فرصت مهمی را از دست دادهایم. بدون تعارف بیایید در مورد آینده حرف بزنیم؛ ما این فرصت را داشتیم که تیم ملی را در بهترین فرم ممکن به جام جهانی بفرستیم اما بیبرنامگی فدراسیون، بلایی بر سر مهمترین تیم ورزشی ایران آورد که به این زودی کمر راست نمیکند.
بازی با انگلیس که مدعی قهرمانی به حساب میآید، شاید برای بازیکنان ما یک کارنامه تلقی شود اما برای مردم ایران، یک دیدار حیثیتی است. اگر با این شرایط به جام جهانی برویم و با یک آبروریزی بزرگ در گام اول مواجه شویم، چه اتفاقاتی رخ میدهد.
یک نسل از فوتبال عربستان بابت شکست 8 بر صفر مقابل آلمان در جام جهانی 2002 نابود شد و همین اتفاق میتواند روی تاریک پیشبینیها برای فوتبال ایران در اولین بازی مقابل انگلیس باشد. کابوسی که هر لحظه، به آن نزدیکتر میشویم. البته نسل فعلی فوتبال ایران، سرشار از بازیکنان مستعد و زحمتکش است اما این بازیکنان به یک شیر برای هدایت و راهبری احتیاج دارند نه مربی معمولی که از ترس فاصله پروازی، بازی با اروگوئه را از تقویم تیم ملی خارج کرد. یک مربی محکم که برای گرفتن امکانات، به جنگ مسئولان بیانضباط فدراسیون برود و از آنها امکانات طلب کند. او باعث انفعال فوتبال ایران شده و هیچ عقل سلیمی این موضوع را تأیید نمیکند که تیم ملی با شکل برنامهریزی فعلی شانسی برای صعود از گروه داشته باشد. مگر اینکه ما به جام جهانی برویم و با یکسری اتفاقات شیرین و حوادث داخل میدان، بتوانیم به برد و گل برسیم. غیر از این باشد، با وضعیت فعلی چیزی بهتر از سه شکست مفتضحانه، نصیبمان نمیشود. اسکوچیچ اینکاره نیست که از حق تیم ملی دفاع کند و البته در فوتبال ما هم کسی دلش به حال تیم ملی نمیسوزد که آستینها را بالا بزند و شرایط را تغییر بدهد. اسکوچیچ همین حالا موضع ضعیفی دارد و هر روز باید شایعاتی در مورد احتمال برکناری خود بشنود. این وضعیت مربی خارجی تیم ملی ماست؛ کسی که اصلاً رفتار، گفتار و طرز فکرش به یک «مرد نجاتبخش» شبیه نیست.