باورکردنی نیست اما داستان تمام شده. هشت ماه بعد از آمدن بهعنوان مربی باانگیزه پاریسنژرمن و 20 سال تمام بعد از کاپیتانی باشگاه، دوره دوم موریسیو پوچتینو در پاریس به پایان رسیده. این بازگشت موفق نبود و دوران او که میتوانست رمانتیک و زیبا باشد، سخت و گاه غیرقابل تحمل شد. چرا کار به اینجا کشید و هر کدام از طرفین چه سرنوشتی پیدا میکنند؟
کجای کار ایراد داشت؟
برای موفقیت در پاریس باید مربی خیلی خوبی باشید که پوچتینو قطعاً هست اما ضمناً باید خیلی خوب ارتباط برقرار کنید که از این جهت لنگ میزد. تیمت باید خوب بازی کند، صرف بردن مهم نیست که در دوران او همیشه اینطور نبود. از همه مهمتر باید در برخورد با سیاستهای باشگاه زبردست باشید و پوچتینو بیشترین ضعف را در این مورد داشت.
امیر قطر، شیخ تمیم بن حمد آل ثانی مالک باشگاه و ناصر الخلیفی، رئیس باشگاه است و این یعنی تصمیمگیران و دخالت کنندگان زیادی وجود دارند، باید خیلیها را راضی کرد و به خیلی از انتظارات پاسخ گفت. کار فشار بالایی دارد ضمن اینکه رختکن هم گاهی لانه افعیها بود.
پوچتینو در این محیط ناآرام بود مثل بقیه مربیهای پاریسنژرمن بخصوص اونای امری و توماس توخل. او رابطه خوبی با مدیر ورزشی سابق تیم، لئوناردو نداشت. به خاطر نزدیکی نقشهایشان باید رابطه خوبی داشتند اما پوچتینو را امیر انتخاب کرده بود و این دو هرگز با هم خوب نشدند. این دو آرژانتینی و برزیلی نگاه متفاوتی به فوتبال داشتند.
یکی از بزرگترین دلایل تنش این بود که پوچتینو هیچ وقت بر رختکن مسلط نبود. چند بار میخواست کسی را مجازات کند اما اجازه ندادند و مربیگری در چنین شرایطی سخت است.
البته سقوط پوچتینو به مسائل درون زمین هم ربط داشت. آنها با 86 امتیاز قهرمان شدند با 90 گل زده و 36 گل خورده. در خیلی از فصلهای گذشته امتیازات بیشتری به دست آوردند، گلهای بیشتری زدند و کمتر دروازهشان باز شد. آنها به ندرت فوتبال جذابی بازی کردند با یک ایده تاکتیکی مشخص. باخت تحقیرآمیز در سانتیاگو برنابئو در بازی برگشت یکهشتمنهایی لیگ قهرمانان جایگاه پوچتینو را از بین برد. شکست در جام حذفی که پاریسنژرمن در پنج سال گذشته قهرمان شده بود و باخت در سوپرجام فرانسه هم مزید بر علت شد. آمار خارج از خانه هم اصلاً خوب نبود، برابر هیچ یک از هشت تیم بالای جدول به پیروزی نرسیدند، در موناکو، رن، نانت و نیس باختند و در مارسی، لیون، لانس و استراسبورگ مساوی کردند. با تیمی پر از فوقستارههایی مثل لیونل مسی، نیمار و کیلیان امباپه این آمار قابل قبول نیست.
چه کسی میآید، گالتیه یا زیدان؟
بعد از ماجرای قرارداد جدید امباپه، اینکه چه کسی جای پوچتینو را میگیرد، ذهن هواداران را مشغول کرده. در حال حاضر دو کاندیدا وجود دارند: زینالدین زیدان و کریستوف گالتیه. زیدان که پنجشنبه 50 ساله میشود، انتخاب رؤیایی امیر قطر است. ستاره سابق تیم ملی فرانسه و رئال مادرید بهترین کاندیدا است و همه ویژگیها را دارد اما هنوز موافقت نکرده. او میخواهد مربی فرانسه شود که بعد از جام جهانی قطر در دسترس است ضمن اینکه از سختی کار در پاریسنژرمن خبر دارد. در حال حاضر احتمال آمدن او کم است اما تا وقتی «نه» قطعی بگوید، امید وجود دارد. به هر حال زیدان است با سه قهرمانی اروپا و دو قهرمانی لالیگا با رئال مادرید و آنقدر کاریزما دارد که هر رختکنی را آرام نگه میدارد.
گزینه دیگر؛ گالتیه 55 ساله است که با لیل در سال 2021 قهرمان فرانسه شده و با لوییس کامپوس، مدیر ورزشی فعلی پاریس خیلی نزدیک است. با وجود فصل نسبتاً ناامیدکننده در نیس یکی از بهترین مربیهای فرانسه است و علاقه دارد در پاریسنژرمن کار کند. البته او اصلاً محبوبیت و پرستیژ زیدان را ندارد اما سختکوش، متمرکز و بسیار مدیر است هر چند سیستم بازی 2-4-4 او برای هواداران پاریس نگرانکننده است.
پوچتینو کجا میرود؟
او میخواهد به انگلیس برگردد. الان در لندن است چون همسرش در دوران کارش در پاریس در اینجا بوده. یکی از پسرهایش، سباستیانو، در کادر بدنسازی پاریسنژرمن مربی بود و بالطبع او هم اخراج میشود. پسر دیگرش مائوریتسیو در واتفورد بازی میکرد و بعد از سقوط این تیم از لیگ برتر بازیکن آزاد شد. ایدهآل پوچتینو یافتن تیمی در لیگ برتر است. رویایش مربیگری در منچستریونایتد بود که اریک تن هاخ را انتخاب کردند، خیلی نمیتواند به کار در بیگ سیکس امیدوار باشد چون همه روی نیمکت خود ثبات دارند.
آیا به تیمهایی مثل لستر و نیوکاسل میرود اگر پیشنهاد بدهند؟ بستگی به پیشنهاد و پروژه باشگاه دارد اما چرا که نه. بعید است که منتظر رفتن آنتونیو کونته از تاتنهام باشد. بقیه اروپا چه؟ در اسپانیا احتمالش زیاد است، آنجا اعتبار دارد.
در گذشته با رئیس رئال مادرید دیدار و مذاکره داشته و برای دوران بعد از کارلو آنچلوتی نام او قطعاً مطرح میشود. پوچتینو در آینده نزدیک پیشنهادهای خوبی دریافت میکند اما معلوم نیست به این تابستان برسد. او منتظر میماند.