در نگاه اول شاید تساوی در اصفهان و مقابل تیم پرمهره سپاهان که با احتساب کادر فنی پرتغالی و بازیکنان خارجی اش میلیاردها تومان بیشتر از پرسپولیس هزینه کرده چندان بد و ضعیف قلمداد نشود اما آنچه باید یحیی گل محمدی و پرسپولیس را نگران کند افت سرخ ها در فاز تهاجمی است.
محمد قراگزلو
روزنامه نگار
پرسپولیس در اصفهان و مقابل تیم پرمهره مورایس در فاز دفاع عملکرد موفقی داشت و حداقل اینکه تغییرات در فاز دفاعی (بازگرداندن کمال به جای اسدبیگی) تأثیر مثبتی روی کیفیت تیم داشت. پرسپولیس برعکس دو بازی مقابل نفت مسجدسلیمان و تراکتور موقعیتهای کمی به حریف داد و در ساختار دفاعی مستحکم و منسجم به نظر میرسید. در واقع جز یکی دو صحنه تمام مدافعان، هافبکهای دفاعی و البته گلر تیم بدون اشتباه کار کردند و غیر از اینکه دروازه تیم بسته نگه داشته شد، سپاهان شانس گل چندانی هم نداشت.
موضوع نگران کننده اما در فاز تهاجمی پرسپولیس بود. جایی که برعکس بازیهای قبلی تیم در ساختار بازی و جلو بردن توپ تا خلق موقعیت به وضوح مشکل داشت. در واقع نه کارهای ترکیبی از کنارهها و نه از مرکز و نه خلاقیت فردی بازیکنان هیچ کدام باعث نشد پرسپولیس موقعیت روی دروازه سپاهان ایجاد کند و تنها دو موقعیت در طول بازی خلق شد که تازه یکی از آنها با ضربه ایستگاهی (کرنر) و نه در جریان بازی به دست آمد!
خلق فقط دو موقعیت گل جدی در طول نود دقیقه و عقیم ماندن تمام حرکات و تاکتیکهای تهاجمی پرسپولیس این نگرانی را نزد هواداران و احتمالاً کادر فنی به وجود آورده که چه بلایی سر ستارههای تیم در فاز حمله آمده است؟
سعید صادقی چرا فقط در یک بازی (هوادار) آن چیزی بوده که برایش سر و دست شکستند و در سایر بازیها بعضاً از حد بازیکن معمولی هم فراتر نبوده است؟ مهدی ترابی چرا اینقدر ضعیف بود و تمام پاسها را اشتباه داد؟ محمد عمری که با یک دنیا انگیزه برای اولین بار فیکس شده بود چرا توان برداشتن یک بازیکن از پیش رویش را نداشت؟ لوکادیا چرا اینقدر بیتمرکز و ضعیف بود و تمام توپها را لو میداد و حتی در بازیسازی عملکرد ضعیفی داشت؟ چرا نفراتی مثل سیامک نعمتی و سروش رفیعی که در فاز حمله بهعنوان بازیکن ذخیره به میدان آمدند نه توان و روحیه داشتند نه تأثیری در کیفیت تیم گذاشتند؟
برای این چراها جواب روشنی انگار پیدا نمیشود اما به دو موضوع اساسی میتوان اشاره کرد. اول تأثیر منفی اردوی طولانی تیم ملی که ریتم خوب پرسپولیس را انداخت و ترمز قطار یحیی که تازه جان گرفته بود را کشید و دوم افت کیفیت بازیکنان تیم ناشی از برخی اتفاقات غیر فوتبالی. بعد از بازی با سپاهان به این نکته اشاره شد که برخی بازیکنان به هم پاس نمیدادند و همکاری مفیدی با هم نداشتند که این مسأله به وضوح ملموس نبود اما هیچ کدام از بازیکنان پرسپولیس در فاز حمله از کیفیت لازم برخوردار نبودند و اینچنین شد که پرسپولیس در ساختار تهاجمیاش حرفی برای گفتن نداشت.
با در نظر گرفتن افت کیفی بازیکنان مهمی مثل ترابی، لوکادیا، صادقی و... پرسپولیس در فاز حمله کاری از پیش نبرد اما به وضوح مشخص بود که طرح و برنامه مشخصی هم برای رسیدن به دروازه حریف وجود نداشت و تمام هوشمندی و آنالیز تیم محدود به کارهای تدافعی و خنثی کردن امور تهاجمی حریف شده بود.
یحیی اما از نمایش نیمه نخست تیمش رضایت داشت و به این نکته اشاره کرد که ضمن ارائه بازی مالکانه هم پشت مدافعان حریف صاحب توپ شدهاند هم موقعیت ساختهاند اما غیر از آن موقعیت لوکادیا چیزی برای اشاره کردن وجود نداشت و به نظر میرسد گلمحمدی ابتدا باید: 1- بحث روانی تیم را جمع و جور کند. 2- در تمرینات کیفیت بازیکنان کلیدیاش را به سطح لازم برساند. 3 – در تعامل با تیم ملی طوری عمل کند که تیمش کمترین ضربه را از مینی کمپهای تیم ملی بخورد.