سام ستارزاده
در 6 سال گذشته، فوتبالدوستی نبود که دلش برای قوی سپید انزلی تنگ نشده باشد؛ برای نخستین قهرمان تاریخ جام حذفی، برای پرچمدار فوتبال گیلان در لیگ برتر، برای ملوانی که تا حدود سه سال قبل، تیمی رها شده در کورترین جای لیگ آزادگان بود که مالکینش یکی پس از دیگری قید تصاحب باشگاه را میزدند. یک فصل انزلیچیها با حکم کسر ۶ امتیاز بهعلت بدهیهای معوقه، رؤیای بازگشت را از سر پراندند و فصل بعد، با چنگ و دندان خود را در دسته یک حفظ کردند.
مانند ققنوس که از خاکستر خودش دوباره متولد میشود، قوی سپید انزلی نیز باید بهدست افرادی از جنس خودش احیا میشد و نفسی تازه میگرفت. پژمان نوری و مازیار زارع، بهترین انتخاب برای مالکیت باشگاه بودند؛ پیشکسوتانی که مهر اصالت باشگاه تا ابد روی تنشان باقی خواهد ماند و حال، ملوانانی که کشتی فوتبال انزلی را با عشق اداره میکنند.
تحول ملوان از شهریورماه ۹۸، زمانی که دو ملوانی سابق ۷۰ درصد سهام باشگاه را خریداری کردند، به بازگشت باشکوه به لیگ برتر و فتح لیگ آزادگان خلاصه نمیگردد. ملوان حتی در فصلهای پیشین، یکی از پیشگامان در استفاده حرفهای از رسانه مجازی بود.
پوسترها و کلیپهای رسمی منتشر شده توسط ملوانیها، حتی الگویی برای اغلب باشگاههای لیگ برتری قرار گرفت.
زمین مسابقه ملوان، دیگر نه ورزشگاه تختی ملقب به باتلاق انزلی، بلکه ورزشگاه سیروس قایقران، ملقب به سنسیروس است؛ ورزشگاهی نوسازیشده با چمنی استاندارد و رختکن، سکوها و امکاناتی شکیل و در خور شأن یک باشگاه پرهوادار لیگ برتری.
به جرأت میتوان گفت که با مالکیت دو عاشقی که سالها خاک فوتبال کشور را خوردهاند، ملوان در فصل آینده نه صرفاً یک تیم بازگشته به لیگ برتر یا یک تازهوارد به سطح نخست فوتبال ایران، بلکه امیدبخشترین پرچمدار برای باشگاهداری حرفهای در کشور است؛ تیمی که با ادامه این روند خود میتواند در زمینههای بسیاری الگوی سایر رقبای خود در فوتبال باشگاهی کشور باشد؛ قوی سپیدی که سپیدیاش در صفحه تاریک و پر از سیاهی فوتبال ایران به زیبایی میدرخشد!