حمیدرضا عرب
روزنامه نگار
«استقلال بازیساز میخواهد!» این جملهای است که بیش و کم هم از زبان کارشناسان نزدیک به حوزه استقلال شنیده میشود و هم منتقدان رسانهای. دلیل تکرار این جمله احتمالاً موقعیت کنونی استقلال در جدول ردهبندی است وگرنه چنانچه استقلال در صدر جدول قرار داشت، تحلیلها به سمت و سوی دیگری حرکت میکرد و حتی مجموعه مربیان و بازیکنان مورد تمجید نیز قرار میگرفتند. حتی اگر استقلال در بازی با نفت مسجد سلیمان با حداقل گل از سد حریفش گذشته بود و اکنون با 9 امتیاز در صدر جدول قرار داشت، باز هم شاهد این حجم از تحلیلهای منفی علیه استقلال نبودیم و برخی فقدان بازیساز را دلیل نزول نسبی این تیم نمیدانستند.
این ادعا اما با آنچه زیر پوست استقلال در حال گذر است منافات دارد و دست ساپینتو هرگز در پست بازیساز یا بازیکنانی با چنین کیفیتی بسته نیست و سرمربی استقلال براحتی میتواند نیاز خود را از درون تیمش تأمین کند. تیمی که اکنون بازیکنانی همچون مهدیپور، رضاوند، محبی و امیرعلی صادقی را در اختیار دارد هرگز در این پست کمبودی را احساس نمیکند و آنچه سبب شده چنین تحلیلهای نادرستی درباره استقلال مطرح شود، تنها نتایجی است که بواسطه از کف دادن موقعیتهای گلزنی متعدد در بازیهای اخیر به وجود آمده است. استقلال بالقوه در خط میانی بازیکنانی را در اختیار دارد که توانایی کافی برای تأمین نیازهای تاکتیکی را دارند و حتی میتوان مهدی قایدی و صالح حردانی را به مجموعه بازیسازهای استقلال افزود چرا که محصور کردن نام بازیساز به مردانی که در مرکز زمین بازی میکنند تحلیل فنی درستی نیست و در واقع هر بازیکنی که قابلیت ارسال درست پاسهای اخیر برای مهاجمان را داشته باشد، میتواند در دسته بازیسازها قرار بگیرد و این گونه شمارش شود.
در حقیقت به پوزیشن بازیساز باید اینگونه نگریست هر بازیکنی که هنر کافی برای ساختن موقعیت یا به گردش در آوردن توپ به سود تیمش را داشته باشد، در این دسته ارزیابی خواهد شد ضمن اینکه با استناد به تعاریفی که از سوی هواداران استقلال بعد از سعید مهری شد نیز این بازیکن را هم باید در دایره مردانی قرار داد که قابلیت برآورده کردن انتظارات در پست میانی را دارد.
مضاف بر آن باید توجه داشت تاکتیک مربیان با یکدیگر متفاوت است. برخی مربیان در دنیای امروز ترجیح میدهند نیاز هجومی خود را با تعدد بازیکنان سرعتی در کنارهها بخصوص پستهای گوش چپ و راست تأمین کنند و اصولاً تیم خود را در بند پلیمیکرها قرار نمیدهند و بازی از کنارهها را راه حل رسیدن به دروازه حریفان میدانند و هافبکهای خود را بیشتر موظف به شوتزنی به سمت دروازه حریف میکنند. در استقلال نیز ساپینتو تا حدی گرایش خود به بازی از کنارهها را نشان داده است اما اگر او چنانچه بخواهد تحرک کافی را به خط میانی تیمش هم بدهد و از آن نقطه به سمت دروازه حریف یورش ببرد نیز دستش کاملاً باز است و آن قدر بازیکن در ترکیب استقلال وجود دارد که سرمربی آبیها احساس ضعف نکند.
برخلاف تحلیلهای نادرستی که پیرامون فقدان بازیساز در استقلال میشود، آنچه موجب شده تیم ساپینتو در میان برخی انتقادها گیر کند، استفاده نکردن حداکثری از موقعیتهای گلزنی است. فصل پیش نیز استقلال بازیسازهای آن چنانی نداشت و حسینزاده بهعنوان یکی از سه بازیکن هجومی غالباً اقداماتی را در راستای موقعیتسازی برای دیگر بازیکنان انجام میداد و یا اینکه خودش گل میزد. در این فصل نیز دقیقاً در همان پست محمد محبی به خدمت گرفته شده، بازیکنی که از نظر تجربی چند گام جلوتر از حسینزاده است و اگر سرمربی استقلال بتواند این قبیل بازیکنان را با بازیکنان کناری خود هماهنگ کند، بدون شک استقلال نتایج بهتری را در ادامه لیگ خواهد گرفت و این تحلیل نادرست که استقلال بازیساز ندارد از پیرامون او دور خواهد شد.