یادداشت
این روزها بحث درباره سی و سومین دوره جام ملتهای آفریقا تمرکز دارد؛ روی اینکه چه تیمهایی شانس قهرمانی دارند، شگفتیسازها و بازیکنان شاخص جه کسانی هستند. آیا الجزایر میتواند از عنوان قهرمانی دفاع کند؟ آیا محمد صلاح الهامبخش مصر میشود؟ آیا سنگال با این همه استعداد میتواند، اولین قهرمانیاش در آفریقا را جشن بگیرد؟ چرا نیجریه مربی موقت دارد؟
اما به جای این بحثها، حداقل در انگلیس، صحبت از این است که کدام تیمهای لیگ برتری بیشترین آسیب را از فرستادن بازیکنانشان به این تورنمنت میبینند.
به طور کلی تورنمنتهای بینالمللی برای باشگاهها خوشایند نیست اما به نظر میرسد جام ملتهای آفریقا هر بار باید وجود خودش را توضیح دهد و توجیه کند و نمونه بارز سختیهای تشکیل یک تقویم مناسب برای فوتبال محسوب میشود. وقتی از سباستین هالر سؤال شد به تیم ملی ساحلعاج ملحق میشود یا در آژاکس میماند، با عصبانیت پاسخ داد: «این بیاحترامی به آفریقا است. آیا هرگز کسی از یک بازیکن اروپایی در آستانه یورو این سؤال را میپرسد؟»
او درباره به کار بردن کلمه بیاحترامی حق دارد، اما یورو تداخلی با فصل رقابتهای باشگاهی اروپا ندارد. این مسأله در سال 2017 با پایان دوران 29 ساله ریاست عیسی حیاتو بر کنفدراسیون فوتبال آفریقا و انتخاب احمد احمد حل شد وقتی تصمیم گرفتند برای هماهنگی با تقویم جهانی، در تابستان این تورنمنت را برگزار کنند.
اما یک سال بعد بهدلیل ناکارآمدی زیرساختها، شورش بوکوحرام و بحران انگلیسی زبانها، تورنمنت سال 2019 از کامرون به مصر انتقال یافت و کامرون میزبان سال 2021 شد (میزبانی ساحل عاج در سال 2021 به 2023 و میزبانی گینه در سال 2023 به 2025 منتقل شد). تورنمنت 2019 اگرچه به خاطر ماه مبارک رمضان یک هفته جابهجا شد اما با تابستان اروپا منطبق بود.
در ژانویه 2020 کنفدراسیون فوتبال آفریقا بهدلیل بارانهای تابستانی دوباره به برگزاری تورنمنت در ژانویه رأی دادند و توضیحی ندادند درباره اینکه چرا این موضوع را در زمان تصمیمگیری لحاظ نکرده بودند. تورنمنت 2023 هم برای تابستان برنامهریزی شده در حالی که متوسط بارش ژوئن در آبیجان، پایتخت ساحلعاج، تقریباً دو برابر یائونده است. آیا با بارش 270 میلیمتر در روز میشود تورنمنت برگزار کرد؟ نمیدانیم.
مسأله دیگر مورد شکایت تیمهای اروپایی برگزاری هر دو سال یک بار جام ملتهای آفریقا است که البته توجیه اقتصادی و تاریخی دارد. جام ملتهای آفریقا دومین تورنمنت قدیمی قارهای است که در سال 1957 در بحبوحه استقلال کشورها استارت خورد. دو تای اولی را مصر برد، تیم بزرگ دهه 60 غنا بود که در سال 1957 از بریتانیا استقلال یافت.
جنگ برای هویت
جام ملتهای آفریقا همیشه برای هویتش جنگیده، چه سیاسی و چه فوتبالی. تنها یکی از 16 سهمیه جام جهانی 1958 به آفریقا و آسیا روی هم داده شد و در نهایت این سهمیه به ولز رسید چون خیلی تیمها مایل به بازی با اسرائیل نبودند که عضو کنفدراسیون فوتبال آسیا بود و ولز در پلیآف اسرائیل را برد. البته تا جام جهانی 1970 و بعد از بایکوت آفریقا در سال 1966، آسیا و آفریقا روی هم یک سهمیه داشتند.
حیاتو میگفت جام ملتهای آفریقا در زمانی تأسیس شد که اروپا هیچ زمانی برای فوتبال آفریقا نداشت و حتی اگر درآمد مهم بازیها را در نظر نگیریم، هیچ لزومی ندارد که برنامه بازیها را عوض کنیم فقط به این خاطر که باشگاههای اروپایی تعداد زیادی بازیکن آفریقایی دارند. این البته بیشتر برای شروع بحث خوب است نه حل مسأله اما حیاتو به این شکل از طرح برگزاری ژانویه جام ملتهای آفریقا دفاع کرد. پاتریس موتسپه که اسفند گذشته جای احمد احمد را گرفت، همخوانی بیشتری با تقویم و برنامههای فیفا دارد. اما هر که مسئولیت داشته باشد، مشکل همان است. واقعیت این است که فوتبال اروپا قله رقابتهای باشگاهی است و برگزاری تورنمنت ژانویه به معنی آن است که هر دو سال یک بار بهترین بازیکنان آفریقایی باید باشگاههای خود را ترک کنند که به نفع خودشان هم نیست.
پس باید این تورنمنت چه زمانی برگزار شود؟ شاید نتوان بین زمستان اروپای شمالی و فصل بارش آفریقای غربی تعادلی ایجاد کرد و با همه نارضایتیها بهترین راه همین است. تابستان 2023 در ساحل عاج تصویر روشنتری ارائه میکند.
بحثهای اخیر برای برگزاری دو سالانه جام جهانی هم بخشی از تلاش برای تغییر تقویم است. با تداوم این بحثها فقط امید میرود که دلایل فوتبالی بر نگرانیهای مالی و سیاسی سبقت بگیرد و جامملتهای آفریقا به احترامی که شایستگیاش را دارد، برسد.
کامرون بر خلاف خیلی از میزبانهای اخیر فرهنگ دلپذیری دارد، اگر الزامات کووید مشکل بزرگی ایجاد نکند، یکی از بهترین دورههای جام ملتهای آفریقا برگزار خواهد شد. این همان چیزی است که به جای ناراحتی لیگ برتریها باید مورد توجه قرار بگیرد.
منبع: گاردین