هومن جعفری
روزنامهنگار ورزشی
به دلایلی که برای نویسنده کافی به نظر میرسد، خیلی روی ماندن یا رفتن کارلوس کیروش پافشاری ندارم. همچنان به همان دلایل، تا مجبور نشوم پیرامون سرمربی پرتغالی تیم ملی و حضور ده سالهاش در ایران و دستاوردهایش نمینویسم مگر آنکه مثل این لحظه مجبور باشم. این سوژهای نیست که خودم تمایل به نوشتن در موردش داشته باشم چرا که روال این روزهای جامعه فوتبال و جامعه ایرانی را رویه نقدپذیر نمیدانم.
کسی گوش نمیکند شمای نویسنده چه میگویی. همه از قبل تصمیم گرفتهاند که کیروش بد است یا خوب! کسی دنبال دلیل و برهان نیست. شما جای اسم کیروش اسم تک تک اهالی اسم و رسمدار جامعه ایرانی را بنویس. روزنامه نگار یا جامعه شناس یا سیاستمدار یا زندانی یا پلیس یا هر آدم دیگری در هر لباس دیگری! کسی دنبال نقد یا بررسی افکار و آرا و اثرات حضوری او نیست. همه دنبال چیز دیگری هستند. اینکه با متر و معیار سیاسی خود او را محاکمه یا ستایش کنند و طنز تلخ آنکه عمده آدمهایی که امروز با معیارهای سیاسی آشکار و پنهان به نقد و ستایش افراد میپردازند، آدمهایی هستند که تا دیروز با قدرت شعار جدایی ورزش از سیاست را میدادند!
کیروش بماند یا برود؟ بماند اگر بهتر از او نداریم. برود اگر بهتر از او هست. ردش نکنیم که دوباره اسکوچیچ و ویلموتس را قالبمان کنند. اگر فکر میکنید در شرایط امروز سیاسی ایران در داخل مرزها و خارج از کشور، شرایط طوری است که مانچینی به ایران میآید بسم الله! ولی اگر کمی فکر کنید، با این موضعگیری سیاسی آشکار امریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران، راه برای ورود مربی جدید بسیار بسته است. اگر باور نمیکنید از محمدرضا ساکت بپرسید برای نگه داشتن مورایس چقدر دردسر کشید!