printlogo


کد خبر: 265256تاریخ: 1401/11/6 00:00
به بهانه سالمرگ مهرداد میناوند
یک چپ متفاوت


آیسان سعیدی
خبر نگار
چپ‌ها همیشه خاص هستند. آنها عرف نظام و کائنات را به سخره گرفته‌اند و قواعد معمول را به هم زده‌اند. زندگی در نظام آفرینش بر پایه راست‌ها بنا نهاده شده و از همین جهت چپ‌ها همیشه متفاوتند. فرقی نمی‌کند که این چپ‌گرایی در کجا نهفته باشد؛ در دست، در پا و یا حتی در اندیشه و انگاره! نیمکره راست ذهن چپ‌ها برخلاف همه و قانون هستی فعالتر است و همین فعالیت متفاوت و جدا از همه، انسان‌های متفاوتی را ساخته که با همه تفاوت‌های بنیادین دارند. درست به همین دلیل است که در تقویم یک روز خاص برای چپ دست‌ها در نظر گرفته‌اند تا همه دنیا بیشتر و بهتر این تفاوت‌ها را درک کنند.
در عالم ورزش و فوتبال نیز این چپ‌گرایی بیشتر به چشم می‌آید. بازیکنان چپ پا همیشه کیفیتی متفاوت را عرضه می‌کنند که معمولاً راست پاها از آن تهی هستند. آنها در مدل فوتبال، جنس بازی، هوش، تایمینگ، تصمیم‌گیری و سایر المان‌های مرتبط با فوتبال همیشه متفاوت از بقیه رفتار می‌کنند و این تفاوت به فوتبال آنها کیفیتی نامتعارف و متمایز می‌بخشد و آنها را انگشت‌نما می‌کند.
این مقدمه طولانی اما اشاره به حقیقتی دارد که در میان چپ پاها نهادینه شده. در فوتبال ایران هم همیشه چپ‌ها متفاوت از دیگران بوده‌اند؛ از مجتبی محرمی تا ناصر محمدخانی، از علی کریمی تا رضا شاهرودی و همین اواخر میلاد محمدی همه تفاوت‌های بنیادین با بقیه داشته و دارند که آنها را متمایز کرده. در میان چپ پاهای تاریخ اما مهرداد میناوند این تفاوت را به گونه‌ای دیگر عیان کرد. یک چپ پای متفاوت که حتی در سلوک و رفتار هم با دیگر همقطاران خودش تفاوت داشت. مهرداد هم نسل رضا شاهرودی و رقیب او بود، یک چپ‌پای جنجالی و پر شر و شور که همانند دیگر چپ‌پاهای تاریخ فوتبال عصیان و یاغی‌گری جزو ویژگی‌های رفتاری و فوتبالی او به شمار می‌رفت اما مهرداد برخلاف رقیبش هیچ میانه‌ای با جنجال و هیاهو نداشت. او آرام و سر به زیر بود و ترجیح می‌داد بی‌سر و صدا فوتبال بازی کند. شاید به همین دلیل بود که با‌وجود بازی بیشتر در پیراهن تیم ملی و پرسپولیس باز هم این رضا شاهرودی بود که روی جلد می‌رفت و تیتر یک می‌شد و مهرداد همیشه در سایه می‌ماند.
مهرداد با غوغاسالاری و حاشیه هیچگاه دمخور نشد. حتی در بزرگترین جنجال زندگی‌اش وقتی در مخالفت با علی پروین سلطان سرخ‌ها پیراهن قرمز را از تن خارج کرد و به تیم دیگری رفت، به هنگام بازی مقابل پرسپولیس علی پروین نه غش کرد، نه زبان درآورد، نه لوگو بوسید!
خداحافظی‌اش از فوتبال هم مثل دوران بازیگری‌اش بود؛ سایلنت و بی‌هیاهو. بدون اضافه کاری و سوز و گداز. در حالی که بسیاری از همقطارانش به وقت خداحافظی زمین و زمان را به هم می‌دوختند، او ترجیح داد در سکوت کفش‌ها را بیاویزد. در دوران بعد از فوتبال زندگی آرام او ادامه داشت و کمتر در متن فوتبال او را دیدیم؛ گویی هیچگاه چپ‌پایی وجود نداشته که در پرسپولیس بازی کرده، عضو تیم ملی بوده، به جام جهانی رفته و در جام ملت‌ها گل زده!
عجیب اینکه زمانی که تصمیم گرفت مسیر دیگری را در زندگی آغاز کند و به هیاهو و جنجال زمانه تنه بزند، زندگی از او دریغ شد. ستاره‌ای که برای عشق ابدی و ازلی‌اش یعنی پرسپولیس می‌خواست کاری کند و مجری‌گری را آغاز کرد تا از پرسپولیس بگوید و کری بخواند اما دست زمانه این هیاهو و این غوغاسالاری را از میناوند انتظار نداشت. گویی روزگار هم باور کرده بود که مهرداد مرد این بازی‌های پر سر و صدا نیست و باید آرام و ساکت باشد. او رفت تا به سنت سکوت ادامه دهد و برای همیشه خاموشی گزیند. چپ‌پای متفاوتی که زندگی اش متفاوت بود.

 


Page Generated in 0.0064 sec