیچ اثری به لحاظ کیفی در وضعیت استقلال ایجاد نخواهد کرد. هرگز اینطور نیست! استقلال به واقع در کادر فنی خود بیثباتترین استقلال سالهای اخیر بوده. چه بسا شبیه فصلی که استقلال در لیگ سیزدهم شد و تا قبل از رسیدن به پایان فصل 3 بار سرمربی خود را تغییر داد.
فصل نوزدهم نیز همین بساط دراستقلال به پا بود و بزرگترین لطمه فنی ازهمین نقطه به بازیکنان وارد آمد. حال شاید برخی دنبال دلایل دیگری بروند و ادله خود را مطرح کنند اما آنچه بیش از همه عوامل استقلال را دچار آشفتگی ذهنی کرده همین رفت و آمدها است.
مضاف بر آن برخی بازیکنان نیز دست به قهر قابل ملاحظهای در استقلال داشتهاند. در همین فصل که استقلال میتوانست یکی از مدعیان قطعی قهرمانی باشد بارها شاهد غیبت بازیکنان به دلیل پرداخت نشدن مطالبات خود بودیم. هرویه میلیچ اول بار چنین وضعی را دراستقلال به پا کرد و بعد او نیز مهدی قایدی به بهانه اینکه باشگاه باید روی قراردادش بگذارد، زمان قابل توجهی در تمرینات شرکت نکرد که استقلال از غیبت او نیز لطمه خورد. این اواخر نیز شیخ دیاباته به دلیل اختلاف مالی با باشگاه از حضور در تمرینات خودداری کرد. حال شاید برخی دلیل غیبتهای مکرر او را به مصدومیت هم مرتبط بدانند اما پرواضح بود که دیاباته به دلیل اختلاف مالی با باشگاه حاضر به شرکت در تمرینات نشده است. مسألهای که هم برای مجیدی دردسرساز شد و هم خود دیاباته که حالا در قامت بازیکنی همواره معترض به مسائل مالی پیش روی هواداران این باشگاه قرار گرفته است.
واقع بینانه است که همه این رفت و آمدها، جداییها و قهرها را ناشی از نظم نامناسب درون باشگاهی استقلال بدانیم. در حقیقت باید مدیران استقلال را مقصر به وجود آمدن چنین شرایطی دانست. مدیرانی که راحت اجازه میدهند یک مربی یک ماه بعد از حضور خود در استقلال به پیشنهاد بهتر خود پاسخ مثبت بدهد و از تیم جدا شود و یا در مقابل بازیکنان خاطی که بیجهت در تمرینات شرکت نمیکنند سکوت میکنند و هیچ عامل بازدارندهای برای مقابله با بینظمیهایی از این دست در چنته ندارند.
مادامی که در استقلال مدیرانی بیتفاوت مشغول به کار باشند و به راحتی از کنار رفت و آمدهای از این دست بگذرند و نتوانند با بینظمیها مقابله کنند یا شرایطی را ایجاد کرده که هیچ بازیکنی به خود اجازه غیبت در تمرینات را ندهد یا فلان مربی در میانههای راه تیم را رها نکند، هیچ آینده روشنی نمیتوان برای استقلال متصور بود. لازم است دوباره تأکید شود استقلال برای سالهای آتی باید با مدیرانی شکل بگیرد که فوت و فن کار در چنین باشگاه بزرگی را بلد باشند و مانع از بسط بینظمی شوند.
دانشگر؛ مردی که آرامش را نمیشناسد
پای ثابت کشمکشهای داخلی
یادداشت
وصال روحانی
شاید لقب بلاتکلیفترین بازیکن استقلال در حال حاضر سزاوار سیدمحمد دانشگر باشد و این البته تجربه تازهای برای او نیست. این مدافع وسط نه چندان آرام در قریب به سه سالی که از عضویتاش در جمع آبیها میگذرد، تقریباً با همه مربیان آنها اختلاف و اصطکاک داشته است. او در دوره آندرهآ استراماچونی هم نتوانست این مربی قاعدهمند ایتالیایی را آنچنان مجاب کند که از وی همیشه و در هر دیدار و هر قالبی سود جوید و این سناریو در دوره دوم حضور فرهاد مجیدی در استقلال هم استمرار یافت. زمانی هم که محمود فکری در استقلال بهقدرت رسید این مربی معتقد به اصول اعتقادیاش نیز نتوانست برخی رفتارهای غریب دانشگر را هضم کند و در برخی مسابقههای ولو مهم از خیر استفاده از او گذشت. فرهاد مجیدی هم پس از گرفتن جای فکری در نیمفصل دوم لیگ جاری مجدداً با دانشگر به بنبست رسیده و نمیداند با او چه بکند. مجیدی البته در هفتههای اخیر به کلی از این مدافع نهچندان مصلحتطلب چشم پوشیده و او را تمام و کمال کنار گذاشته و با این که اخیراً با بازگشت دانشگر به تمرینات تیم موافقت کرده و چند دقیقهای هم او را به میدان فرستاده اما هنوز در نحوه و زمان استفاده از وی تردید دارد و در فاصله فقط 7 هفته تا پایان لیگ این قطعاً وضعیت خوشایندی برای دانشگر نیست.
