وصال روحانی
روزنامهنگار
در مسابقات لیگ رسم است که مدعیان قهرمانی به هنگام نقل و انتقالهای نیم فصل و یا در زمان جابهجاییهای اضطراری مهرههای شاخص اما ناراضی و طالب جدایی خود را به سایر تیمهایی نفروشند که مانند آنها کاندیدای جدی قهرمانی هستند و در این راه رقابتی پایاپای با آنها دارند.
طبعاً اگر این کار صورت پذیرد و یک تیم مدعی قهرمانی بازیکن توانایی را که با وی مشکل دارد، به یکی از حریفان اصلیاش در راه قهرمانی واگذار کند، اشتباهی بزرگ را مرتکب شده و به مثابه ضربالمثل معروف، آب به آسیاب دشمن ریخته است. این کار را هر جور به آن نگاه کنیم و هر توصیفی که از آن به دست بدهیم، استقلال در روزهای اخیر انجام داده است. درست است که برخی کارهای سیاوش یزدانی به هیچ روی قابل پذیرش نیست، مثل «پست»هایی که او بارها در نکوهش عملکرد ریکاردو ساپینتو سرمربی امسال آبیهای تهرانی در صفحات مجازی گذاشته، صورت خوشی نداشته ولی موافقت سران استقلال با کوچ وی به سپاهان دقیقاً به معنای قویتر کردن یکی از رقبای اصلی این باشگاه در راه نیل به جام قهرمانی است. در اینگونه موارد وقتی باشگاهی با مصمم شدن در زمینه فروش یکی از نفرات خود قید او را میزند و از ادامه همکاری با وی به کلی قطع امید میکند، شرط واگذاری او را انتقال وی به تیمی خارج از جمع رقبای اصلیاش قرار میدهد و فقط در صورتی او را میفروشد که وی به تیمی برود که رقابت مستقیم و حادی با آن باشگاه بر سر قهرمانی نداشته باشد زیرا بدیهی است که آن بازیکن با هدف ضربه زدن به تیم قبلیاش و تسویه حساب با آنها سنگ تمام میگذارد و هر چه دارد رو میکند تا تیم جدیدش باشگاه قبلی او را ناکام کند و دل وی خنک شود!
دانشگر نیز همین راه
را رفته بود
مدیران استقلال نه تنها در ایام «پیش فصل» دیگر مدافع ناراضی خود (سیدمحمد دانشگر) را به سپاهان فروختند، حالا در اوایل نیم فصل دوم و درست در حساسترین بزنگاههای لیگ با انتقال دیگر مدافع ناراضی خود (یزدانی) به سپاهان، با دست خود تیم رقیب را قویتر کرده و احتمال غلبه سپاهان بر خود در کورسهای نهایی لیگ بیست و دوم را افزایش
بخشیدهاند.
بر این قضیه هر تعبیر و برداشتی قایل باشیم، قطعاً خبر از موقعیت شناسی درست و درک صحیح شرایط توسط تصمیم گیرندهها در استقلال نمیدهد و مثل این میماند که علی فتحاللهزاده و سایر مدیران این باشگاه و البته سرمربی پرتغالی تیم یک کیک بزرگ و خوشمزه را برای سپاهان تدارک دیده و در بشقاب قرار داده و روی کیک، این یادداشت را گذاشته باشند: «تقدیم به حریف عزیزم!»
یک «کیک» دیگر!
یادمان باشد که دو سال و نیم پیش هم سران وقت استقلال در اقدامی که خرد ورزی چندانی ضمیمه آن نشده بود، مسعود ریگی هافبک وسط محوری خود را که در پردازش بازی مهارت داشته و هنوز هم دارد، دو دستی و در حالتی که بیشباهت به کیک اهدایی جدیدشان نبود، به سپاهانیها واگذار کرده و دعای خیر آنها را احتمالاً تا ابد شامل حال خود ساخته بودند. این قطعاً نشانگر نهایت بخشش و مهربانی است اما نمیتواند از سیاستهای کاری تیمهایی باشد که عزمی جزم برای قهرمانی دارند و به تبع آن در هر راهی گام میگذارند الا راهی که امکان توفیق رقبای آنان را بیشتر کند.