سام ستارزاده
روزنامهنگار ورزشی
بدنسازی و ریکاوری سالهاست که دو چالش بزرگ باشگاههای حرفهای کشورمان، حتی در بالاترین سطح آن بهشمار میروند.
در سالهای پس از جهانگیری کرونا و با فشردهشدن تقویم فوتبالی لیگ که طبیعتاً از کیفیت فنی بازیها میکاست، اهمیت بدنسازی اصولی که از احتمال آسیبدیدگی و خستگی بازیکنان در طول لیگ بکاهد، پررنگتر هم شد.
برای تیمملی، بدنسازی اصولی پس از جامجهانی ۲۰۱۴ به بحثی داغ میان کارلوس کیروش و سرمربیان باشگاهها بدلگشت؛ جایی که تیمملی کشورمان پس از نمایشی نزدیک مقابل آرژانتین، مقابل بوسنی از خستگی بدنی چشمگیر بازیکنانش لطمه دید و با شکستی دور از انتظار برزیل را ترککرد.
به منظور رفع مشکلات بدنی ملیپوشان، کیروش در دوره نخست حضورش در تیمملی، سالها برنامه ریکاوری ملیپوشان لیگبرتری زیرنظر کادر فنی تیمملی را اجرا کرد؛ برنامهای که حتی پس از بازگشت به فوتبال ایران، دوباره اقدام به پیادهسازی آن کرده.
پرسش بزرگی که در این تصمیم سرمربی پرتغالی در اذهان ایجاد میشود این است: «آیا در بدنسازی و ریکاوری فوتبال ما در این سالها پیشرفتی حاصل نشدهاست؟»
آیا ژوزه مورایس و ریکاردو ساپینتو که در ورای مرزهای ایران و آسیا آزمونشان را پس دادهاند، از بدنسازی اصولی شاگردان خود عاجزند؟ پرسپولیس یحیی گلمحمدی و تراکتور قربان بردیف تا آخرین لحظه هر مسابقه لیگ با تمام نفس میجنگند. فولاد اهواز نیز از یک بدنساز خارجی زبده بهره میبرد. آیا اردوهای سهروزه کیروش به ملیپوشان این تیمها سود بیشتری میرساند؟ آیا سفر به تهران بر خستگی برگزیدههای لیگ نمیافزاید؟
با توجه به اینکه در غیاب لژیونرها، این مینیاردوها بار تاکتیکی چندانی نیز ندارند، پاسخ قانعکننده کیروش به هر یک از این سؤالات، زنگ هشدار بزرگی برای کادرهای فنی لیگ برتر است. یک میراث فنی کیروش در دوره دوم سرمربیگریاش در تیمملی، میتواند آموزش شیوههای مدرن بدنسازی در پیشفصل و طی فصل توسط کادر فنی وی به همتایان لیگبرتریاش باشد. رفع این ضعف پابرجای فوتبالمان اگر جدی گرفتهشود، ثمره آن نهتنها در تیمملی، بلکه در تماشاگرپسند شدن و پرگلشدن بازیهای لیگ و ارتقای کیفیت فنی آن نیز دیده خواهد شد.