printlogo


کد خبر: 265690تاریخ: 1401/11/11 00:00
آنچه در اهواز دیدیم
علف زار


آیسان سعیدی
خبرنگار ورزشی

مثل یک فیلم سینمایی بود؛ یک تریلر دارک از جنس فیلم‌های هیچکاک یا اسپیلبرگ.
 فیلمی که تنها صحنه‌های خشن و سیاه خود را از آثار این دو کارگردان بزرگ وام گرفته بود و هیچ شباهتی با خود اثر نداشت. گویی یک فیلم عریان از سکانس‌های درگیری در سینما را جمع‌آوری و آنها را در کنار هم مونتاژ کرده باشی. سکانس‌هایی که به فیلمفارسی‌های دهه 40 و 50 تنه می‌زد. آثاری که تمام موجودیتش به صحنه‌های اکشن و 18+ وابسته بود و از بقیه المان‌های یک فیلم سینمایی نظیر فیلمنامه، سناریو، فیلمبرداری حرفه‌ای، میزانسن و... هیچ خبری نبود. تکرار این فیلمفارسی روی مستطیل سبز آن هم 4 دهه بعد که عمر این فیلم‌ها مدت‌هاست به پایان رسیده و دیگر وجود خارجی ندارد، براستی شگفت‌انگیز و حیرت‌آور است.
اینکه فوتبال را رها کنی و تنها به حاشیه‌های کبود بپردازی و به جای تاکتیک و تکنیک، نمایش مهوع اعتراض و دعوا ببینی براستی نوبر است. اتفاقی که مدت‌هاست نه در فوتبال، بلکه در همان دنیای سینما نیز منسوخ شده و متعلق به 4 دهه گذشته است اما اینجا هنوز سکه رایجی دارد و از مهم‌ترین ابزار موفقیت محسوب می‌شود. آنجا که به سبک بزن بهادرهای چاله میدان‌های قدیم گریبان می‌درند و لباس را بر زمین می‌کوبند تا در جنگ با رقیب بازنده نباشند.
روزگاری مجید جلالی که به یک مربی آرام، سایلنت و مأخوذ به حیا در فوتبال ایران معروف بود، ناگهان در راهروهای ورزشگاه خطاب به داور بازی فریاد کشید؛ مردی که تا آن روز کسی صدای بلندش را حتی کنار خط و برای هدایت بازیکنانش نشنیده بود. جلالی بعد از این آتشفشان جمله‌ای قصار گفت که جانمایه فوتبال ماست. آنجا که گفت: «در این فوتبال هر چه ساکت‌تر باشی، بازنده‌تری». این دکترین کلیشه‌ای و تلخ هنوز در این فوتبال تاریخ مصرف دارد، در حالی که در هیچ جای دنیا اثری از آن نمی‌بینید. فوتبال در تمام دنیا پدیده‌ای برای لذت بردن و رقابت در عالی‌ترین سطح آن است و از همین رو همه می‌کوشند درون مستطیل سبز و در فوتبال برنده باشند اما در ایران هنوز توسل به حواشی کبود فرامتنی و دعوا و جار و جنجال اسلحه اصلی برای موفقیت است و از فوتبال، تکنیک و تاکتیک هیچ خبری نیست. در حقیقت در اینجا تا به ورطه حاشیه نیفتی و دعوا نکنی، از موفقیت هیچ خبری نیست.
اتفاقات بازی فولاد و پرسپولیس در اهواز درست بر پایه همین انگاره بود. آنجا که دعوا و جنجال جایگزین فوتبال شد تا 90 دقیقه تمام نمایش مهوعی را ببینیم که طرفین برای رسیدن به 3 امتیاز حتی حاضر بودند یکدیگر را بدرند و پاره کنند. درست مثل نمایش‌های خونین گلادیاتورها در کولوسئوم که برای زنده ماندن باید همدیگر را می‌کشتند. این فوتبال، فوتبال نیست. حتی جنگ گلادیاتورها هم نیست.
یک علفزار تمام‌عیار که در آن هیچ نشانی از سرسبزی و زیبایی نیست و تا چشم کار می‌کند علف هرز است که روییده و برای رشد کردن سبزه‌های دیگر را قربانی می‌کند. برای این فوتبال و این جنگ بی‌حاصل و مهوع چیز بیشتری نمی‌توان نوشت.

 


Page Generated in 0.0042 sec