تمام داستان فوتبال به هجوم پرهیاهو و عطش سیریناپذیر ابرسرمایهداران شرق دور یا خاور میانه برای به تملک درآوردن باشگاههای بزرگ و کوچک اروپایی ختم نمیشود. در این میان هستند باشگاههایی که برای حفظ هویت و موجودیتشان در جدالی نابرابر با زمان و مناسبات استحاله کننده حاکم بر آن قرار دارند. ریشه برخی از قدیمیترینشان به بیش از یک قرن و گاه به دهههای واپسین قرن نوزدهم میرسد. این دیرینگی و ماندگاری، آنها را به نمادهای صنفی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی، قومی و... تبدیل کرده است.
در این میان «یونیون برلین» داستانی دراماتیک و منحصر به فرد دارد. باشگاهی کوچک و کارگری که گویی از قلب تعارضات جنگ سرد به روزگار ما پرتاب شده است. از احاطه مصیبتبار حزب سوسیالیست و رهبری مخوف «اریش هونکر» بر بخش شرقی آلمان. از دوران سیاه استیلای «اشتازی» بر روح و اندیشه نیمی از ژرمنها. از میان چپهای مخالف و اتحادیههای کارگری معترضی که زمین فوتبال را بهعنوان واپسین راه تقابل با دیکتاتوری سیاه انتخاب کرده بودند. شگفتانههای رمانتیکی مانند «یونیون برلین» فوتبال را از تکرار کسالتآور «همان همیشگیها» نجات میدهد. تیمهایی که هویتشان را در اعتراض با وضع موجود تعریف میکردهاند. اساساً همین متفاوت بودن؛ آنها را زنده نگاه داشته است. این باشگاه در دهه نخست قرن بیستم و در بخش شرقی و کارگرنشین برلین تأسیس شد. در طول تاریخ نامهای مختلفی را تجربه کرد و سرانجام از 1966 به این سو به«یونیون» مشهور شد، به معنای اتحادیه؛ یا شاید بهطور کاملتر و الهامبخشتر «اتحادیه کارگران آهن». پیراهن اصلی باشگاه نیز با الهام از لباس همین کارگران طراحی شده است
آنها با وجود وفاداری به اصول مارکسیسم/کمونیسم با نظم مستقر و رژیم حاکم بر آلمان شرقی زاویه داشتند و بتدریج به نماد مخالفت با حاکمیت تبدیل شدند. در نهایت کار به جایی رسید که «اشتازی» (پلیس مخفی آلمان شرقی) سوابق هوادارانی که برای تماشای بازیهای «یونیونها» به «آلتن فورستری» میآمدند را ثبت و ضبط میکرد. این در حالی است که باشگاه دیگر تیم پایتخت موسوم به «دینامو» مثل همه همزادهایش در شرق اروپا و اتحاد شوروی، تحت حمایت کامل حکومت قرار داشت. باشگاههایی که از دل ایدئولوژی کمونیستی و برای اشاعه ارزشهای «پرولتالیایی» بهوجود آمده و قریب به اتفاقشان فاتح بلامنازع لیگهای شرق اروپا بودند. چنانکه «دینامو برلین» در حدفاصل 1979 تا 1989 برای ده سال پیاپی قهرمان لیگ آلمان شرقی شده بود.
اگر «یونیونها» در روزگار دوپارگی آلمان با رژیم کمونیستی در تعارض بودند از زمان فروپاشی دیوار و اتحاد مجدد کشور به جنگ با سرمایهداری رفتهاند. اگر تقابلشان با کمونیستهای حاکم در روشها و میزان پایبندی واقعی به اصول بوده؛ دشمنیشان با«کاپیتالیسم»؛ریشهای و ماهوی است. اگر آن روز با «دینامو برلین» مورد حمایت «اشتازی» طرف بودند؛ حالا در برابر «ردبول لایپزیش» ایستادهاند. باشگاهی که نماد تسلط نظام سرمایهداری در شرق آلمان متحد و استحاله فرهنگی، ایدئولوژیکی آن بخش از کشور است.
وقتی«یونیون» در این بازار مکاره در خطر ورشکستگی قرار گرفت؛ جمعیت کوچک هواداران در اقدامی نمادین و برای تأمین هزینههای باشگاه، به «خون فروشی» مشغول شدند. در ۲۰۰۸ و در دوران مدرنسازی ورزشگاه نیز 2500 نفر از هواداران با کار داوطلبانه به کمک باشگاه آمدند. آنها از مال و جانشان هزینه کردند تا ورزشگاهشان را بازسازی کنند. آنها سرانجام در سال2019 و در صد و شانزدهمین سال تأسیس باشگاه، به سطح اول فوتبال آلمان صعود کردند. هواداران وفادار با راهاندازی کمپین«بالاخره رسیدیم» این موفقیت را جشن گرفتند. صحنه منقلب کننده اما خرید بلیت نخستین مصاف بوندسلیگایی برای قاب عکسهایی از هواداران درگذشته است. کسانی که اینقدر خوشبخت نبودند که این اتفاق بینظیر را در زندگیشان تجربه کنند. آنها حالا بهطور رسمی به این ضیافت بزرگ دعوت شدهاند.
جایگاه تیم از زمان صعود به بوندس لیگای یک، همواره در پیشرفت بوده است. «یونیونها» نخستین فصل در جایگاه یازدهم؛ دومین فصل در مقام هفتم و فصل سوم در رده پنجم جدول ایستادهاند. شاهکار واقعی اما در فصل اخیر جریان داشته است. باشگاه کوچک کارگری شرق برلین حالا نه تنها «رد بول لایپزیش» را در اغلب روزهای فصل پشت سر گذاشته، بلکه بالاتر از همه بزرگان فوتبال آلمان؛ به جدیترین رقیب «بایرن مونیخ» تبدیل شده است. آنها هفتههای متمادی در صدر قرار داشتند و اکنون، تنها با یک امتیاز اختلاف نسبت به غول قدرتمند مونیخی در رتبه دوم قرار دارند.بعلاوه آنها شنبه شب با غلبه دوباره بر«هرتا»، فاتح هر دو دربی «برلینیهای شرقی» در فصل اخیر شدهاند. این برای هواداران پاکباخته باشگاه، به خواب و خیال شبیهتر است.
البته که نگرانیهایی نیز وجود دارد. مهمترین آنها استحاله ناگزیر باشگاه در چرخه دیوانهوار رقابت با حرفهایترین باشگاههای آلمان و اروپاست. بعید است با اعانه هواداران و «خون فروشی» بتوان بر هزینههای سرسام آور این رقابت غلبه کرد و در این جدال نابرابر زنده ماند. آنها از یکسو به سرمایهگذاری«اسپانسرها» نیازمندند و از سوی دیگر نمیخواهند بسادگی پرچم مبارزه با «کاپیتالیسم» را کنار بگذارند. سرخهای برلین امیدوارند که مناسبات مالی جدید؛ باشگاهشان را از معنا و مفهوم تاریخیاش تهی نکند. این چالش تناقضآمیز «یونیونها» برای بقاست.
آنها چگونه خواهند توانست برند ضد سرمایهداری خود را حفظ کنند در حالی که به شدت به سرمایهگذاری اسپانسرها برای بقا و پیشرفت نیاز دارند؟