آتش دائمی زیر خاکستر
همه این ابهامها و پا درهوا بودنها در تعارض کامل با شرایط دانشگر در زمان بدو ورود او به جمع آبیهای پایتخت است. وی که پیشینه درخشش در تیم فوتبال نفت تهران و حضور در سایپا را دارد، با این امید و داعیه آمد که جای امثال پژمان منتظری بازگشته به لیگ قطر و سیدمجید حسینی کوچ کرده به لیگ ترکیه را بگیرد و در کنار امثال روزبهچشمی (که هنوز به لیگ قطر نرفته بود) و سیاوش یزدانی که از سپاهان خریداری شده بود، سنگ زیرین آسیاب و رکن اصلی تدافعی استقلالیها باشد. با این حال سیر اتفاقات و طبیعت ناسازگار این مرد جوان که انگار خیال سازش با هیچکس و قبول صلاحدید و فرامین هیچ مربیای را ندارد، او را بسیار زود و سریع از قالب چنین فردی خارج ساخت و از وی بهجای منجی بودن مردی را ساخت که از دلایل اصلی دردسرسازی در تیم متبوع خود است. مردی که پای اکثر دعواهای داخلی و کش و قوسهای روانی و کشمکشهای فردی و جمعی است و آتش زیرخاکستر است و کافی است قدری خاکستر را کنار بزنید تا آتش این مرد همیشه جوشان دستتان را حسابی بسوزاند.
او سرخیو راموس و لئوناردو بونوچی است؟!
البته دانشگر با انبوه خشم فروخورده خود در بعضی دیدارهای استقلال طی این مدت با گلزنیهای حساساش منجی این تیم شده و از باختهای تقریباً مسلم مساوی یا حتی پیروزی ساخته و سرآمد اینگونه گلزنیهای او گلی بود که وی در نیمه نهایی جام حذفی فصل گذشته در واپسین دقایق به پرسپولیس زد تا آبیها بازی 1-2 باخته به رقیب سنتی و قدیمیشان را به تساوی 2-2 و در نهایت به برد در ضربات پنالتی و رسیدن به فینال تبدیل کنند. اما «سر» این مرد برای هرگونه دعوا و جدلی در داخل اردوهای آبیها حسابی درد میکند و گاهی مثل فرشید اسماعیلی و فرشید باقری (که البته دیگر آبیپوش نیست) با نفرات خارجی تیم دعوا میکند و زمانی با خود اسماعیلی درگیر میشود و در زمانهای دیگر هم بهخاطر عدم قرار گرفتن در ترکیب اصلی به زمین و زمان میتازد و اردو را به حالت قهر ترک میکند و لابد گمان میبرد که سرخیو راموس است یا لئوناردو بونوچی که باشگاههای اروپاییشان بهخاطر کارآییهای کم مانند آنها حاضرند هرگونه و به هر قیمتی ناز آنها را بخرند.
