printlogo


کد خبر: 56047تاریخ: 1394/8/25 00:00
تیم ملی و پرسش‌های بی‌پاسخ
دروازه‌بان‌های بی‌دروازه!




وصال روحانی
بحث دروازه‌بانی در تیم ملی فوتبال و اینکه چه کسی حائز این پست خطیر باشد، با وقایع یک ماه اخیر و با کاری که کارلوس کی‌روش در کنفرانس مطبوعاتی هفته پیش‌اش انجام داد، داغ‌تر از هر زمانی شده است.
سرمربی پرتغالی تیم ملی ایران برای نشان دادن حمایتش از دروازه‌بانانی که با آنها کار می‌کند و بخصوص جواب دادن به کسانی که می‌گویند سید مهدی رحمتی باید درون دروازه تیم ملی بایستد، چهار سنگربان منتخب خویش برای مسابقه با ترکمنستان را که پنج‌شنبه گذشته انجام شد و دیدار با گوام که صبح فردا برگزار می‌شود، به نشست خبری بازی با ترکمن‌ها در تهران برد و با این کار حساسیت‌ها را بیشتر کرد. او حتی به هنگام عکس یادگاری با این چهار سنگربان روی پنجه پایش بلند شد تا بگوید آنها چقدر رشید و بلندقامت و لابد توانا هستند اما فقط 24 ساعت بعد از آن واقعه، یکی از همان 4 سنگربان که دروازه‌بان محبوب کی‌روش در دو سال اخیر و انتخاب نخست وی بوده، گل بسیار بدی برابر ترکمنستان خورد و عامل اصلی به دست آمدن آن گل بود و به این ترتیب یک بار دیگر فریاد حمایت از رحمتی در ورزشگاه طنین‌انداز شد که هر چند به سبب گل جبران کننده سریع سعید عزت‌اللهی، این بحث‌ها روی سکوها ظاهرا خاموش شد اما مبحث دروازه‌بانی در تیم ملی را و اینکه عقاید سرمربی ملی در این خصوص چه باید باشد، عمده‌تر از هر زمانی ساخت.
بدون اینکه بگوییم واقعا چه کسی بهترین دروازه‌بان فعلی ایران است، ابتدا این پرسش به ذهن می آید که دلیل رویکردهای مکرر سرمربی ایران به دروازه‌بانانی که در باشگاه‌های خود به هر دلیلی نیمکت‌نشین هستند، چیست و آیا مبنا، آمادگی و حضور هر هفته‌ای در دیدارهای باشگاه‌ها نیست یا شرط انتخاب دروازه‌بان‌ها این است که حتما بازی نکنند و فقط تماشاگر مسابقات باشند؟! علیرضا بیرانوند در حالی در فهرست‌های اخیر کی‌روش حاضر است که به سبب مسائل انضباطی سه ماه است که در تیم نفت به وی بازی داده نمی‌شود و علیرضا حقیقی اگر دوره حضورش در لیگ پرتغال نادیده گرفته شود، در روبین‌کازان و در یک سال آخر حضورش در پرسپولیس یعنی در مدتی قریب به سه سال و نیم یک نیمکت‌نشین صرف بوده و در روبین در برخی روزها حتی جزو 18 نفر هم نیست. وارد بحث سوشا مکانی نمی‌شویم زیرا ضعیف یا قوی او به جز در هفته‌های محرومیت، درون دروازه پرسپولیس حاضر است و تشخیص ضعف یا قوت او و تبعات تصمیم مرتبط با آن را می‌توان به خود کی‌روش سپرد اما در فهرست اخیر کی‌روش به واقع فقط محمدرضا اخباری است که برای فراخوانی به تیم ملی بر پایه داده‌های فوق و نتایج و کارنامه‌های یک فصل شایستگی داشته است. رشید مظاهری دروازه‌بان ذوب‌آهن که هم در میدان حاضر است و هم در اکثر دیدارهای ذوب‌آهن نمره قبولی گرفته راهی به فهرست‌های اخیر کی‌روش نیافته و هر چند این مربی در کنفرانس مطبوعاتی هفته پیش‌اش به نام وی اشاره کرد اما آوردن نام یک بازیکن به معنی دعوت از وی در حال حاضر و در اردوی کنونی نیست و فایده‌ای عاجل به حال وی ندارد.
کی‌روش فصل پیش نیز در شرایطی چند بار محسن فروزان را دعوت کرد که او در استقلال دوران بی‌ثباتی را سپری می‌کرد و روزی خوب و در مسابقه بعدی، یکی از ناموفق‌ترین‌های تیمش بود. شهاب گردان و رحمان احمدی که هر دو سپاهانی‌اند اصولا در آزمون‌های اخیر تیم ملی حضور نداشته‌اند و اگر فراموش شدن احمدی را به خاطر نیمکت‌نشین شدنش در اکثر روزها در سپاهان بدانیم، گردان از این عیب مبرا است. معلوم نیست چرا سوشا مکانی با پیشینه گل‌های بد متعدد، مکررا دعوت می‌شود اما حامد لک که امسال به تیم صبا کوچ کرده و بالنسبه خوب هم نشان داده و بیشتر از او گل بد نخورده و شاید هم کمتر خورده باشد بیش از یک سال است که در اردوها چک نمی‌شود؟ چرا جایی در این تست‌ها برای علی سلیمی فولادی متصور نیست و آیا نباید با احتساب کارنامه برخی دعوت‌شده‌ها یک روز پرویز کریمی را هم آزمود.

