آیا شباهتی بین بازیهای ملی و باشگاهی وجود دارد؟ مثلاً آیا تیم ملی آلمان چیزی شبیه به بایرن مونیخ است؟ سایت اتلتیک در یک مطلب جالب که توسط سایت هفتیک ترجمه شده٬ به شباهت تیمهای حاضر در یورو ۲۰۲۰ و برخی از باشگاهها پرداخته که خواندن بخشی از آن جالب است. البته توجه کنید که این تحلیل بیشتر بر بازیهای مرحله گروهی استوار است و در ابتدای دور حذفی نوشته شده.
دانمارک… بروسیا دورتموند
اول از همه اجازه دهید تفاوتی بین خصوصیت و شباهت قائل شویم. هیچکس اینجا مدعی نیست که دانمارک به خوبی دورتموند است، صرفاً این موضوع مطرح میشود که نشانههایی از سبکی آشنا دیده شده است- خصوصاً در یکی از ابعاد: دانمارک میانگین 7/4 حمله مستقیم در مرحله گروهی را به ثبت رساند (که تعریف آن آغاز مالکیت توپ در نیمه دفاعی تیم است که منجر به مالکیت توپ یا شوت در محوطه جریمه حریف در عرض 15 ثانیه میشود). این شباهت زیادی به سبک حمله دورتموند با تکیه بر بازیکنانی چون ارلینگ هالند، جیدون سانچو و مارکو رویس در فصل گذشته دارد. دانمارک از استعدادهای سطح پایینتری بهره میبرد اما این سبک با پنج گل زده در مرحله گروهی برای آنها جواب داده است؛ علیرغم اینکه از نعمت خلاقیت کریستین اریکسن محروم شدند.
ایتالیا… بایرن مونیخ
متعادل، دقیق و کارآمد، ایتالیا درخشانترین تیم یورو 2020 تا به اینجای کار بوده است. موفقیت آنها بر اساس خط دفاعی جلو کشیده، خط میانی با استعداد تکنیکی که توپ را از آن خود میکند و پرس هدفمند که روی اخلال در روند بازیسازی حریف که مدتها پیش از رسیدن به دروازه جانلوییجی دوناروما تمرکز دارد، ساخته شده است. آنها رتبه چهارم بین تمامی تیمهای حاضر در یورو 2020 برای پرس در 90 دقیقه در یکسوم هجومی (7/40) را از آن خود کردهاند، در حالی که برای پرس مجموع در 90 دقیقه (7/135) از بین 24 تیم در رده هجدهم قرار دارند. بایرن که برای پرس در 90 دقیقه در یک سوم هجومی (9/44) فصل گذشته رتبه دوم در بین پنج لیگ معتبر اروپایی را به دست آورد، عملکرد کلی مشابه و تسلط مشابهی هم بر توپ و میدان داشت.
هلند… آتالانتا
این مورد از نظر زیباییشناسی منطقی به نظر میرسد؛ هلند بیشترین گل زده در مرحله گروهی را داشت؛ در حالی که آتالانتا تحت هدایت جانپیرو گاسپرینی رابطه خوبی با گلزنی پیدا کرده است. هر دو تیم بخش زیادی از پویایی هجومی خود را با استفاده از وینگ- بکهای پر انرژی به دست میآورند- دنزل دامفریز در این تورنمنت اساساً از نظر گلزنی و خلق موقعیت شبیه به رابین گوسنس بوده است؛ البته در صورت حضور در سمت چپ به جای سمت راست. سپس به جورجینیو واینالدوم میرسیم که مانند روسلان مالینوفسکی در بین خط میانی و خط حمله قرار میگیرد و علاوه بر ایجاد موقعیت برای دیگران، معمولاً وارد محوطه جریمه میشود تا خودش گلزنی کند. سؤال بزرگ این است که آیا خط دفاعی آنها در برابر آزمونی جدی دوام خواهد آورد یا خیر. سؤال دیگر این است که آیا دونیل مالن میتواند پاسخ درست فرانک دیبوئر مانند لوئیس موریل به عنوان تعویض طلایی باشد که 22 گل و 9 پاس گل را در فصل گذشته سری A به ثبت رساند؟
