آیسان سعیدی
روزنامه نگار
فولاد در تمام این سالها یک تیم متفاوت در لیگ ایران بوده. تفاوتهایی که از روز نخست و تولد فولاد تا به امروز در کالبد این تیم جاری و ساری بودهاند و پس از گشت سالهای طولانی هم تا به امروز این سنت متفاوت بودن ادامه دارد. تاریخچه فولاد این مسیر متفاوت را نمایان میکند. تیمی که خاستگاهش جنوب اهواز بوده که در تمام سالهای حیاتش در یک شهر آبیرنگ نماینده اقلیت قرمز شهر محسوب میشد. جنوبی که فلسفهاش از پرسپولیس اهواز منبعث شده بود که در سالهای قبل از انقلاب در اهواز تأسیس شده بود تا رقیب تیم اول شهر یعنی تاج اهواز باشد و رقابت سرخابی را این بار در شعبه خوزستان به نظاره بنشینیم. در سالهای بعد از انقلاب و پس از تغییر نام تاج و پرسپولیس، نیمه قرمز شهر به جنوب تغییر نام داد و از برادر بزرگتر پایتختنشیناش پیروی نکرد. اگرچه تیم اول خوزستان همیشه استقلال اهواز بوده اما در دگردیسی دهه 80 و 90 و اضمحلال کامل استقلال اهواز، جنوب اهواز تحت مالکیت کارخانه متمول فولاد خوزستان درآمد تا همه چیز کاملاً دگرگون شود. این تغییر مالکیت نقطه عطفی در تاریخ تیم نیمه قرمز شهر شد چه آنکه فولاد زیر سایه حمایتهای مالی گسترده و وصل شدن به خزانه بیانتهای مجموعه فولاد، سری در میان سرها درآورد و آرام آرام پلههای پیشرفت را طی کرد و حتی به قله قهرمانی لیگ رسید. آنچه در تاریخ فوتبال ریشهدار خوزستان حتی برای نیمه پرطرفدار و دوستداشتنی شهر یعنی استقلال خوزستان نیز تا آن مقطع اتفاق نیفتاده بود.
فولاد با احداث یک آکادمی فوتبال درست و حسابی گام مهمی را در فوتبال خوزستان پایهگذاری کرد که آثار و دستپروردههای آن نه تنها سر به قله لیگ ساییدند بلکه سالهای سال فوتبال خوزستان و تیم ملی را تغذیه کردهاند. تیمی که با اتکا به همین دستپروردهها با یک ویچ بیخاصیت یعنی وینکو بگوویچ که بیشتر کارمند و بله قربانگو بود، سالها در فوتبال ایران آقایی کرد و دست آخر با یک ویچ بیخاصیتتر دیگر به نام ملادن فرانچیچ که اساساً مربی نبود و کارگر یک کارخانه بینام و نشان کنسروسازی در کرواسی محسوب میشد! به جام قهرمانی لیگ بوسه زد. تاریخچه فولاد البته بسیار طولانیتر از آنی است که بتوان در یک وجیزه کوتاه به آن اشاره کرد اما این نقاط عطف در تاریخ قرمزهای جنوب محسوب میشود.
