یونس علیزاده
یکسری واژهها در فوتبال ایران، معناهای تازهای پیدا کرده است. مثلاً دستیار سرمربی. تعریف کلاسیک آن، برای افرادی بود که بهعنوان فرد معتمد سرمربی برای سر و سامان دادن به تمرینات و اجرای درست ایدههای تاکتیکی در زمین بازی، به کار گرفته میشدند. این تعریف با شرایط و اتفاقات بازی عجین بود. کسی که بتواند در لحظات حساس بازی، بهترین دید را نسبت به بازی داشته باشد. مربیان بزرگ، از دستیارانی استفاده میکنند که شخصیتی متضاد خودشان داشته باشند. اگر یک سرمربی هنگام بازیها استرس میگیرد، باید از دستیاری استفاده کند که آرام و بدون استرس بازی را ببیند. اگر سرمربی عصبانی است، دستیارش باید احساسات را کنار بگذارد. یک دستیار باید زمانی که بازی «قفل شده» و ذهن سرمربی کار نمیکند، به جای نفر اول کادرفنی فکر کند و تصمیم بگیرد. سرمربی در هر لحظه از بازی نمیتواند حواسش به 11 بازی باشد و این مربی است که چنین وظیفهای برعهده دارد. او باید در لحظه قدرت تحلیل داشته باشد و اطلاعات و آنالیز خود از شرایط بازی را در اختیار سرمربی قرار بدهد. حتی به جای سرمربی، بازیکنان را به لحاظ روحی و تاکتیکی برای تعویض آماده کند. این وظیفه دستیار است که بر اجرای دقیق تمرینات نظارت داشته باشد و خودش را جزئی از آیتمهای تمرینی بداند. این فرد دو برابر سرمربی فعالیت میکند اما حتی نصف او هم مطرح نیست. دستیار برخلاف سرمربی حق مصاحبه و فعالیت بیش از اندازه در فضای مجازی را ندارد چون او «نفر دوم» است و هر فعالیتی که میکند، به پای سرمربی نوشته میشود.
این تعاریف را با اتفاقاتی که روی نیمکت پرسپولیس در طول این فصل رقم خورد، مقایسه کنید. آیا حمید مطهری توانست یک دستیار کامل برای یحیی گلمحمدی باشد؟ آیا او این شاخصهها را داشت؟ اگر خودش روزی سرمربی شود (مثلاً هدایت نساجی را برعهده بگیرد) با دستیاری که شخصیتی شبیه به «حمید مطهری» دارد، حاضر به فعالیت است؟ شاید پاسخ تمام این سؤالها از نگاه یحیی گلمحمدی مثبت باشد و اصلاً به همین دلیل، در سالهای اخیر با یکدیگر همکاری کردهاند اما واقعیت این است که نقش مطهری در کادرفنی پرسپولیس فراتر از سرمربی شده بود. او بیش از اندازهای که لازم است، مصاحبه میکرد و در لحظاتی که گلمحمدی غرق در بازی شده، به جای اینکه تفکرات تاکتیکی جدیدی به سرمربی پیشنهاد بدهد، کنار زمین میآمد و به نوعی با رفتارهایش، استرس یحیی را بیشتر میکرد. البته نباید از ارزشهای فنی او براحتی بگذریم چون بالاخره جزو مربیان تحصیلکرده و خوشصحبت فوتبال ایران است هرچند این موضوع باعث شد تا به جای صحبت با ادبیات فوتبالی، به استفاده از جملات قصار رو بیاورد. اتفاقی که گاهاً باعث شد در فضای مجازی آسیب ببیند و سوژه طرفداران تیمهای دیگر شود. شما چه دیدگاهی دارید؟ آیا واقعاً مطهری، دستیار ایدهآلی برای پرسپولیس بود و رفتار و عملکردش با تعریف واقعی یک دستیار، مطابقت داشت؟