وصال روحانی
روزنامه نگار
داوران و سران فوتبال چنان از لزوم افزودن سیستم داوری ویدیویی (VAR) به روند قضاوت مسابقات فوتبال داخلی سخن میگویند و بر این قضیه پای میفشرند که این نظریه قوت بیشتری مییابد که آنها میخواهند با پنهان شدن پشت VAR و بهانه کردن آن، همه ایرادات پر تعداد موجود در کار داوری را توجیه و عملکرد ضعیف داوران خطاکار را فرایندی طبیعی و قابل درک توصیف کنند. واقعیت امر اما این است که آرای اشتباه داوران ما بیش از اندازه رایج در بسیاری از کشورهای دیگر است و از جانب دیگر این تصور که اگر VAR را بیاورند تمامی مشکلات حل میشود، نیز باوری خلاف واقعیت است.
مطلع باشیم که VAR با وجود حل برخی ابهامها در نحوه قضاوت مسابقات به سبب اعمال سلایق شخصی توسط متخصصان آن و سختگیری یا سهلانگاری بیش از حد داوران در مورد اتفاقاتی که کارشان به این سیستم ویدیویی کشیده شده، اصلاً یک روند فاقد خدشه نیست و بارها دیده شده که آرای اتخاذ شده پس از رجوع به تصاویر ویدیویی آرای صحیحی نبوده و انصاف و عدالت چیزی به جز این را حکم میکرده است. این را هم فراموش نکنیم که حتی پس از وارد کردن تأسیسات VAR به جامعه فوتبال ما، داوران که استفادهکنندگان اصلی از آن هستند، باید در یک دوره آزمایشی نه چندان کوتاه مدت در راه بهرهگیری هر چه بهتر از آن شرکت جویند و در این زمینه به حد تخصص برسند و قضیه به همین سادگی نیست که بگوییم اگر VAR را بیاورند، فوتبال ما در یک چشم به هم زدن در زمینه داوری به گلستان تبدیل خواهد شد و مشکلات آن محو خواهد گشت. همگیمان لابد این نکته را هم میدانیم که به مصداق ضربالمثل معروف «هزار وعده خوبان یکی هم وفا نکند» وعده آوردن هرچه سریعتر سیستم VAR به ایران و استفاده از آن از شروع فصل بعد آن قدرها هم عملی نیست و با توجه به اینکه کمتر از 50 روز تا پایان سالجاری مانده و شروع سال بعد هم با تعطیلات 15 روزه نوروز و سپس پیگیری لیگ و به اتمام رساندن سایر مسابقات و فعالیتهای نیمهتمام مانده همراه خواهد شد، عملاً تا خرداد 1402 هیچ مجال و فرصت فراخی برای کار روی VAR و اجرایی کردن آن باقی نمیماند. در نتیجه اگر مرداد 1402 را زمان شروع لیگ بعدی بدانیم، باید با رویکرد به واقعبینی و جدی نگرفتن وعدههای نه چندان تحققپذیر مهدی تاج شروع استفاده از VAR را لااقل در نیم فصل اول لیگ بیست و سوم نیز نزدیک به محال و فقط وعده سر خرمن بدانیم. با فراموش کردن تمامی این حرفهای نامطمئن و وعدههای سست، شایسته است که داوران لااقل برای یکسانسازی آرایی که در خصوص وقایعی مشابه در جریان مسابقات صادر میکنند و پرهیز از داوری سلیقهای و کم کردن تشتت آرا تا سرحد امکان از صدور آرای متضاد پرهیز کنند و با اتخاذ تصمیمهایی مشابه و منطقی از تنشها بکاهند. اعتراض تیمها و مربیان و بازیکنانشان به نحوه داوری مسابقات بیش از آنکه اتفاقات خاص را در بر بگیرد، پیرامون این توقع بدیهی و وظیفه اول داوران است که؛ اگر یک واقعه از دید یک داور پنالتی است، از منظر سایر داوران هم پنالتی باشد، نه اینکه داور دیگری وقوع پنالتی را به کلی رد کند و سومی نه تنها رد کند بلکه به بازیکنی که بر اثر خطای احتمالی در محوطه جریمه سرنگون شده، به اتهام تمارض «Simulation» (ظاهرسازی) اخطار بدهد. آیا توقع بیش از حدی است؟