سعید زاهدیان - دوحه
روزنامهنگار ورزشی
صعود مراکش به نیمه نهایی جام جهانی شگفتی است؟ بیایید واقعبین باشیم؛ مراکش 4 سال پیش در روسیه هم نمایشهای حیرتانگیزی داشت. باید مقابل ایران و اسپانیا برنده میشد و مستحقتر از تمام تیمهای گروه -حتی اسپانیا و پرتغال- برای صعود بود. آنها با هروه رنار قهرمان جام ملتهای آفریقا شده بودند و تیمی که امروز میبینیم، محصول حداقل 6 سال کار و برنامهریزی است.
رنار -یک مربی با افکار و فلسفه کاری مربیان فرانسه- که سابقه مربیگری در زامبیا، ساحلعاج و آنگولا را داشت، بعد از هدایت باشگاه لیون پیشنهاد مراکش را قبول کرد و دوباره به آفریقا بازگشت. او هدایت تیمی را برعهده گرفت که مردمانش به دلایل پیشینه قدیم و اتفاقات سیاسی و ماجراهای دوره استعمار، خیلی خوب فرانسوی حرف میزنند و با فرهنگ فرانسوی آشنا هستند. انتخاب رنار توسط هر کسی که صورت گرفت، انتخابی عالی و هوشمندانه بود. درست برعکس فوتبال ایران که هیچگاه نمیداند کدام مربیان با کدام فلسفه به درد فوتبال ایران میخورند و نتیجهاش ویلموتس گیت میشود.
برسیم به مراکش؛ تیمی که به زعم ما پدیده جام است. آنها با رنار تیم شدند و استعدادهایشان را شناختند. در جامجهانی 2018 آنها باید مزد انتخاب خوب خود را میگرفتند اما در فوتبال همیشه باید خوششانس هم باشی و آنها بدشانس بودند که دقیقه 90 با گل به خودی به ایران باختند و مساوی با پرتغال برای صعود آنها بیفایده بود.
بعد از دوران طلایی رنار، فدراسیون فوتبال مراکش سراغ یک فرانسوی دیگر رفت؛ وحید هلیلهودزیچ. یک بوسنیایی که در فرانسه، در نانت و پاریسنژرمن بازی کرده بود و با مربیگری در تیمهایی نظیر لیل، رن، پاری سن ژرمن، نانت و بعد از آن ساح عاج و ژاپن، همه ویژگیها برای هدایت مراکش را داشت. با فوتبال فرانسه آشنا بود و متد کاریاش شبیه مربیانی بود که مراکش میپسندید و سابقه کار در آفریقا و ژاپن ویژگیهای او را برای کار در تیم ملی بیشتر میکرد. مراکش با هلیلهودزیچ به جامجهانی رسید اما این مربی بداخلاق و سختگیر با تعدادی از بازیکنان تیمملی نساخت و اختلاف و کنار گذاشتن چند بازیکن باعث شد تا در آستانه جامجهانی فدراسیون مراکش با این مربی قطع همکاری کند و سراغ یک مربی دیگر با فلسفه فرانسه برود.
ولید رکراکی بازیکن سابق تیمملی مراکش، متولد فرانسه با سابقه بازی در باشگاههای این کشور و انتخاب سرزمین مادری برای بازی در تیمملی، گزینهای مطلوب و دم دستی بود. نتیجه این انتخابهای هوشمند است که حالا مراکش را پای فینال جامجهانی میبینیم. پس صعود از مرحله گروهی، بردن اسپانیا و پرتغال-دو تیم قدرتمند شبه جزیره ایبریا- اصلاً اتفاقی نبوده و نگاهی به اتفاقات 8-7 سال اخیر مراکش نشان میدهد که چرا آنها در نیمه نهایی بازی میکنند.
اما فوتبال ایران پس از کیروش سراغ ویلموتس رفت؛ مهمترین دلیل انتخاب ویلموتس، سفارش مرکز فرهنگی ایران و هلند بود که هیچ ربطی به فوتبال نداشت و از دوره مدیریت سلطانیفر در میراث فرهنگی، همچنان با وزیر ورزش در ارتباط بود. چند ماه پس از این انتخاب غلط، سراغ کرواتهای دم دست رفتیم و تیم را به اسکوچیچ دادیم، در حالی که اگر دو ماه صبر میکردیم، رنار آماده کار در ایران و ساختن تیمی شبیه مراکش بود.
فوتبال ایران قبل از جامجهانی شرایطی مشابه مراکش داشت؛ آنها هلیلهودزیچ بداخلاق را کنار گذاشتند تا آرامش به تیمملی این کشور بازگردد ولی ایران سراغ کیروش رفت تا سوءمدیریت داخل تیم و اختلافات را جمع کند که این کار را هم نکرد و نتیجه هم نگرفت و مثل همیشه ناکام بود.
فوتبال ایران باید تکلیف خودش را روشن کند؛ کارهای بزرگ در فوتبال دنیا برای ما تا ابد رؤیاست و بردن تیمهای بزرگی مثل اسپانیا و پرتغال با انتخابهای دمدستی ممکن نیست. اگر دوست داریم پدیده جام باشیم، اگر میخواهیم فوتبال به مردممان ایران همان شادی زایدالوصفی که این روزها مراکش به سرزمینش هدیه داده را رقم بزند و انتقام 4 سال قبل را از شبه جزیره ایبریا بگیرد، باید از حالا مربی خود را با فلسفهای مشخص انتخاب کنیم و برای رسیدن به رویاها خیلی زیاد صبور باشیم.