تیم ملی والیبال ایران با شکست مقابل پرافتخارترین تیم ملی والیبال دنیا از گردونه رقابتهای قهرمانی جهان کنار رفت تا عنوان سیزدهم رقابتها را از آن خود کند؛ دقیقاً همان مقامی که 4 سال قبل با سرمربی خارجی و البته با همه ستارههای بزرگ و نامدارمان به دست آوردیم.
حقیقتی که در مورد این تیم نادیده گرفته شد، دامنه تغییرات کلانی است که در این تیم روی داد. به جرأت میتوان گفت هیچ تیمی در دنیا نمیتواند بدون ستارههای باتجربهاش عملکردی نزدیک به گذشته داشته باشد. تیمی که سهشنبه شب با ایران بازی کرد، بدون لئال، لوکاس، لوکارلی و... به برزیلی متوسط تبدیل میشد. این قاعده در مورد همه تیمهای بزرگ دنیا از امریکا گرفته تا فرانسه، لهستان و ایتالیا صدق میکند. تیمهای بزرگ دنیا عملیات تغییر در تیم را بتدریج انجام میدهند تا جوانان به مرور به تیمهای بزرگ تزریق شوند.
اما در تیم ملی ما همه جوانترها بیش از یک دهه پشت ستارههای بزرگ، متوقف ماندند. امین اسماعیلنژاد که در لیگ ملتهای امسال همه چشمها را متوجه خود کرد، 26 سال سن دارد و همه رسانهها و کارشناسان دنیا با حیرت میپرسیدند: «پس او تاکنون کجا بود؟!» اسماعیلنژاد و بسیاری از بازیکنان دیگر در این تراز، در والیبال ما حضور داشتند؛ اما جسارت استفاده از آنها وجود نداشت. به این ترتیب همه سرمایههای والیبال ما پشت صف ماندند و بسیاری از آنها سوختند تا در یک بازه زمانی 14 ساله، تیم ملی بزرگسالان به یک فهرست آشنا محدود شود (که با وجود این سرمایههای بزرگ نتوانستیم حضور روی سکوی جهانی را تجربه کنیم).
تیمی که به لیگ ملتها و بعد به جام جهانی رفت، در حقیقت نتیجه جسارت کادر فنی و فدراسیون والیبال ما بود که البته در لیگ ملتها خوش درخشید. در مسابقات قهرمانی جهان هم میتوانست به مراتب بهتر از این عمل کند؛ اما چه زمانی باید هزینه ساختن آینده را پرداخت؟ ما میتوانستیم تا 5 سال دیگر هم از ستارههای نامدارمان استفاده کنیم اما بعد از آن چه میکردیم؟
ستارههای نامدار والیبال ما به هر حال روزی به مرز بازنشستگی میرسیدند. یک روز باید جسارت تنفس بدون آنها را پیدا میکردیم و حالا باید اجازه دهیم جوانان ایران، خودشان را نشان دهند. تیم ملی والیبال که در دوره گذشته قهرمانی جهان، با مربی خارجی و همه ستارهها به مقام سیزدهم رسیده بود، این بار با یک مربی جسور ایرانی و ستارههای جوانی که بسیاری از آنها، تجربه اولشان را پشت سر میگذاشتند، در همان خانه جدول ایستاد. دوره قبل لیگ ملتها با نامدارانمان دوازدهم شدیم و با جوانانمان هفتم. اتفاقی که بعد از دوره دگرگونی در تیم ملی والیبال افتاد، کاملاً قابل قبول و دفاع بود و هرگز نباید آن را در حد فاجعه، زشت جلوه دهیم. همان طور که 14 سال قبل به سعید معروف، محمد موسوی، فرهاد قائمی، شهرام محمودی، امیر غفور و... اعتماد شد تا چهرههای شاخص والیبال ایران شوند، باید به این بازیکنان هم اعتماد کنیم. جوانانی که به اندازه اسطورههای تاریخ والیبال ایران استعداد دارند و ضرورت دارد ترسشان را از مقابله با بزرگان والیبال دنیا بریزیم. به این تیم شایسته باید افتخار و اعتماد کرد.