سعید زاهدیان
در فوتبال ایران همه رئال مادریدند؛ همه قهرمانی میخواهند. هرگاه به این هدف نرسند، در اولین اقدام، سرمربی خود را برکنار میکنند. حتی بعد از کسب سهمیه یا نایب قهرمانی! یحیی دو فصل قهرمان شد اما پس از نایبقهرمانی تا مرحله برکناری پیش رفت. شاید برای دو تیم استقلال و پرسپولیس که از ابتدای تاریخ خود درپی قهرمانی بودند و هوادار میلیونی دارند، این رفتار توجیه دارد اما چرا سپاهان، تراکتور و بقیه تیمها با این تلقی که حتماً باید قهرمان شوند پا به مسابقات میگذارند؟ دو فصل پیش، محرم نویدکیا سرمربی سپاهان شد و سال نخست با قهرمانی همراه نبود اما کیفیت بازی این تیم را هواداران فوتبال تحسین کردند. فصل دوم هم نویدکیا تا نیمفصل نمایشهای فوقالعادهای داشت؛ حتی مقابل استقلال و پرسپولیس مستحق پیروزی بود اما سرخابیها خوششانس بودند که سپاهان در تقابل با آنها به پیروزی نرسید.
عمر مربیگری محرم به سال سوم نرسید و خیلی زود او با این شغل وداع کرد؛ بعید است که پس از سپاهان، باشگاه دیگری پیشنهاد همکاری به نویدکیا بدهد. با این شرایط، او باید سالها خانهنشین باشد. باشگاه سپاهان میتوانست برای مربی جوان و اسطوره باشگاه برنامه 3 یا 5 ساله تعریف کند. کاری که لیورپول با کلوپ انجام داد. لیورپول تا سال پنجم روند رو به رشدی داشت و سال پنجم به قهرمانی انگلیس رسید؛ هدف مدیران لیورپول قهرمانی در لیگ جزیره بود. آنها وقتی روند رو به رشد را دیدند، به کلوپ فرصت دادند. لیورپول سه سال بعد از شروع در اروپا قهرمان شد. اتفاقی که قبلاً با بنیتس تجربه کرده بود. در سال پایانی قرارداد کلوپ، لکلکها قهرمانی در لیگ انگلیس را بعد از 30 سال جشن گرفتند. در ایران به مربیان فرصت داده نمیشود و همه تیمها درپی قهرمانی و سهمیه هستند؛ حتی تیمی که تازه به لیگ برتر آمده یا فصل قبل گزینه سقوط بوده. با این روند، بسیاری از مربیان جوان و مستعد خیلی میسوزند و باید سالها خانهنشین باشند!