بلژیک… منچسترسیتی
شاید بعضی از شما مدعی شوید که بلژیک اساساً چلسی حدود سال 2013 است (سلام به ادن هازارد، کوین دیبروین، روملو لوکاکو و تیبو کورتوا) اما سبک بازی تیم روبرتو مارتینز بیشتر یادآور دوران حضور پپ گواردیولا در منچسترسیتی است؛ تسلط تقریباً کامل بر مالکیت توپ و سرشار از قدرت ویرانکننده ستارهها. کارهای ترکیبی آنها در پاسکاری خصوصاً برابر تیمهایی که از عمق دفاع میکنند گاهی کمی مکانیکی به نظر میرسد اما وقتی همه چیز در جای خودش قرار میگیرد، تماشای نتیجه آن بسیار لذتبخش است. بازی تکضرب جمعی بیرون محوطه جریمه دانمارک که منجر به گل پیروزیبخش درخشان دیبروین در مرحله گروهی شد، کار همیشگی سیتی است؛ حتی اگر بازی مالکانه لوکاکو از میانه میدان که منجر به ثبت این گل شد، چیزی باشد که کمتر از بازیکن نوک گواردیولا میبینیم. بلژیک نیز مانند سیتی در روزهای نه چندان خوبش، نشانههای کافی از آسیبپذیری در هنگام عدم مالکیت توپ نشان داده است- خصوصاً که ونسان کمپانی دیگر در این تیم حضور ندارد که ثبات را به آنها برگرداند.
پرتغال… منچستریونایتد
تیمهایی که از مدافعان تنومند و بازیکنان ماهر و سرعتی در تغییر فاز بهره میبرند؟ درست است. تیمهایی که با توجه به کیفیت خط میانی و خط حمله خود، با احتیاطی بیشتر از حد لازم در دیدارهای بزرگ حاضر میشوند؟ درست است. تیمهایی که تعداد ناراحتکنندهای (و درست) پنالتی به سود آنها اعلام میشود؟ درست است. احتمالاً تنها نقطه تمایز این است که یونایتد حاضر است برای داشتن مهاجمی به بیرحمی کریستیانو رونالدو در 36 سالگی هرکاری انجام دهد و اینکه برونو فرناندز شبیه به سایهای از بازیکنی بود که با حضور قدرتمندانهاش چشم لیگ برتر را خیره کرده بود.
انگلیس… تاتنهام ِ ژوزه مورینیو
این مورد به آن اندازه که به نظر میرسد، ناراحت کننده نیست. نیم فصل اول لیگ برتر را به خاطر بیاورید، زمانی که تاتنهام خود را به عنوان مدعی اصلی قهرمانی معرفی کرده و این کار را به لطف خط دفاعی عمقی، خط میانی ماهر و خط حمله حول محور هری کین شکل داده بود که در هر دو پست شماره 9 و شماره 10 میدرخشید و پاسهایی را ارسال میکرد که هدفشان رسیدن به نفوذکنندههای سریع رها شده از خط میانی بود. تماشای شباهتها در دیدگاه گرت ساوتگیت با حضور رحیم استرلینگ در نقش سون هیونگ مین چندان دشوار نیست. تنها مشکل این است که کین از نظر فیزیکی با بازیکنی که چشمهای لیگ برتر را با گلها و پاس گلهایش خیره کرده بود، فاصله زیادی دارد.
آلمان… چلسی ِ آنتونیو کونته
این مقایسه بر پیروزی 2- 4 آلمان برابر پرتغال بنا شده؛ زمانی که گوسنس با ضربه سر از روی تیر دورتر تصویر مارکوس آلونسو را به نمایش گذاشت و فرناندو سانتوس نتوانست راهی برای مقابله با پیشروی وینگ- بکهای یواخیم لوو به خط حمله پیدا کند. تساوی 2- 2 آنها برابر مجارستان شبیه به فصل دوم ناخوشایند کونته در چلسی بود که بازیکنان از او رو برگردانده بودند و تیم در آستانه فروپاشی ناگهانی و غیر قابل درک قرار داشت. هرچند وقتی سیستم جواب دهد، متوقف کردن آن وینگ- بکها دشوار به نظر میرسد.