هومن جعفری
روزنامهنگار
هروه رنار به ایران میآید؟ این سؤالی است که همه از خود میپرسیم. گویا رنار در صدر فهرست نامزدهای مربیگری تیم ملی است و قرار شده تا جذب شود. این موضوع چقدر صحت دارد؟ معلوم نیست. عملی شدنی هست؟ معلوم نیست؟ عربستان حاضر است تا او را رها کند؟ معلوم نیست؟
اسم رنار فعلاً از محافل غیررسمی بیرون آمده تا مدتی بازار را گرم کند؟ هدف؟ معلوم نیست! قرار گذاشتهاند که قیمت را برای گزینه داخلی کاهش بدهند؟ یا دارند به بقیه مربیان خارجی تحت مذاکره مؤدبانه نشان میدهند که زیادی ناز نکنید چون رنار را هم داریم؟ معلوم نیست.
وقتی پای تاج در میان باشد هیچ چیز معلوم نیست. هیچ چیز و هیچ چیز و هیچ چیز. پس همزمان هم میتوانیم رنار را باور کنیم یا هم نه! آدم یاد تئوری «گربه شرودینگر» میافتد که یکی از معروفترین آزمایشات دنیای فیزیک است.
«فرض کنید گربهای در جعبهای دربسته زندانی است. در این جعبه یک شیشه گاز سیانور، یک چکش، یک حسگر پرتو و یک منبع پرتوزا نیز وجود دارد. ذرات پرتوزا به صورت نامنظم تابش میکنند و به همین دلیل برای آنها نیمه عمر در نظر میگیرند. حال فرض کنید حسگر و چکش طوری تنظیم شده باشند که در صورت تابش موج پرتوزا بین ساعت ۱۲ و ۱۲:۰۱، چکش شیشه حاوی گاز را شکسته و گربه بمیرد. اگر در ساعت ۱۲:۰۱ در جعبه را باز کنید چه خواهید دید؟ اگر از طریق فرمول نیمه عمر منبع، احتمال تابش بین ساعت ۱۲ و ۱۲:۰۱ را ۵۰٪ پیشبینی کنید. گربه داخل جعبه در هنگام برداشتن در جعبه ۵۰٪ مرده و ۵۰٪ زنده است. اما وقتی در جعبه را برمیدارید خواهید دید که گربه یا مرده یا زنده است. نمیتوان گفت ۵۰٪ سلولهای بدن گربه مردهاند و ۵۰٪ آنها زندهاند. در فاصله یک لحظه، احتمال به یقین تبدیل خواهد شد.»
میبینید؟ کاری که تاج با اسمها میکند، «اروین شرودینگر» در 1935 در آزمایشگاهش انجام داده بود!
هروه رنار و گربه شرودینگر