وصال روحانی
روزنامه نگار
سرنوشت کاوه رضایی در سه چهار سال اخیر به طرز محسوسی تغییر یافته است. او که در دو فصل ابتدایی حضورش در تیم شارلروای بلژیک نمایشها و آمار خوبی را برای خود رقم زد، انتقال کمثمری را به کلوببروژ حاکم سنتی اکثر سالهای لیگ فوتبال بلژیک تجربه کرد و با این که پس از رجعت اجباریاش به شارلروا در آنجا کم و بیش احیا شد اما در فصل پنجم (و آخر) حضورش در لیگ بلژیک که از سوی شارلروا به یکی از تیمهای نازل و اواخر جدولی این لیگ بهعنوان یار قرضی انتقال یافت، در آنجا هم کاملاً ناموفق بود و اسباب ناامیدی همگان شد. رضایی وقتی از همه سو قطع امید کرد، ناچاراً در تابستان امسال به لیگ ایران بازگشت تا اینجا خود را احیا کند و به تیم اعزامی ایران به جام جهانی قطر هم راه یابد.
نتایج نامقبول
یک کوچ اجباری
انتقال به استقلال که مطرحترین تیم در میان باشگاههای سابق وی بود و او را از بلژیک فراخوان کرده و استخدامش را قطعی اعلام کرده بود برای او دلخوشی قابل توجهی به حساب میآمد ولی در یک سلسله اتفاقات عجیب و نهچندان عقلایی آبیها او را نخواستند و به قیمت حفظ ارسلان مطهری (که وی نیز فصل بدی را سپری کرده بود) از خیر عقد قرارداد با وی گذشتند. برای رضایی الحاق به هر تیم دیگری نه یک راه غرور انگیز و نشانه پیروزی بلکه یکی از تنها راههای باقی مانده و یک کوچ اجباری بود و قرعه بهنام تراکتور خورد. چه فایده که این تیم پرطرفدار تبریزی هم به سبب تازهوارد بودن سرمربی جدیدش (قربان بردیف روستبار) قادر به هماهنگی سریع با وی نشد و به تبع آن شروع بدی در لیگ بیست و دوم داشت و در هیچیک از چهار بازی نخستاش پیروز نشد و به دو شکست تن داد و وقتی هم که دیدارهای پنجم و ششم خود را برد و دوباره نفس کشید و با رسیدن به هفته دهم امیدها را نسبت به خود بیشتر کرد، سهم رضایی در این توفیقها چندان بالاتر از «صفر» نبود. او البته طی شکست اخیر 2 – 4 تراکتور مقابل سپاهان بد کار نکرد اما این روزها که صحبت از احتمال بازگرداندن رضایی به تهران در زمان نقل و انتقالهای میان فصل و عضویت مجدد او در تیم استقلال در میان است، موارد و سؤالهای تازه و جدیدی پیش میآید. رضایی به لطف پیشینه درخشانش در لیگ ایران و کسب موفقیت با پیراهن تیمهای سایپا، ذوبآهن و سرانجام استقلال به زمره لژیونرها پیوست، در اروپا یک سیر نزولی آشکار را تجربه کرد و حتی در دیپورت به لیگ کشورمان هم در تیم و شرایطی قرار نگرفت که میتوانست دلخوریهای او از وضعیت نامناسب اخیرش را کاهش دهد و اینها مسائلی است که تحقیقهایی دقیق را میطلبد.
درسی برای تمامی
لژیونرهای بعدی
اینگونه اتفاقات البته در فوتبال بیسابقه نیست و امثال آن، چه نزد ما و چه در سایر کشورها به کرات دیده شده اما لااقل وقت آن رسیده که رضایی به بررسی بنشیند و کلاهش را قاضی کند و ببیند که پس از کوچش به فوتبال اروپا صرفنظر از مسائل مالی (که او را بسیار ثروتمند کرده است) آیا هم اینک در شرایط حرفهای بهتری قرار دارد و یا به لحاظ شغلی و در محاسبه دستاوردهای فوتبالی نیز حرکتی واضح به سمت عقب و پسگردی آشکار داشته و تفاوت فراوان بین «آرزوها» و «واقعیتها» را فریاد کرده است. این البته میتواند درسی مؤثر و صریح برای تمام لژیونرهای بعدی و بالقوه فوتبال ایران باشد تا بدانند صرف رفتن به اروپا کافی نیست و باید حضوری موفق داشته باشند و سپس بازگشتی مستدل را تجربه کنند و وقتی بهرهها و ضررها را روی دو کفه ترازو میگذارند، کفه بهرهها کمی تا قسمتی بچربد.
خبری از مماشات نیست
هنوز مشخص نیست که کیروش رضایی را بهعنوان یکی از اعضای تیم 26 نفره خود به آوردگاه قطر خواهد برد یا خیر و فقط این مسأله محرز است که این فوروارد پخته در فهرست ابتدایی 55 نفرهای که ایران اخیراً برای فیفا فرستاد و نفرات اعزامی نهایی هم از بین همان بازیکنان گزینش خواهند شد، قرار دارد. سرنوشت رضایی در ارتباط با جام جهانی قریبالوقوع در قطر هر چه باشد، او برای جام ملتهای آسیای 2023 هم که در قطر برگزار میشود، مد نظر کیروش قرار خواهد داشت و حداقل قضیه این است که در محاسبات اولیه این مربی حاضر خواهد بود.
به همین دلیل روشن است که او باید هر چه زودتر شرایط خود را ارتقا بخشد و صاحب ثبات در کارش شود و با کمترین تزلزل به میدان آید و فراز و فرودهای امسالش را به فراموشی بسپرد وگرنه سرمربی 69 ساله «یوزها» او را به فراموشی خواهد سپرد و اصولاً جزو عادات کیروش نیست که در حق کسی مماشات و ارفاق کند و بازیکنی را انتخاب نماید که بداند بهرهای به او و تیم ملی نمیرساند.