printlogo


کد خبر: 266176تاریخ: 1401/11/18 00:00
به بهانه انتخاب مربی ایرانی
دایره وحشت!

سعید زاهدیان
روزنامه‌نگار ورزشی

اوایل دهه 60، وقتی فدراسیون فوتبال نام جلال چراغپور را به عنوان سرمربی تیم‌ ملی ایران معرفی کرد تا در بازی‌های آسیایی 1982 دهلی روی نیمکت ایران بنشیند، بسیاری از اهالی فوتبال و روزنامه‌نگاران در تمجید از این خلاقیت و انتخاب جالب چه‌ها گفتند و چه‌ها که ننوشتند؛ آن روزها فضای کشور تحت تأثیر انقلاب و آغاز جنگ بود و انتخاب مربی خارجی برای تیم‌ ملی ممکن نبود. از سوی دیگر، بسیاری از مربیان ایرانی هم به واسطه فعالیت‌های سیاسی پیش از انقلاب، از دایره گزینه‌های تیم‌ ملی خارج بودند و کسی نمی‌توانست نامی از آنها بیاورد؛ انتخاب به عنوان سرمربی تیم‌ ملی که واویلایی بود. در چنین اتمسفری، انتخاب یک جوان
 34-33 ساله که تازه فوتبال را کنار گذاشته و در زمره مربیان آشنا به علم روز، جوان و نوگرای فوتبال ایران قرار داشت، باعث تعریف و تمجید اهالی فوتبال و رسانه‌ها شد. جلال چراغپور با تیم‌ ملی به بازی‌ آسیایی رفت؛ تیم او که نمایش‌هایی معمولی داشت، در یک‌چهارم نهایی مقابل کویت -که همان سال از جام جهانی 1982 اسپانیا برگشته بود- در وقت‌های اضافه شکست خورد و حذف شد.
پس از این رویداد چراغپور را از تیم‌ ملی کنار گذاشتند. این انتخاب غلط باعث شد تا چراغپور که می‌توانست به یکی از بهترین مربیان ایران تبدیل شود، برای همیشه بسوزد و هیچگاه به او اعتماد نشود. این مربی که هنوز هم عاشقانه فوتبال را دنبال می‌کند، برای همیشه از دایره مربیان مهم فوتبال ایران کنار رفت. بسیاری از چهره‌های مهم فوتبال ایران، انتخاب بد موقع در زمان اشتباه را علت به حاشیه رفتن چراغپور می‌دانند و معتقدند که اگر او با تجربه بیشتری هدایت تیم‌ ملی را برعهده می‌گرفت، می‌توانست در تمام این سال‌ها گزینه تیم‌های مهم و تیم‌ ملی ایران باشد.
امروز شاید در وضعیت مشابهی قرار داریم؛ در حالی که امکان انتخاب مربی خارجی وجود ندارد و تعدادی از مربیان شناخته شده و با تجربه ایران هم از دایره انتخاب مربی تیم‌ملی خارج شده‌اند، صحبت از انتخاب یک مربی جوان بعد از کی‌روش است؛ مربیان جوانی که هنوز در فوتبال باشگاهی جواب پس نداده‌ و کارنامه درخشانی ندارند. رو آوردن به چنین مربیانی ذهن‌ها را می‌برد به سمت انتخاب جلال چراغپور یا مربیان جوان قبلی که در شرایط حساس به دایره انتخاب مربی تیم‌ ملی وارد و نه تنها عاقبت به خیری ندیدند و برای مدتی خانه‌نشینی را تجربه کردند. از جلال چراغپور که بگذریم، امیر قلعه‌نویی پس از برانکو به همین سرنوشت دچار شد. او که تجربه کافی برای هدایت تیم‌ ملی نداشت، در نتیجه خرد جمعی هدایت تیم‌ ملی را بعد از جام‌جهانی 2006 برعهده گرفت اما در جام‌ ملت‌های 2007 مالزی ناکام ماند هیچگاه تلخی اتفاقات پس از شکست و مناظره تلویزیون را فراموش نمی‌کند. بعد از او، علی دایی که تنها موفقیت او در عرصه مربیگری، قهرمانی لیگ با سایپا در قامت بازیکن - مربی بود و بدون کمترین تجربه سرمربی تیم‌ ملی شد اما با شکست به عربستان از تیم‌ ملی اخراج شد و تلخی آن اتفاق را همچنان حس می‌کند.  حالا باید منتظر ماند و دید که از میان نسل جوان فعلی که تازه وارد مربیگری شده‌اند، چه کسی از این دایره ترسناک به عنوان سرمربی تیم‌ ملی انتخاب می‌شود و به سرنوشت مربیان جوان قبلی دچار می‌شود یا نه؟!


Page Generated in 0.0057 sec