وصال روحانی
روزنامهنگار
سه گلی که رضا اسدی طی پیروزی 1-3 جمعه گذشته تراکتور در زمین ذوبآهن به ثمر رساند، این سؤال بدیهی را ایجاد کرده که آیا این مهاجم بلندبالا همان قدر خوب است که این فصل در تیم تبریزی نشان داد. یا همان قدر بد است که فصل پیش در پرسپولیس جلوه کرد و بر سر نخواستناش دعوا بود و سرانجام هم به او گفتند هر چه سریعتر برود.
اسدی در سایه هتتریکاش در فولادشهر حالا آقای گل لیگ بیست و دوم است و هر چند آمار پیشاهنگهای گلزنی در این لیگ از فرط پایین بودن اسفبار است، اما به هر حال ایستادن در صدر چنین جدولی با وجود همه ضعفهای موجود بین همه فورواردهای لیگ، بهتر از صدرنشین نبودن است.
اســــــــدی پـــــــــــــــس از درخشش نسبـــــی در لیگهای نوزدهم و بیستم و البته به لطف داشتن ایجنتهایی قوی راهی لیگ اتریش و عضو تیم دسته اولی و نام آشنای سنتپولتن این کشور شد اما آنجا خوب کار نکرد و مازاد شناخته و دیپورت شد و پرسپولیس در «پیش فصل» لیگ بیست و یکم او را به این امید جذب کرد که مشکلات تهاجمیاش را حل و توان گلزنی خود را بیشتر کند.
اسدی اما با بازیهای بسیار ضعیف و از هم گسیختهاش نه تنها چنان کارهایی نکرد بلکه همگان را از خود ناامید ساخت و هر بازی او الگوهای منفی تازهای را میآفرید. یحیی گلمحمدی سرمربی قرمزها چنان از او قطع امید کرد که در مقاطعی طولانی از فصل یا اصلاً به وی بازی نمیداد و یا فقط به اجبار و زمانی که مصدومان زیادی داشت و در 10 دقیقه آخر به قصد وقتکشی اسدی را به میدان میفرستاد.
یک انتقال پراعتبار
با چنان پس زمینه مأیوس کنندهای انتقال اسدی از پرسپولیس به تراکتور باوجود تمامی نمایشهای پرفراز و فرود تیم تبریزی در لیگ بیست و یکم یک پیروزی برای اسدی تلقی میشد زیرا تراکتور همیشه پر اسم و رسم و با اعتبار بوده و در فصول اخیر بارها در جمع چهار تیم نخست جدول ایستاده و مجوز آسیایی هم کسب کرده است.
اسدی شروع خوبی هم در لیگ بیست و دوم داشت و در هفتههای نخست سه گل برای سرخهای تبریزی به ثمر رساند و با اینکه در ادامه فصل روند گلزنیهایش متوقف شد و تیمش نیز همپا با او نزول داشت و نتایج بدی گرفت اما پس از شروع مجدد لیگ دوباره روبهراه و در سیستم کاری «پاکو خمز» اسپانیایی که جای قربان بردیف روس را روی نیمکت تراکتور گرفته بود، مجدداً شکوفا شد.
گلزنیهای اسدی مقابل تیم مهدی تارتار نشان داد که اگرچه محمدرضا عباسی دیگر مهاجم زبده «پرشورها» و دیگر پیشتاز گلزنان فصل چند هفتهای است که خاموش شده اما تراکتور سلاحهای تهاجمی دیگری را هم دارد و راه گلزنی را گم نکرده، بخصوص که ریکاردو آلوز پرتغالی را هم دارد که یک هافبک مدبر و بهترین پاسور گل فصل است و گلهای اسدی مقابل سفید و سبزهای اصفهانی هم محصول پاسهای طلایی این مرد هوشمند و اروپایی بود.
همان کلیگوییهای همیشگی
با وجود همه توضیحات فوق هنوز مشخص نیست دگردیسیهای غریب رضا اسدی چگونه شکل گرفته و اگر او آن قدر خوب بوده که باید به اروپا میرفت و آنجا پیراهن یک تیم اتریشی را به تن میکرد، به چه سبب در آن تجربه به قدری ناموفق بود که به فوریت وی را جواب کردند و به ایران بازگرداندند و اگر توان حقیقی او همانی است که روز جمعه 7 بهمن در دیدار مقابل ذوبآهن دیدیم، چطور در پرسپولیس آن قدر بیهدف و کم تأثیر بازی کرد که از جذبش بهشدت پشیمان شدند.
احتمالاً خود اسدی هم دلایل اصلی این بالا و پایین شدنهای مکرر خود را نمیداند و لابد مدعی خواهد شد که مربیان پرسپولیس هنر استفاده درست از وی را نمیدانستهاند اما واقعیت امر این است که او در جمع قرمزهای تهرانی آن قدر رنگ باخته نشان داد که حتی استفاده حداقلی از وی نیز ناظران را عصبی
میکرد.
پاسخ ابهامهای پرتعداد مرتبط با اسدی را به گذر ایام میسپاریم و فقط این توجیه رایج و کلیگویی همیشگی بهعنوان راهحل مسأله باقی میماند؛ «فوتبال پر از این بازیهای عجیب و معادلههای نامفهوم است!»