همزمانی تقریبی پایان کار تیم ملی بسکتبال در کاپ آسیا و والیبال در لیگ ملتها، ناخودآگاه ذهن بسیاری از ورزشیها را به مقایسه عملکرد این دو تیم سوق میدهد. دو تیمی که هر دوی آنها پیش از این از روزهای خوب و نسل طلایی خود خداحافظی کرده بودند و دوران افت خود را سپری میکردند. با این حال نتایج اخیر دو حس کاملاً متفاوت را درباره این دو رشته محبوب در ذهن ورزشدوستان ایجاد کرده است.
محسن آجرلو
خبرنگار
دوران اوج بسکتبال از اواسط دهه 80 با قهرمانی در رقابتهای 2007 آسیا آغاز و تقریباً تا آخرین قهرمانی در سال 2015 و اوایل دهه 90 ادامه داشت. دورانی که با نسل طلاییاش سه قهرمانی در آسیا و حضور در المپیک و جام جهانی را برای ایران به ارمغان آورد و ایران را آقای بسکتبال آسیا کرد. از آن پس بسکتبال ایران سال به سال بدتر شده و دوران افول طولانی را سپری میکند.
در والیبال اما با توجه به کارهای مقدماتی انجام شده در دهههای هفتاد و هشتاد، رشد موشکی از اوایل دهه 90 و با حضور ولاسکو آغاز شد. ورود تیم ایران به سطح اول والیبال دنیا و تجربه کردن لیگ جهانی در کنار تمام رویدادهای معتبر این رشته، دوران اوج خوب اما کوتاهی را برای این رشته رقم زد. دورانی که شاید بشود گفت در بهترین حالت پس از المپیک برزیل پایان یافت و این رشته را وارد سراشیبی کرد.
از امید محض تا تردید و ابهام
دوران نزولی والیبال که شاید بتوان با تقریب خوبی از المپیک برزیل تا توکیو تقسیمبندیاش کرد، منجر به تغییر نسل و رویکرد جدی شد. جایی که مربی ایرانی روی کار آمد و با یک تغییر نسل کامل، تیم جدیدی راهی لیگ ملتها شد. تیمی که نمایشاش در لیگ ملتها تمام دنیا را خیره کرده و دوباره خیلیها را طرفدار والیبال کرده است.
پروسه تغییر نسل در والیبال با توجه به اقدامات فوقالعاده صورت گرفته، به بهترین شکل ممکن صورت گرفت و حتی منجر به کسب نتیجه قابل قبول هم شد. نسلی که ترس کنار رفتن ستارههای گذشته و نسل طلایی والیبال را از بین برد و اتفاقاً همه را به آینده این تیم امیدوار کرد. در بسکتبال اما همه چیز وارونه است. دوران افول و قرار داشتن این رشته و تیم ملیاش در یک سراشیبی ناتمام، آنقدر طولانی شده که همه را خسته کرده. از آن بدتر وقتی تیم ملی با تمام داشتههایش در کاپ آسیا به اردن میبازد و به جمع چهار تیم برتر هم نمیرسد، باید با تلخی هرچه تمامتر باور کنیم که آقای بسکتبال آسیا حالا شاید جایی در بین چهار تیم برتر هم نداشته باشد.
در یک جمله اگر بخواهیم شرایط این دو رشته را با هم مقایسه کنیم، والیبال را مساوی امید محض به آینده میبینیم و بسکتبال را مظهر بیم و ترس و شاید هم ناامیدی.
آغاز فوری تغییر و تلاش
برای آینده
نسل طلایی والیبال در شرایطی کنار رفتند که شاید هنوز هم جزو بهترینهای دنیا و با کیفیتی در سطح جهانی باشند. با این حال رخوت ایجاد شده در آن تیم و عدم انگیزه برای رشد و تلاش بیشتر، اجازه رشد و رسیدن به درجات بالاتر را به تیم ایران نمیداد و پس از مقاومتهای بسیار، المپیک توکیو به همه ثابت کرد که زمان تغییر نسل فرا رسیده است. در بسکتبال اما در کنار نبود جسارت لازم برای تحول تیم، نبود نفرات جایگزین و خالی بودن این رشته از بازیکنان آیندهدار و مستعد، دستهای هر مربی و مسئولی را لرزان و متزلزل میکند. درست مثل همین ماههای اخیر که جواد داوری برای تغییرات دست دست میکند و زمان کم باقیمانده به رقابتهای آتی را بهانه دست نزدن به ترکیب عنوان میکند. کاری که در والیبال با پرورش چندین نسل با قامت و تکنیک استاندارد از سال 2015 انجام شده، حالا نیاز مبرم بسکتبال است. کار بزرگی که باید سالها پیش آغاز میشد و همین حالا هم برای انجام آن دیر شده است.
با این حال اگر جواد داوری قصد کار درست و اصولی در بسکتبال دارد، باید به جای دادن امتیاز و پست به آدمهایی که به خاطر انتخابات وامدار آنهاست، قید نتیجهگرایی در تیم ملی در کوتاه مدت را بزند و در کنار ایجاد تغییر در تیم ملی، روند و سیستم خوبی را برای ساخت نسلهای آینده این رشته پایهریزی کند. نسلهایی که میتوانند در سالهای پایانی این دهه، یک تیم ملی آیندهدار و پویا را به بسکتبال داده و ایران را یک بار دیگر به یکی از قدرتهای اصلی قاره کهن تبدیل کنند.
ZOOM
کاری که در والیبال با پرورش چندین نسل با قامت و تکنیک استاندارد از سال 2015 انجام شده، حالا نیاز مبرم بسکتبال است. کار بزرگی که باید سالها پیش آغاز میشد و همین حالا هم برای انجام آن دیر شده است.
با این حال اگر جواد داوری قصد کار درست و اصولی در بسکتبال دارد، باید به جای دادن امتیاز و پست به آدمهایی که به خاطر انتخابات وامدار آنهاست، قید نتیجهگرایی در تیم ملی در کوتاه مدت را بزند و در کنار ایجاد تغییر در تیم ملی، روند و سیستم خوبی را برای ساخت نسلهای آینده این رشته پایهریزی کند.