هومن جعفری
روزنامهنگار ورزشی
مطلب امروز، دنبالهروی همان چیزی است که پیش از این، دستکم دو بار دیگر نوشته شده بود. توسعه باشگاههای فوتبال ایران، در این بستر و ساختار ضد توسعه عملاً ممکن و مقدور نیست. وقتی بدیهیترین امور در فوتبال ایران، حق پخش، تبلیغات دور زمین و بلیت فروشی به باشگاهها تعلق نمیگیرد، نتیجهاش میشود همین وضع امروز. باشگاهها یا خصوصی و مردمی هستند و یا صنعتی! اگر صنعتی باشند که همه چیز دارند! اگر مردمی یا خصوصی یا کلاً غیرصنعتی باشند، هیچ ندارند. نتیجه هیچ نداشتن میشود نساجی. میشود ملوان. میشود سپیدرود. تماشاگر دارد اما ورزشگاه استاندارد ندارد. ساختار باشگاهی درست ندارد. سند چشمانداز و افق دید و برنامه پنج ساله ندارد. برنامه تحول ندارد. زمین چمن طبیعی و سادهترین امکانات تمرین را ندارد. هیچ!
نساجی یکی از جذابترین و چشمنوازترین تیمهای ایران است و همچنین یکی از محرومترین و فقیرترین باشگاهها! وقتی به سادهترین امکاناتی نگاه میکنیم که چنین تیمی باید داشته باشد، باید تعجب کنیم. تعجب از اینکه چرا نساجی تا امروز درست مدیریت نشده؟ چرا زمین چمن طبیعی ندارد؟ چرا اصلاً نیمی از سال ورزشگاه و محل تمرینش در اختیار خودش نیست؟ چرا در جایی که همیشه باران میآید، نساجی باید چمن مصنوعی داشته باشد؟
چرا هزینهای که برای یک بازیکن نیمکتنشین میشود را خرج رختکن نمیکنند؟ چرا شهر و استان، هوای تیم بزرگش را ندارد؟
حقیقت این است که در فوتبال ایران از هیچ چیز نباید تعجب کرد. نباید تعجب کنی چرا نساجی با همه دوست داشتنی بودن و پرتماشاگر بودنش، امکانات استاندارد لیگ برتر را ندارد و نباید تعجب کنی چرا در لیگ حاضر است! کلاً از هیچ چیز تعجب نکن. ساختار فوتبال ایران، ساختار تعجببرانگیزی است. عادت میکنی!