یک بحث اشتباه
یک بحث اشتباه در ایران که بارها آن را شنیده‌ایم این است که هر گاه چنین مباحث و سوال‌هایی پیش می‌آید، می‌گویند مربیگری یک بحث سلیقه‌ای است و باید به سلیقه سرمربی احترام گذاشت اما دو ایراد اساسی به این فرضیه وجود دارد که آن را به کلی باطل می‌کند؛ یکی اینکه مربیگری و فراخوانی نفرات اصلا سلیقه‌ای نیست و بر مبنای لیاقت‌ها است و فقط بهترین‌ها باید جذب شوند و نه افرادی که یک مربی شخصا دوست دارد و دوم اینکه حتی اگر این غلط مصطلح (مربیگری سلیقه‌ای است!) را بپذیریم، دایره کاربرد آن فقط می‌تواند باشگاه‌ها باشد و نه تیم ملی که به فراخور نامش فقط محل اجتماع بهترین‌های کشور است و نه فقط برای افرادی که سرمربی تیم ملی بر اساس باورهای شخصی‌اش بر دیگران ترجیح می‌دهد. منافع یک ملت و تیم ملی مرتبط با آن کجا و امیدها و گرایش‌های فردی یک سرمربی کجا و چگونه می‌توان بین این دو مورد سنخیت صددرصد پیدا کرد؟ چنین سنخیتی فقط زمانی یافت می‌شود که مربی بپذیرد فقط «دلخواه»هایش را دعوت نکند و تنها بهترین‌ها را گرد آورد و اینک در مورد برخی افراد و بعضی پست‌ها بخصوص دروازه‌بانی تردید اساسی در این خصوص وجود دارد.
اینها سوالات بی‌پاسخی است که از عملکرد سرمربی تیم ملی در گزینش دروازه‌بان‌هایش حاصل آمده و به نظر می‌آید دن گاسپار مربی دروازه‌بان‌های تیم ملی سهم چندانی در آن نداشته باشد و یک بار دیگر سررشته امور در دست سرمربی باشد.

قرص‌های سردرد
کی‌روش در مصاحبه مطبوعاتی هفته پیش گفت از اطرافیانش خواسته است به او قرص سردرد بدهند زیرا در انتخاب نفرات اصلی از بین بازیکنان توانمند و کاملا همسطح دچار این عارضه شده است. او شاید پس از اشتباه حقیقی در مسابقه با ترکمنستان دوباره چنان قرصی را طلب کرده باشد ولی برای درمان سردرد واقعی‌تر و اگرچه بسیاری از ناظران بعد از تماشای برخی اشتباهات مکرر در کار سنگربانان تیم ملی قرص سردردی را نطلبیده‌اند اما این به سبب کوچک و عادی بودن این عارضه نیست و شاید از این خصلت برخیزد که مردم عادت کرده‌اند در فهرست‌های کی‌روش مکررا افرادی را ببینند که لزوما بهترین‌های روز نیستند بلکه کسانی هستند که با نوع نگرش وی همخوانی بیشتری دارند و اینگونه قضایا نمی‌تواند بدون ضررهایی باشد که در سال‌های اخیر اینجا و آنجا و در این مسابقه و آن مسابقه دیده‌ایم و استمرار آن نیز بسیار محتمل نشان می‌دهد. به واقع کی‌روش که با طراحی جوانگرایی و یکدست کردن تیمش و بخشیدن یک حالت ممتد به نفرات منتخب، می‌خواهد تیم ملی را بدون وابستگی شدید به «افراد» بسازد، با رویکرد به برخی نفرات ناآماده در بعضی پست‌ها، پایه‌های لغزش همین جمع متحد را نیز فراهم آورده و این اسباب افسوس است.
 


Page Generated in 0.0056 sec