مثل یک ترقه
توهمها و برخوردهایی از این دست سبب شده برخی خدمات و کارهای مثبت دانشگر طی دوران حضورش در استقلال نیز از چشمها دور بماند و به آن بهای لازم داده نشود و مربیان به او به چشم مردی بنگرند که به هیچ روشی نمیتوان با او در درازمدت کارکرد و از هر طریقی که با او وارد گفتوگو شوند، واکنشهای لحظهای و تصمیمهای توأم با نفی و انکار او میتواند باعث بههم ریختن مجدد اوضاع تیم در یک چشمبههم زدن شود. این فرآیند طبعاً بیش از آنکه به ضرر استقلال تمام شود به زیان خود دانشگر تمام میشود که در مدت زمانی طولانی از فصل از ترکیب آبیها دور میماند و هیچکس به او اعتماد لازم را نمییابد. این به سود امثال عارف غلامی هم هست که بهرغم کلاس کاملاً پایینترش در قیاس با دانشگر و یزدانی به مهره فیکس دفاعی استقلال تبدیل میشود و حتی به تمرینات تیم ملی هم فراخوان میشود ولی هیچ سود بلند مدت و حتی کوتاه مدتی برای شخص دانشگر ندارد زیرا از او چهره مردی را ساخته است که با آرامش بیگانه است و زندگی مسالمتآمیز و مصلحتجویانه را نمیشناسد و با هر بهانهای ترقه آسا منفجر میشود.
اگر او عاقلانه عمل میکرد
این برداشت و یک طرز تلقی تأسفآور از مدافعی است که تواناییهای بالقوه زیادی دارد و اگر مثل زمان کارش تحت نظر علیرضا منصوریان در نفت عاقلانه عمل میکرد و مانند دوران سایپاییاش شجاع و مؤثر بود امروز استقلال در قامت او مدافعی را میداشت که هرگز این تیم را بابت از دست دادن مجید حسینیها، پژمان منتظریها و پیش از آنها امیر حسین صادقیها و پیروز قربانیها متأسف نمیساخت و غم و افسوس چنان دورانهایی را که مدافعان وسط بسیار معقولتری داشت، نمیخورد.
دوباره مددی از نامداری کمک خواست!
علی نامداری مشاور هیأت مدیره باشگاه استقلال دیروز به ساختمان باشگاه رفت و جلسهای را با احمد مددی برگزار کرد. این جلسه بیشتر درباره مسائل مالی استقلال بود. استقلالیها طی روزهای گذشته با مشکلات زیادی در بحثهای مالی مواجه شدهاند و دستگیری اسماعیل خلیلزاده رئیس هیأت مدیره باشگاه نیز مزید بر علت شده تا آبیها روزهای سختی را تجربه کنند. از این رو احمد مددی مدیرعامل استقلال از علی نامداری مشاور هیأت مدیره در این زمینه کمک خواسته بود که نامداری دیروز به باشگاه رفت و درباره مسائل مختلف با مددی گفت و گو کرد. در این جلسه طرفین در خصوص مسائل جاری باشگاه استقلال، وضعیت نقل و انتقالات، چگونگی اضافه شدن دستیار خارجی، تأمین منابع مالی و مطالبات بازیکنان استقلال به بحث و تبادل نظر پرداختند. اولین تیر ترکش بیپولی استقلال توسط دیاباته به بدنه تیم خورد. شیخ وقتی متوجه شد که استقلالیها قرار نیست فعلاً به او پولی بدهند بعد از بازی دربی دیگر سرتمرین حاضر نشد و حتی خواهان گرفتن مرخصی شد که فرهاد با این خواسته او مخالفت کرد اما دیاباته که پولش را میخواهد به نشانه اعتراض در تمرینات حاضر نشد تا دو بازی حساس استقلال را از دست بدهد. اعتراض دیاباته استارتی شد تا مدیرعامل استقلال احساس خطر کرده و برای رفع مشکلات مالی از نامداری کمک بگیرد که پیش از این هم در بحث مالی به استقلالیها کمک زیادی کرده بود.
استقلال و نیاز به خانه تکانی در پایان فصل
بمبهایی که ترقه هم نبودند
علی مغانی
یکی از عجایب استقلال در دو سال اخیر، نداشتن مربی در فصل نقل و انتقالات بوده و عجیبتر اینکه «تیم بدون مربی» در هر دو سال در بازار خرید و فروش بازیکن به شدت فعال بوده! یعنی ابتدا بازیکنانی براساس سلیقه افراد نزدیک به مدیران باشگاه و حتی گاهی با فشار ایجنتها، بیهیچ معیار مشخصی خریداری شدهاند و بعد از آن، تازه فرآیند جذب مربی آغاز شده است.
