از امیدواری روی کاغذ تا موفقیت در عمل
سرخها و یک دنیا کار
وصال روحانی
پیوستن مرتضی پورعلی گنجی و دانیال اسماعیلیفر به پرسپولیس و بازگشت علیرضا بیرانوند و سروش رفیعی به این تیم پس از دو سال و اندی دوریشان از پیراهن سرخ و البته ملحق شدن یکی دو بازیکن تیم ملی امید شامل محمدمهدی احمدی به این باشگاه پرطرفدار تهرانی، امیدواریها را نسبت به فصل آینده بیشتر کرده اما باید پرسید که آیا این امیدها و نویدها بجا است یا نوعی قضاوت زودهنگام در این زمینه صورت پذیرفته است؟
با تمدید قرارداد تعدادی از نفرات قبلی پرسپولیس که جدیدترین آنها سیامک نعمتی است (که دو ساله با سرخها بست) حداقل 80 درصد از نفرات فصول اخیر این تیم ابقا شده و در فصل بعدی هم برای قرمزها پا به توپ خواهند شد اما زمزمهها پیرامون احسان پهلوان و امکان کوچ او به تیمی دیگر که پول بسیار بیشتری را به وی میدهد، فراوان است و در مورد مدافعان و پیستونهای چپ فصل گذشته این تیم حس و دیدگاه خوبی نزد مربیان پرسپولیس وجود ندارد و احتمال اینکه هم سعید آقایی رفتنی باشد و هم علی شجاعی، اندک نیست. آقایی به واقع انتظارات موجود از وی را طی دو فصل گذشته برآورده نکرد اما شجاعی هرگاه مصدوم نبود و مشکل فیزیکی نداشت، به درد قرمزها خورد و بارها گره کار آنها را با سانترها و پاسهایش گشود و حتی گلزنی هم کرد. مسأله پیستون چپ تیم به این سبب برای پرسپولیس حساس و محتاج بررسی مجدد است که انتخاب اول گلمحمدی برای این پست که همان وحید امیری است، با وجود تکنیک و میدانگیری عالیاش، آسیبپذیری بالایی دارد و در طول هر فصل حداقل دو سه بار حاشیهنشین میشود که آخرین مورد آن که او را از 6-5 هفته پایانی لیگ دور نگه داشت، فصل گذشته شکل گرفت و کار وی را به عمل جراحی کشاند. آن عارضه غیبتی 6-5 ماهه را به امیری تحمیل کرد و همین حالا هم احتمال بسیار کمی وجود دارد که وی به سه، چهار هفته نخست لیگ بعدی برسد که از 20 مرداد آغاز میشود. از دیگر پیستون چپ قرمزها هم که محمدمهدی احمدی است، لااقل در کوتاهمدت آبی گرم نمیشود زیرا وی همانطور که پیشتر آمد، بازیکن تیم ملی امید و به تبع آن، ناپخته است و بازی موفقیتآمیز در تیمهای بزرگ با هواداران فراوانشان هرگز به آسانی و به سرعت امکانپذیر نمیشود.
توفیقی که حتمی نیست
پرسپولیس میتواند خوشحال و خوشبین باشد که به لطف ابقای ترابی، سرلک، عالیشاه و کامیابینیا در ترکیب این تیم و رجعت سروش رفیعی فانتزیباز ظاهراً خط میانی با تدبیرتر و خلاقتری را در فصل آینده در اختیار خواهد داشت و خشکی و زمختیای که از مشخصهها و معایب آشکار خط هافبک این تیم در فصل گذشته بود، تا حدی رفع و تکنیک و طراوت جانشین آن خواهد شد اما همه این خوشبینیها باید واقعاً تحقق یابد و لازمه آن، هماهنگ شدن این افراد با یکدیگر و ثمر دادن کار مشترکشان است. این یک قوت قلب است که چون رفیعی پیشینه یک سال حضور موفق در پرسپولیس را دارد، به زمان اندکی برای تطابق مجدد با یاران آشنایش نیازمند است اما اینها همگی ظواهر امر است و فقط نشانهها و احتمالاتی است که به چشم میخورد و تا زمانی که هافبکهای فوق حداقل 10 بازی رسمی کنار یکدیگر آنجا ندهند و همه جوانب همکاریشان تثبیت و مشخص و بازده آن در زمین جاری نشود، نمیتوان و نباید با اطمینان از توفیق این ترکیب تازه و جواب دادن خط میانی این تیم سخن گفت و این مسأله را حتمی شمرد.
