printlogo


کد خبر: 248609تاریخ: 1401/3/30 00:00
مقدمه‌ای برای حضور در منچسترسیتی در سال‌های آینده
مسیر مرموز کمپانی در برنلی

انتصاب به‌عنوان مربی برنلی در برنامه‌های ونسان کمپانی نبود. او در سال 2019 به نخستین باشگاهش، اندرلخت برگشت تا مربیگری را بعد از یک دهه موفقیت‌آمیز بازی در منچسترسیتی شروع کند و قرار بود در بروکسل به افتخارات زیادی برسد. بازسازی لازم بود و امیدواری‌هایی وجود داشت اما در پایان سال سوم قرارداد چهارساله همکاری خاتمه یافت. هشتمی، چهارمی و سومی در سه فصل امیدوارکننده بود اما برای هیأت مدیره کافی نبود. خیلی‌ها او را تحسین می‌کردند اما با وجود پیشنهادهای جذاب‌تر تصمیم گرفت در کار بعدی‌اش تلاش کند برنلی را که در فصل اخیر به چمپیونشیپ سقوط کرد، بلافاصله به لیگ برتر برگرداند. شباهت‌هایی بین اندرلخت و کار جدیدش در «ترف مور» وجود دارد. در بروکسل باید یک تیم جدید ساخته می‌شد بعد از آنکه بهترین بازیکنان تیم فروخته شدند، مایل بودند به جوان‌ها میدان بدهند آن هم بیشتر بازیکنان بومی چون باشگاه پولی برای خرید نداشت. هسته مرکزی بازیکنان برنلی هم ثابت است اگرچه جیمز تارکوفسکی و بن می ‌را از دست داده‌اند. احتمال جدایی نیک پوپ و مکسول کورنت هم وجود دارد. کمپانی به یک کاپیتان و یک مدافع میانی نیاز دارد. اندرلخت پروژه بلندمدتی بود که کوتاه شد در برنلی هم باید نتیجه بگیرد تا وضعیت مالی باشگاه به هم نریزد.
 
استفاده از روابط
کمپانی از روابط خود استفاده کرد تا بازیکنانی را به اندرلخت ببرد که استفاده از آنها برای مربی دیگری در این شرایط آسان نبود. هم‌تیمی‌های سابق او، سمیر نصری و ناصر شادلی آمدند و جوانانی از منچسترسیتی و بایرن‌مونیخ به خدمت گرفته شدند. این بازیکنان برای این هدف قرار گرفتند که توانایی جاافتادن در تیمی با سبک فوتبال پرفشار و جسورانه را داشتند. این فلسفه‌ای است که کمپانی در برنلی هم دنبال می‌کند و با آنچه یک دهه‌شان دایچ در این تیم انجام داده، خیلی فرق می‌کند. برنلی یک بدهی 65 میلیون پوندی دارد که باید بپردازد و این روی فعالیتش در فصل نقل و انتقالات تابستانی اثر می‌گذارد. احتمال دارد کمپانی از سیتی برای قرض گرفتن بازیکن کمک بگیرد. کمپانی در روزهای خوب و بد به فلسفه‌اش پایبند است چون به سبک بازی تیمش باور دارد حتی اگر در کوتاه مدت جواب ندهد. 
 
بدون آکادمی
میل به ارائه یک فوتبال هیجان‌انگیز با بازیکنان جوان در اندرلخت واقعاً جذاب بود اما بازی‌های این تیم پرفراز و نشیب بود. هر جا که ستاره آینده‌داری را می‌فروختند چشم امید داشتند استعداد بعدی را در میان آکادمی پیدا کنند. برنلی اما چنین آکادمی موفقی ندارد، بنابراین کمپانی برای ساختن تیم جدیدش باید همه جا را بگردد، بیشتر و گسترده‌تر.
کار کمپانی به‌عنوان مربی تمام شده نیست اما برای اینکه به قله برسد باید کمی عاقلانه‌تر تصمیم بگیرد و نتیجه‌گرایی را در دستور کار قرار دهد بخصوص در لیگ رقابتی و سختی مانند چمپیونشیپ. اضافه شدن کریگ بلامی به کادر فنی تیم شاید همان ایده‌های لازم را که کمپانی به آن نیاز دارد، در اختیارش قرار دهد. او نباید انتظار داشته باشد همان سبک فوتبالی که پپ گواردیولا در منچسترسیتی ارائه می‌کرده با آن بازیکنان بزرگ و بااستعداد، در برنلی به اجرا بگذارد. اشکالی که در اندرلخت خیلی وقت‌ها به چشم آمد، این بود که گاهی آنقدری که تیم کمپانی برای خودش دردسر درست می‌کرد، از حریف ضربه نمی‌خورد.
 بازگشت کمپانی به انگلیس برای خانواده‌اش اتفاق خیلی خوبی است چون همسر او اهل منچستر است و سه فرزندش در این منطقه به دنیا آمده‌اند. مسیری منطقی برای بازگشت به لیگ برتر وجود دارد و فرصتی پیش آمده تا ثابت کند می‌تواند یک روز مربی منچسترسیتی شود جایی که مجسمه‌اش بیرون استادیوم به نمایش گذاشته شده. البته از صفر شروع کردن و به نتیجه رسیدن برای او بسیار سخت است.
تردیدی نیست که کمپانی می‌تواند اوضاع را سامان دهد اما او به زمان و منابع نیاز دارد و اینها شاید آنقدر لاکچری باشند که برنلی هم نتواند مثل اندرلخت برایش فراهم کند.
 
 

Page Generated in 0.0057 sec