پیش از آغاز لیگ نوزدهم، وقتی هنوز خبری از عقد قرارداد با استراماچونی نبود، مدیران وقت استقلال بیآنکه ارزیابی درستی از وضعیت موجود داشته باشند، صرفاً شروع به جذب بازیکنانی کردند که در رسانهها از آنها به عنوان «صید بزرگ نقل و انتقالات» یاد میشد. در واقع استراماچونی فقط فرصت آن را داشت که دو بازیکن خارجی یعنی شیخ دیاباته و هروویه میلیچ را با سلیقه خودش انتخاب کند و بقیه مهرههایی که جذب شده بودند، از مسعود ریگی و آرش رضاوند تا محمد بلبلی و علی دشتی، همگی پیش از حضور این مربی ایتالیایی به استقلال پیوسته بودند.
در لیگ بیستم هم این اتفاق به نوعی دیگر تکرار شد و بعد از ماجرای قهر و برکناری فرهاد مجیدی، نوبت به سعادتمند و اطرافیانش رسید که بدعت تازهای در فوتبال ایران پایهریزی کنند و مهرههای تیم بدون مربی را به سلیقه خودشان جابجا کنند. در آغاز فصل هم محمود فکری در شرایطی به نیمکت استقلال رسید که با جذب نفراتی مثل بابک مرادی، متین کریمزاده و احمد موسوی عمده فعالیت آبیها در بازار نقل و انتقالات به پایان رسیده بود و و فقط یکی دو مهره با سلیقه مربی جدید به استقلال آمدند.
حاصل این نابسامانی، همانی است که هم انتقاد محمود فکری را به دنبال داشت و هم فرهاد مجیدی از آن گلایه میکند؛ تیمی که دو سال بدون سرمربی بسته شده، «بالانس» نیست و در بعضی از پستها، هیچ نیروی جانشینی وجود ندارد اما در عوض در بعضی مناطق، سه بازیکن با خصوصیات کاملاً مشابه دیده میشود. استقلال از آغاز فصل گذشته تا امروز، از این اتفاق ضربه خورده. مسأله آن نیست که بازیکنان فعلی، کیفیت نامناسبی دارند و باید استقلال را ترک کنند. مشکل آنجاست که بعضی از نفرات فعلی، برای استقلال مناسب نیستند و میتوانند در سایر تیمها، سرنوشت به مراتب بهتری داشته باشند.
فرهاد مجیدی چندی پیش، وقتی صحبت از فصل نقل و انتقالات شد، با اعتماد به نفس به خبرنگاران گفت: «سال آینده هستم و این تیم را درست میکنم». در آغاز لیگ آینده، چه فرهاد مجیدی همچنان مربی باشد یا نیمکت را به دیگری واگذار کرده باشد، در این گزاره تغییری ایجاد نمیشود که استقلال نیاز به یک خانه تکانی بزرگ دارد. برای باشگاهی باسابقهای مثل استقلال، درد بزرگی است که در بازیهای مهم لیگ قهرمانان آسیا، مربیاش ناچار میشود مدافع چپ تیمش (میلیچ) را در پست غیرتخصصی هافبک راست به کار بگیرد.
از قلب دفاع تا نوک حمله، آبیها احتیاج به تقویت دارند اما این بدان معنا نیست که الزاماً «گرانترین»ها و «جنجالیترین»ها جذب شوند. استقلال به جای منفجر کردن بمب در فصل نقل و انتقالات، نیاز به نگاهی فنی دارد که بداند کدام نفرات را جذب کند تا بالانس شود. این تیم در سالهای گذشته به اندازه کافی از اقدامات پوپولیستی در فرآیند جذب بازیکن و بمبهایی که حتی به اندازه یک ترقه مؤثر نبودند، لطمه خورده.
این نکته را هم یادمان باشد که اکثریت قریب به اتفاق ملی پوشانی که در لیگهای اروپایی یا قطر مشغول به بازی هستند، تمایل چندانی برای بازگشت به لیگ ایران ندارند و حتی لژیونرهای ناموفق هم ترجیح میدهند همچنان شانس خود را برای حضور در سایر لیگها آزمایش کنند. ضمن اینکه اغلب آنها، امروز بازیکنانی گرانقیمت محسوب میشوند و جذب آنها، ساده نیست. با این پیش فرض، بازی کردن با نامهای تکراری، تبدیل به حربهای ناکارآمد شده و استقلال برای نوسازی، چارهای ندارد جز اینکه نگاه خود را به بازار داخلی معطوف کند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو