مازیار گیلکان
امیر عابدزاده وقتی منتظر نشسته بود، در سکوت محض کار خودش را کرد. هیچ نگفت و پیش رفت، آنچنان که دیگر تردیدی برای میدان دادن به او باقی نماند. امیر عابدزاده با استعدادی شگفتانگیز و مهارتهای تماشاییاش، با اطمینان کافی برای بازی در تیم ملی و با تجربیات ذره ذرهای که با کوشش مداوم به دست آورد، نشان داده که دروازهبان فوقالعادهای برای تیم ملی است.
طرح این پرسش که بیرانوند یا عابدزاده ، برای عدهای پاسخ سختی دارد و برای عدهای پاسخ آسان. اما انتخاب سرمربی تیم ملی اهمیت دارد و حالا انتخاب او امیر عابدزاده است.
تمجید از عابدزاده هرگز به معنای نفی توانایی بیرانوند نیست، اگرچه بیرانوند در دو سال اخیر دوران خوبی را پشت سر نگذاشت و نتوانست دروازهبان موفق و باثباتی باشد، اما فراموش نکنیم که او در دورانی نسبتاً طولانی از بهترینهای تیم ملی بود.
امیر عابدزاده اما حرفهای و درست منتظر ماند و کار خودش را کرد. او نه فقط در تیم ملی بلکه در بازیهای باشگاهی در اروپا از بیرانوند سبقت گرفت، انتخابهای بهتر داشت و توانست میدانها را مال خودش کند. رقابت او با بیرانوند از زیباترین رقابتها در فوتبال ملی ایران است و ما میتوانیم یکی از این دو را بیشتر دوست داشته باشیم، من عابدزاده و شاید شما بیرانوند.
به سختی میتوان عابدزاده را از دروازه تیم ملی بیرون کشید. بیرانوند حالا کار بسیار سختی را پیش رو دارد، حتماً سختتر از روزهای اول حضورش در تیم ملی. بیرانوند رقیب سرسختی مثل امیر عابدزاده دارد که برای رسیدن به جایگاه امروزش تلاشی بزرگ را پشت سر گذاشته است.
بخشی از محبوبیت عابدزاده و شیرینی حضورش در تیم ملی متعلق به پدرش است، متعلق به عابدزاده بزرگ که از محبوبترین بازیکنان ملی تاریخ فوتبال ایران است و بیرانوند و امیر باید سالها تلاش کنند تا جایگاهی در قواره احمدرضا به دست بیاورند.