پورعلی گنجی کجای کار است؟
گلمحمدی اضافه بر نامهایی که آمد، رضا اسدی و محمد شریفی را هم در خط میانی در خدمت دارد اما آنها مردودیهای فصل پیشاند و بسیار دور از ذهن است که مسئول اول کادر فنی پرسپولیس هر دوی آنها یا حداقل یکی از آنها را جواب نگوید. ابقای سیامک نعمتی دستهای یحیی را برای اینکه از او در روزهای نیاز و شرایط اضطراری در هر یک از دو پست مدافع راست و هافبک راست بهره گیرد، باز میگذارد و دفاع مرکزی هم شاید در نگاه نخست به نظر برسد که تشکیل یک زوج تازه بین پورعلی گنجی و علی نعمتی امکانپذیر و این ترکیب ایدهآل است اما پورعلی گنجی بر اثر مصدومیت شدیدش تقریباً یک سالی است که بازی نکرده و در نتیجه مشخص نیست که در چه شرایطی به سر میبرد و کجای کار است و تبدیل شدنش به بازیکن قبل از مصدومیت فرایندی زمانبر است و هماهنگ شدن وی با نعمتی (یا ابراهیمی و فرجی) در منطقهای بس حساس همچون دفاع مرکزی از آن هم «زمانبر»تر خواهد بود.
اگر مغانلو هم برگردد
نگرانی عمدهتر سرخها این است که هنوز با همان مهاجمان ضعیف و ناکارآمد و سرشار از خطای فصل پیش یعنی مهدی عبدی، حامد پاکدل و شیرزود تمیروف سر و کله میزنند و آنها برای بر باد دادن آرزوهای هر تیم بزرگی کفایت میکنند و تا مهاجمان تازه و قویتری جذب سرخها نشوند، این تیم از تقویت سایر خطوط خود نیز بهره لازم را نخواهد برد.
پس از منتفی شدن استخدام سجاد شهباززاده و کوچ دوباره وی به تیم سابقش (استقلال) جذب شهریار مغانلو، دیگر مهاجم شاخص سپاهان میتواند بخشی از مشکلات تهاجمی پرسپولیس را حل کند؛ بخصوص که وی سابقه یک فصل بازی مؤثر و موفق را هم در این تیم دارد اما این کار با مشکلات مالی و اداری فراوانی همراه است و طبعاً سپاهان بعد از واگذاری چند بازیکن کلیدیاش به پرسپولیس در «پیشفصل»، اصلاً مایل نیست که یکی دیگر را هم به اردوی رقیب بزرگش بفرستد و خودزنیهایش را کامل کند.
هر اتفاقی امکانپذیر است
بله، بازگشت «علی بیرو» به درون دروازه پرسپولیس قطعاً بیلان بهتر را نسبت به حاصل کار بسیار پر ایراد حامد لک و احمد گوهری در فصل گذشته برجای خواهد گذاشت اما هر چیز دیگری و هر خرید و اقدام تازهای که سرخها در ایام «پیشفصل» لیگ بیست و دوم صورت دادهاند، اقداماتی است که میتواند خوب باشد ولی تضمینی بر این خوب بودن وجود ندارد. یادمان باشد که حتی حامد لک هم با وجود «سوتی»های بنیان بر باد ده خود در فصل گذشته، در فصل نخست حضورش در پرسپولیس عالی عمل کرد و خوردن فقط 14 گل توسط وی بود که موجب شد این تیم فاتح یکطرفه و قهرمان مطلق لیگ بیستم شود و اگر او سال پیش نیز همان نمایشها را تکرار میکرد، اصلاً نیازی پیش نمیآمد که قرمزها به جذب مجدد بیرانوند فکر و این کار را اجرایی کنند. به واقع از امیدواری روی کاغذ تا موفقیت در میدان عمل و جواب گرفتن از کار و تمرین در صحنه مسابقات فاصله بسیار است و سرخها مثل هر تیم دیگری در این زمینه روزهای سخت فراوانی را پیش رو دارند و دنیا و گسترهای را که هر چیزی در آن امکانپذیر است.