آیسان سعیدی – دوری آنها از لیگ برتر نه برای طرفداران پرشورشان بلکه برای کل لیگ و فوتبال ایران یک ضایعه بزرگ بود. تیمی که بیش از نیم قرن در فوتبال ایران قدمت دارد و سایه بالهای زیبایش بر فوتبال ایران گشوده شده، شناسنامه فوتبال ایران محسوب میشود که به نوعی نماد فوتبال شمال است. سرزمینی حاصلخیز که همپای برنج معرکه و چای خوش طعم و زیتون شفابخشش، فوتبالیست تولید کرده. ابرستارههایی که تلألوی درخشش آنها در فوتبال ایران هرگز فراموش شدنی نیست. تیمی با این مختصات و این جایگاه جای بهشدت خالی در لیگ برتر ایران داشت. تیمی که به حضور همیشگیاش در بالاترین سطح فوتبال ایران عادت کرده بودیم اما سوءمدیریت و بیکفایتی مدیران غریبه و ناکارآمد قوی سپید را به احتضار انداخت تا تن رنجورش را به لیگ یک ببرد. آنجا که هرگز جایگاه این قوی زیبا نبود.
ملوان اما پس از چند بار آزمون و خطا سرانجام از غریبهها خلاص شد و به دامان خودیها افتاد. غریبههایی که تصور میکردند دیگر روزگار خاموشی و مرگ قو فرا رسیده پس دست از تن رنجور این قوی پیر زیبا کشیدند تا ملوان به خودیها برسد. همانهایی که در ملوان پا گرفته و برای خود در فوتبال ستارهای شده بودند و چه کسی بهتر و دلسوزتر از آنها برای تیمار کردن این قوی بیمار. ملوان روی پای بچههای خودش دوباره بلند شد، بال گشود و پرواز کرد تا دوباره به جایگاه اصلیاش بازگردد. به لیگ برتر؛ آنجا که بیصبرانه در انتظار تماشای رخ این قوی زیباست.