فولاد در سالهای اخیر از یک تیم قابل احترام در فوتبال ایران بدل به یک تیم مدعی شده. سالهای سال عادت کرده بودیم فولاد را در کمرکش جدول و یک حریف سختکوش ببینیم اما آنها آرام آرام و در راستای سیاست قهرمانپروری به سمت و سوی مدعی شدن و بالای جدول پیش رفتند تا جایی که امروز فولاد را در قواره یک مدعی میبینیم که داعیه قهرمانی دارد. آنها این پروژه را با جواد نکونام استارت زدند و مربی جاهطلب فوتبال ایران پله پله این پروژه را پیش برده. اگرچه در میانه راه فولاد روی یک پیتوک مدیریتی نکو را کنار گذاشت تا این پروژه یک سکته ناقص را داشته باشد اما بازگشت دوباره نکو به اهواز آنها را هر چند دیر و با تأخیر به ریل موفقیت بازگرداند. نکونام برای فولاد یک گزینه ایدهآل است و فولاد برای نکونام یک گزینه ایدهآلتر؛ این یکی از معدود پروژههای فوتبال ایران است که در و تخته به شکل کاملاً تصادفی حسابی جور شدهاند. نکو در فولاد به قوام رسیده و تجربهاندوزی میکند تا برای مأموریتهای مهمتر در فوتبال ایران آماده شود. در این مسیر حتی وسوسه سرمربیگری استقلال و مربیگری تیم ملی در جام جهانی نیز نتوانست او را از نیمکت فولاد جدا کند هر چند که تمرکز سرمربی موفق اهوازیها را بر هم زد تا آنها در لیگ فصل جاری مسیری افتان و خیزان را تجربه کنند. با وجود این نمیتوان منکر تأثیر نکو بر فولاد شد. قرمزهای خوزستان زیر نظر سرمربی جاهطلب خود بدل به یک تیم سختکوش، چغر و نباز شدهاند، تیمی که نه تنها در لیگ ایران بلکه در آسیا هم همین مختصات خود را حفظ کرده و در برابر تیمهای تا دندن مسلح و فوق حرفهای سپر نمیاندازد و نمیبازد. در نخستین فصل حضور در آسیا فولاد و نکو تجربهاندوزی کردند و تنها چند نفس با صعود فاصله داشتند اما در این فصل یگانه نماینده شایسته ایران در آسیا بودهاند که در غیاب سرخابیهای محروم پرچم فوتبال ایران را بالا نگه داشتهاند. تیم نکو حالا در مرحله یک چهارم رؤیاهای خود را میجوید. به موازات آن در لیگ اگرچه از دایره مدعیان فاصله گرفته اما سادهانگاری است که تیم نکو را دستکم بگیریم. این همان انگارهای است که قطعاً گلمحمدی به آن اعتقاد دارد.
پرسپولیس صدرنشین بلامنازع این فصل فوتبال ایران بوده که از ابتدای فصل به سقف لیگ چسبیده و ظاهراً قصد پایین آمدن ندارد. آنها بعد از یک فصل گس و نومیدکننده و از دست دادن شنل قهرمانی بعد از 5 فصل، برای لیگ بیست و دوم با توپ پر شروع کردند تا جام را پس بگیرند اما اتفاقات غیرقابل پیشبینی سبب شده تا سرخها در جاده قهرمانی تاخت و تاز نکنند و یورتمه بروند. با وجود این فاصله آنها با سایر رقبا محسوس است اما همان اتفاقات غیرقابل پیشبینی سبب شده تا صدرنشینی مطلق آنها در لیگ مدام در معرض تهدید رقبا باشد. جدایی مهاجم اصلی و ماشین گلزنی پرسپولیس در میانه راه ضایعه بزرگی بوده که از منظر فنی پرسپولیس را بشدت تحت تأثیر قرار داده. از همینرو سرخها در مسیر قهرمانی تلاش کردهاند نداشتن مهاجم تراز اول و تمام کننده را با فوتبال اقتصادی و حساب شده کاور کنند؛ تیمی که سعی میکند با یک بازی منطقی و بردهای حداقلی 3 امتیاز هر بازی را به کف بیاورد تا بتواند زودتر به جام چنگ بزند. در این مدل فوتبال همان اندازه که شانس برد وجود دارد، احتمال توقف و سکته هم هست چرا که یک گل هیچوقت گارانتی کننده برد و 3 امتیاز نیست. مضاف بر اینکه تیم مقابل شما فولاد باشد که خود در این مدل فوتبال بازی کردن استاد است. پرسپولیس یکی از متفاوتترین فصول سالهای اخیر خود را تجربه میکند؛ فصلی لبالب از اتفاقات عجیب و خارج از متن اما این تفاوت هم مانع پیشروی آنها نشده. آیا این پیشروی تا خاکریز قهرمانی ادامه خواهد یافت؟