سام ستارزاده
پس از المپیک ۱۹۴۸ لندن و ۲۰۰۸ پکن، مسابقات توکیو سومین المپیکی است که بسکتبال کشورمان سهمی از آن را خواهد برد اما برخلاف دو دوره قبلی، با نامی معتبرتر و تیمی پرستارهتر از دهههای گذشته خود.
بسکتبالیستهای ایرانی در شش دوره اخیر جام ملتهای آسیا ۵ مرتبه به جمع ۳ تیم برتر راه یافتند و رقابت در گروه مرگ با فرانسه و آمریکا، پایهگذار دوره بعدی این تورنمنت خواهد بود که ماه آتی برگزار خواهد شد. لیست ۱۲نفره ملیپوشان اعزامی به توکیو را ستارگان لیگ داخلی به اضافه سه لژیونر درجه یک تشکیل میدهند اما استفاده بهینه از نیروی این ملیپوشان، معمایی است که مهران شاهینطبع در چند سال گذشته موفق به حل آن نشده.
تحمل کامبکهای معکوس در تیم ملی بسکتبالمان تبدیل به عادتی شده که میتواند در توکیو برای ما زمینهساز شکستهای تلخ و سنگینی باشد. تقسیم قوای اصلی میان چهار کوارتر بازی که به خوبی انجام نمیگیرد، عامل شماره یک وقوع چنین ناکامیهایی است. در سه سال گذشته، تعداد بازیهایی که در عین شایستگی به همین تقسیم انرژی ناصحیح و تعویضهای اشتباه واگذار کردیم، از تعداد انگشتان دو دست فراتر رفته.
ناکامی بلندقامتان بسکتبال ایران در المپیک و جام آسیای پیش رو میتواند ما را به این فکر بیندازد که نسخهای که برای فوتبال و والیبال چیدیم و پاسخ مثبتش را نیز گرفتیم، برای بسکتبالمان نیز تجویز کنیم؛ بهکارگیری سرمربی خارجی باکیفیت روی نیمکتمان. همانگونه که دراگان اسکوچیچ میداند در چه زمانی چه تعویضی حکم طلا را برای تیمش دارد و ولادیمیر آلکنو قوای جسمانی شاگردانش را با تعویضهای صحیح مدیریت میکند، در بسکتبال که این مسأله در بازی گرفتن از ستارگانی نظیر مایک رستمپور و آرون گرامیپور تأثیر بهمراتب بالاتری دارد، یک انتخاب صحیح از آنسوی مرزها، با احترام به تواناییهای شاهینطبع، میتواند گرهگشای این مشکل فنی باشد.
بسکتبال کشورمان پس از یک دوره ۱۱ ساله اعتماد به غیر ایرانیهایی نظیر بائرمن و بچیرویچ، با شاهینطبع توانسته به روند افتخارآفرینیهای گذشته ادامه دهد. با این حال، پس از تجربهاندوزی مقابل فرانسه و امریکایی که برگزارکننده دو لیگ از معتبرترین لیگهای بسکتبال جهان هستند، شهامت برای آغاز یک پروژه درازمدت و حتی پوستاندازی در بدنه تیمملی بسکتبال، میتواند یک تصمیم منطقی برای فدراسیوننشینان بسکتبال باشد.