امید عالیشاه در هشتمین فصل عضویتاش در پرسپولیس کمتر نشانی از مهاجمی دارد که در پنج، شش فصل نخست حضورش در این تیم هر مشکل تهاجمی که سرخها داشتند، به نحوی از انحا و به اندازهای بیش و کم با پاهای پرهنر و هوش و سرعت عمل او حل و فصل میشد. امروز در لیگ بیست و دوم و فقط چند روز پس از جدایی یورگن لوکادیا «تکپیکان» تهاجمی بیمهار قرمزها، سهم و وظیفه عالیشاه برای جبران غیبت وی و بالا بردن توان گلسازی تیم همچون ترابی، امیری و صادقی چند برابر گذشته شده اما انگار نه انگار که عالیشاه حاضر در میدان همان الگوی پرسرعت و تکنیکی و کارسازی است که در دوران سرمربیگری علی دایی در پرسپولیس همپا با او از راهآهن به جمع سرخها آمد و آنقدر بااستعداد و موفق نشان داد که ناظران و هواداران بارها دایی را بابت جذب وی ستودند.
محتاج توضیح
اینکه دلایل افت شدید و نوسان بیش از حد عالیشاه چیست، چیزی است که خود او و مربیان پرسپولیس باید درباره آن توضیح بدهند. خود او باید شرح ماوقع بدهد زیرا کارایی فردی او هم به وضوح کاهش یافته و در ازای هر بازی خوب سه چهار نمایش بهدردنخور ارائه میدهد و گلمحمدی و دستیارانش باید زبان باز کنند زیرا عالیشاه در قالبهای تاکتیکی و پازل بازی گروهی که توسط آنها تنظیم و اجرا شده، نتوانسته است اندازههای واقعی خود را ارائه بدهد. البته سایر هافبکهای طراح پرسپولیس هم که نامشان پیشتر آمد، باید بابت نقصانهای خود و ضعفشان در پرورش مهاجمهای تیم پاسخگو باشند اما تا آنجا که به عالیشاه مربوط میشود، او انگار همان بازیکن مشکلگشایی نیست که هم تیم برانکو ایوانکوویچ را کارآمدتر میساخت و هم موقعی که یحیی آمد، هر زمان حملهوران سرخ کم میآوردند، او حاضر و آماده بود تا کبریت تهاجم را بکشد و تکنفره اردوی رقبا را طعمه حریق کند، به واقع فقط میتوان گفت عالیشاه هم همان «عالیشاه» قدیم.
چشمهای رو به خشکی
پرسپولیس زمانی که با هدایت گابریل کالدرون آرژانتینی هم به میدان میآمد، دست و دل از عالیشاه نشست و در حالی که این مربی در نیمفصل رفیعی و مصلح را جواب کرد، تصمیم به حفظ عالیشاه گرفت زیرا او هافبک خلاقی نشان میداد که چه در لب خط و چه از وسط میدان قادر به گشودن گرههای دفاعی حریفان بود و بازی تهاجمی و حرکات پا به توپ وی هر خط دفاعی را آشفته میکرد. این کاراییها در بدو بازگشت یحیی به پرسپولیس هم استمرار یافت اما اینک همانند چشمه آب زلالی است که رو به خشکی میرود و چه چیزی ناامیدکنندهتر و بدهنگامتر از این برای سرخها؟