سام ستارزاده
دست دادن ژوزه مورایس با محمدرضا ساکت، بیشک جذابترین رخداد نقلوانتقالات لیگ بیستودوم تاکنون بود؛ جملهای که شاید حتی آن را دو ماه دیگر نیز بتوان با قاطعیت گفت. بهعنوان یک سرمربی با سابقه دستیاری آقای خاص در اینتر، پورتو، رئال و چلسی و سرمربی فاتح کیلیگ کره در سال ۲۰۲۰ میلادی، ژوزه مورایس نمونهای از مربیان کارنامهدار خارجی است که فوتبال ایران به حضور آنها نیاز مبرم دارد. 3 سال قبل و با آغاز روند کوچ مربیان باکیفیت ایرانی از لیگ برتر، تفکری منفی در مورد مربیان خارجی باب شد، مبنی بر اینکه این مربیان اگر چند ماهی پولشان را نگیرند، میروند و کل دستمزد مدتزمان قراردادشان را به آسانی طلب میکنند.
با این حال، چهره زشت و زننده فوتبال ایران بدون مربیان نامی در دو سال گذشته کاملاً مشهود بود. پس از وضع قانون کارشناسی نشده منع جذب مربیان خارجی، میانگین گل زده در دو فصلی که تیمها را سکانداران داخلی بستند، از عدد نازل 2/2 به رقم فاجعهبار 78/1 گل در هر مسابقه کاهش یافت. دیگر نه خبری از کاتناچوی شاگردان استراماچونی بود، نه نمایش باحوصله و مالکانه تیم برانکو و نه ضدحملههای پارتیزانی سربازان گابریل کالدرون.
ژوزه مورایس را در حقیقت نمیتوان جزو سرمربیان صاحبسبک اروپایی دانست؛ اما بیشک او یکی از سرمربیان طراز اول اروپایی است که قدمنهادن وی به کشوری که سرمربی تیم ملیاش بزرگتر از دراگان اسکوچیچ نیست، این معنا را دارد که باشگاههای متمول دیگر لیگ آن نیز میتوانند با هزینه ارزی معقولی، مربیانی در چنین سطحی استخدام کنند. جذب مورایس، یعنی فرصتی ایدهآل برای رقابت فنی مربیان داخلی که مدعی هستند از همتایان خارجی خود چیزی کم ندارند. این رقابت بیشک پایهگذار رشد و تجربهاندوزی مربیان داخلی رقبای لیگبرتری سپاهان نیز میشود. ایده زیادی وجود دارد که مورایس را پیشگام نسل جدیدی از سرمربیان طراز اول خارجی بدانیم. وقتی مدیریت سپاهان از چنین سطح قوی از ارتباطات بینالمللی برخوردار است، دیگر درصورت ناکامی استقلال، پرسپولیس، فولاد یا تراکتور، هواداران این تیم راضی نخواهند گشت که مدیران این تیم بر جابهجایی گزینههای داخلی روی نیمکتهایشان اصرار ورزند یا از تیمهای سقوط کرده اروپایی سرمربی خارجی خود را تعیین کنند.