یونس علیزاده
در ماههای ابتدایی پس از فروپاشی شوروی، برخی تاریخنویسان اعتقاد داشتند کشورهای استقلالیافته به راحتی میتوانند روی پای خود بایستند چون آنها مقاومت و جنگیدن را آموختهاند و مردان و زنانی محکم هستند. احتمالاً قربان بردیف 69 ساله اهل عشقآباد یکی از آنهاست. کسی که در ترکمنستان با سطح پایین و بیکیفیت فوتبال توانست خودش را تا مربیگری در بالاترین سطح روسیه و فوتبال اروپا بالا بکشد. او یک نام صددرصد موفق بود. کاریزما داشت و بلد بود وقتی همه چیز گره خورده، بحران را مدیریت کند. بردیف را از مربیگری در روبینکازان و روستوف میشناسیم. در این دو باشگاه، سابقه کار با سردار آزمون و سعید عزتاللهی را داشت و حالا او در تبریز است؛ در تراکتور. کار کردن در تراکتور، یکی از سختترین کارهای دنیاست. این تیم، قلب تپنده مردم آذریزبان به شمار میرود اما مدل مدیریتی آن به قدری غیرحرفهای و آماتور است که میتواند جهنمی برای مربیان بسازد؛ نیمکتهای لرزان و بازی با نامهای بزرگ. از تونی تا فیروز کریمی، یحیی گلمحمدی، ساغلام، دنیزلی، سولدو، جان توشاک و... هیچکس روی نیمکت سرخپوشان دوام نیاورد و حالا نوبت به بزرگترین جنگ برای بردیف رسیده است. او باید مهمترین چالش زندگی حرفهای خود را تجربه کند. در تراکتور، جنگ فقط با رقبا و حریفان نیست بلکه باید با حواشی و مدل مدیریتی پرآشوب باشگاه هم جنگید. اتفاقی که نیرو و انرژی زیادی از مربیان پیشین تیم گرفته بود. در تراکتور، فقط بردن و پیروزی ملاک نیست؛ مسائل دیگری هم هست که باید به آن توجه شود. کار «قربان» دشوارتر از آن چیزی است که تصور میکند اما او احتمالاً قدرت مبارزه کردن را از دوران فروپاشی شوروی در کالبد دارد و با همان روحیه به ایران آمده است. چقدر هم مبارک! لیگی که قربان بردیف در آن تیمداری کند، حتماً شایسته پیگیری است.