وصال روحانی
روزنامه نگار
به نظر میرسد که دو دیدار دوستانهمان با اروگوئه و سنگال طی پنج روز نخست مهر ماه در خاک اتریش واپسین بازیهای تدارکاتی «یوزها» پیش از شرکتشان در جام جهانی بیست و دوم بوده باشد و دقیقاً به همین سبب است که این سؤال عینیت و اهمیت بیشتری مییابد که آیا آنها به مسابقههای خودشناسی بیشتری قبل از شروع این جام محتاج نیستند؟ ملی پوشان فوتبال ایران در آخرین روزهای زمامداری دراگان اسکوچیچ طی شهریورماه با الجزایر هم در خاک قطر رودررو شدند و با این اوصاف دو بازی مورد بحث در شهر سنت پولتن اتریش در روزهای اول و پنجم مهرماه تنها دیدارهای تدارکاتی ما پس از بازگشت کارلوس کیروش به صندلی رهبری یوزها بوده است و اگر مسابقه دیگری طی 45 روز باقی مانده تا جام جهانی قطر به برنامه کاری آنها اضافه نشود، سرمربی پرتغالی تیم ملی و شاگردانش با همین پشتوانه اندک و با تعداد بسیار قلیلی از بازیهای خودشناسی راهی بزرگترین جشنواره فوتبال جهان خواهند شد که چنین امری نمیتواند بدون ایراد و عوارض ویژه خود باشد.
در هفتههای اخیر البته این خبر هم مکرراً شنیده شده که یک بازی تدارکاتی بین ایران و روسیه در دست بررسی و اقدام است و روسها که به خاطر قضایای اوکراین از جام جهانی اخراج شدهاند و قادر به کاملسازی حضور خود در دور مقدماتی این رقابتها نشدند، یک بازی دوستانه را با ایران انجام خواهند داد. اما این مسابقهای است که کیروش نظر مساعدی روی آن ندارد و چون تاریخ پیشنهادی روسها برای این مسابقه 25 آبان ماه است و یوزها فقط پنج روز بعد از آن باید برای بازی نخست خود در آوردگاه قطر روبهروی انگلیس قرار گیرند و اصولاً در آن روز (25 آبان) در خاک قطر خواهند بود، سرمربی 69 ساله ایران طبعاً این دیدار را لغو و از برنامههای تیم ملی خارج کرده است. با این اوصاف مسابقه ایران با همسایه شمالیاش برگزار نمیشود مگر این که روسها تاریخ آن را به عقب بکشند و زمانی را انتخاب کنند که حداقل 15 روز با اولین دیدار ما در جام جهانی فاصله داشته باشد و البته کیروش هم با آن توافق کند.
این موارد و ناکامل بودن کار و روشهای بازی تیم ملی باوجود دو نتیجه خوبی که در سنت پولتن به دست آمد (پیروزی برابر اروگوئه و تساوی با سنگال) ناظران را به این اندیشه واداشته است که آیا جا ندارد سران فدراسیون فوتبال و مسئولان و سرپرستان تیم ملی اقدام به برقراری ارتباطهای تازه با سایر کشورها به قصد جور کردن دیدارهای جدیدی نمایند که عیار تیم ملی را مشخصتر و کار کیروش را برای شناخت ضعفهای تیمش و برطرف کردن آنها تسهیل نماید. در این راه میتوان نظر مساعد سرمربی ایران را هم جلب و رقبایی را گزینه دیدار با تیم ملی و کارشان را نهایی کرد که کیروش هم بر آنها مهر تأیید بزند. این چیزی نیست که سخت و غیر ممکن باشد و برعکس برای تقویت تیم ملی الزامی است. این الزام زمانی بیشتر جلوهگر میشود که به یاد آوریم هر سه حریف دیدارهای تدارکاتی اخیرمان (الجزایر، اروگوئه و سنگال) روش بازی مشابهی با سه رقیب ما در جام جهانی ندارند و میتوان برای یکی، دو بازی خودشناسی جدید و احتمالیمان تیمهایی را برگزید که کمی تا قسمتی شبیه به انگلیس، ولز و امریکا بازی میکنند.