وقتی گفتند جمال بلماضی تیم اصلی الجزایر را مقابل ما قرار نداد، به همه فوتبالدوستان ایرانی برخورد. آخر چرا باید چنین برخوردی با ما صورت بگیرد؟ تیم ما به جام جهانی رسیده و الجزایر در مقدماتی جام جهانی ناکام مانده. وقتی داور سوت پایان بازی را زد خوشحال بودیم که با تیم دوم الجزایر بازی کردیم.
چقدر ناهماهنگ بودیم!
تیمی که یکشنبه شب دیدیم به هیچوجه قابل دفاع نبود.
مشکل اول و آخر، سرمربی تیم ما بود. انتخابهای او در این بازی آنقدر عجیب بود که همه را شوکه کرد. او مانند فردی عمل کرد که کوچکترین شناختی در مورد بازیکنان ندارد. به جای امیر عابدزاده میشد از سیدحسین حسینی استفاده کرد که در لیگ امتحانش را به خوبی پس داده بود. مگر بازی تدارکاتی را برای همین نمیگذارند؟ عابدزاده در مقدماتی جام جهانی درون دروازه ایستاده بود و تواناییاش محک خورده بود.
بیدفاع و بیسازمان
مشخص نشد چرا سرمربی تیم در نیمه اول از امید نورافکن در مرکز خط دفاعی استفاده کرد. او در تیمهای جوانان و امید استقلال در دفاع چپ بازی کرد. بعد در خط میانی و با عنوان دفاعی بازی کرد ولی هیچوقت سابقه بازی کردن در مرکز خط دفاعی را نداشت و در نیمه اول از او در این پست استفاده شد و آنقدر غیر متمرکز بازی کرد که اشتباهش ما را عقب انداخت و متأسفانه یک بار فریاد زدن مهدی طارمی بر سر او در قاب دوربین ثبت شد.
از دراگان اسکوچیچ باید پرسید وقتی این همه دفاع تخصصی در اختیار شماست، چرا آن تصمیم را در نیمه اول گرفتید؟
ناهماهنگی میانه میدان
در میانه میدان بازیکنان بزرگ ما برنامهای برای در دست گرفتن اختیار بازی نداشتند. برنامهای که به دلیل آنالیز کامل از تیم حریف (از سوی کادر فنی) در اختیار بازیکنان قرار میگیرد به آنها توانمندی لازم در زمان بازی را میدهد؛ اما ما در این بازی همه چیز را به حریف واگذار کرده بودیم. آن هم حریفی که به جام جهانی نرسیده بود و با تیم اولش هم بازی نمیکرد.
مهاجمان تنها
به دلیلی که در بالا گفته شد، مهاجمان ما در پیشانی تیم تنها مانده بودند. نه سردار شاهد موقعیتهای فراوانی شد و نه مهدی طارمی. البته یکی دو موقعیت به دست آمد اما صد درصدی نبود. این کلافگی موجب شد تمرکز هر دو بازیکن بینالمللی ما از بین برود و آنها نتوانند با صد درصد قابلیتشان برای
ما بازی کنند.
اولین بازی تدارکاتی بدون مقربین درگاه
روایتهای تأیید نشدهای از سوی مدیران سابق فدراسیون شنیده شده که گفتهاند نتایج، موفقیت و صعود تیم ملی به جام جهانی، نتیجه توانایی و قدرت خاص مقربین درگاه بوده نه توانایی اسکوچیچ. اگر اینگونه بوده باشد، آیا باید روی این سرمربی ریسک کرد؟
این بازی تدارکاتی را بدون مقربین درگاه بازی کردیم و حاصلش شد این نمایش سردرگم. ما بدون مقربین درگاه، مقابل کره جنوبی در بازی رسمی مقدماتی جام جهانی شکست خوردیم و در دیدار تدارکاتی یکشنبه شب هم مقابل تیم دوم الجزایر ناکام ماندیم.
خبر از درون اردو دارید؟
فضای درون اردو ملتهب است. بازیکنان شاید حفظ ظاهر کنند اما مشخص است که هیچیک از آنها از وضعیت فعلی راضی نیستند. کیکی که در اردوی تیم ملی به صورت کریم انصاریفرد کوبیده شد کم مانده بود این بازیکن بینالمللی ما را برای همیشه از نعمت بینایی محروم کند. وضعیت درون اردوی تیم ملی همه فوتبالدوستان ایرانی را نگران کرده و هیچ خبر خوشایندی به گوش نمیرسد تا به مناسبت شنیدن آن دلگرم شویم.
کاش کیروش بود
با کارلوس کیروش به جام جهانی 2014 و 2018 رسیدیم. با تیمهای بزرگی چون آرژانتین، اسپانیا و پرتغال هم در یک گروه قرار گرفتیم اما دلمان نلرزید. برای بازی با تیمهای بزرگ درون دلمان آشوب نبود چون میدانستیم یک سرمربی بزرگ روی نیمکت تیم ما نشسته که بازیکنان تیم را کاملاً روی هدف متمرکز کرده و بازیکنان برایش جان میدهند. این اتحاد تیم دلمان را قرص میکرد. این عشق درون تیمی به همه ما منتقل شده بود و همه شور وطنپرستی یک ملت در کنار تیم قرار داشت.
حالا اما دلمان میلرزد. تیم ما متحد و منسجم و یکپارچه نیست. فریادی که طارمی بر سر نورافکن زد نشان داد تیم ما یکدل نیست. چه تیمی درست کرده آقای سرمربی.
در هیچ تیم بزرگی بازیکن بر سر بازیکن دیگر فریاد نمیزند. بزرگترین بازیکنان دنیا هم به خود اجازه نمیدهند در قاب دوربین و هنگام بازی به دلیل اشتباهات بازیکنان دیگر بر سر آنها فریاد بزنند و هر بازخواستی را به بعد از بازی در رختکن موکول میکنند. این چه تیم غیر متحدی است که بازیکنانش با هم اینگونه رفتار میکنند؟ مربی که کاریزما نداشته باشد، نتیجهاش میشود همین داد و فریاد درون زمین. با این وضعیت حق داریم دلنگران تیم برای سه بازی بسیار دشوار جام جهانی باشیم. برای حضور در تورنمنتی که نگاه همه دنیا روی آن متمرکز است، واقعاً نباید مهیاتر و ورزیدهتر باشیم؟