رشید مظاهری که فصل جاری را بسیار خوب شروع کرد و سپس دچار فراز و نشیب زیادی شد، در شش هفته پایانی لیگ بیستم چهره و حالت مردی را دارد که خودش هم نمیداند سرنوشت چه چیزی را برای او رقم زده است.
دروازهبان بلندبالای سابق ذوبآهن با این امید از تراکتور جدا شد و به جمع آبیهای تهرانی آمد که عضویت در یکی از دو تیم پرطرفدار تهرانی وی را به محبوبیتی برساند که همواره آن را جستوجو میکرد اما کمتر آن را مییافت. «رشید» به الحاق به پرسپولیس هم فکر و در این راه اقدام نیز کرده بود اما کوچ حامد لک بر جمع قرمزها مظاهری را ناگزیر به صید جدید آبیها تبدیل کرد. این یک معامله «دو سر سود» برای استقلال نشان میداد. هم رشید در استقلال به محبوبیتی میرسید که بدون آن کار خود را همیشه ناقص تلقی میکرد و هم آبیها دروازهبانی را در واپسین سنگر خود میدیدند که میتوانست عامل اطمینان بسیار بیشتری را نسبت به سیدحسین حسینی به استقلالیها بدهد. حسینی که همیشه خودش را بهترین میدانسته، پس از کوچ سیدمهدی رحمتی به مشهد این فرصت را یافت که چنین چیزی را نهفقط در حرف و ادعا بلکه در میدان عمل نیز به اثبات برساند اما حسینی در لیگ نوزدهم هر چیزی بود الا بهترین. او بهواقع آنقدر گلهای بد و زیاد و تلخ و مبتدیانه خورد که سران استقلال از وی قطع امید کردند و مصمم شدند برای لیگ بیستم به کسی روی بیاورند که اگر شهرشان را آباد نمیکند، لااقل با خاک یکسانش هم نمیکند.
«رشید» مردی بود که با این هدف و امید از تراکتور جدا شد و به تهران آمد و پای قرارداد استقلال را امضا کرد. موضوع البته به این سادگیها هم نبود و وی مجبور شد بابت این انتقال به تبریزیها غرامت هم بدهد زیرا فسخ قرارداد وی با تراکتور بهطور یکطرفه و بدون رضایت سران این باشگاه تبریزی صورت گرفته بود. پس از پشت سر نهادن این تلاطمهای اولیه مظاهری طوری شروع به درخشش در مسابقات استقلال کرد که به نظر میرسید هر ریال پرداختشده بابت فسخ قرارداد تراکتور و هر گرم عرق ریختهشده با هدف رساندن رشید به تهران ارزشش را داشته است. در شش، هفت هفته اول لیگ بیستم «رشید» ستاره بیچون و چرای آبیهای پایتخت بود و اگر او آن«سیو»ها و حرکات سرنوشتساز را درون دروازه آنان نداشت، امکان نداشت استقلال که در آن زمان توسط محمود فکری هدایت میشد، به صدر جدول لیگ برتر برسد و پرسپولیس و سپاهانی را جا بگذارد که در نیمفصل دوم بر استقلال سایه انداختند و به مدعیان اصلی فتح لیگ تبدیل شدند.
کسی نمیداند چرا «رشید» پس از آن نمایشهای محیرالعقول اولیه در فصل 1400-1399 لیگ برتر فوبتال کشور، آنگونه لرزان و از مسیر قبلیاش خارج شد. او دو گل در دربی رفت از پرسپولیس خورد و با اینکه آبیها از بازگرداندن سیدحسین حسینی به درون دروازهشان بهرهای نبردند و وی گل به خودی هم زد، اما استقلال در رویکرد مجدد به مظاهری نیز او را هرگز همان سنگربان غیرقابل تسخیر هفتههای نخست لیگ نیافته و بابت او نگرانیهایی داشته است. البته دغدغهسازیها و لرزشهای مظاهری در دروازه استقلال در نیمفصل دوم لیگ بیستم کمتر از حسینی بود، اما وقتی حسینی هفته گذشته یک سیو خوب داشت و تیر دروازه هم به نجاتش آمد و استقلال گلگهر را شکست داد، به نظر آمد شاید فرهاد مجیدی (که از نیمفصل جای فکری را گرفت) به این نتیجه برسد که ادامه استفاده از حسینی ارجحتر از رویکرد مجدد به مظاهری است. اینکه در هفتههای بعدی چه روی میدهد و انتخاب نخست آبیها برای شش دیدار باقیماندهشان در لیگ برتر و البته دربی جام حذفی کیست نامشخص مینماید، اما آنچه ثابت و قطعی است، کلاس کار مظاهری و روند و روالی است که طی تمامی 10 سال اخیر در کار این سنگربان قویپنجه مشاهده شده است. اولین عامل و ویژگی و مهمترین امتیاز و مشخصه هر دروازهبان، حس اطمینان و اعتمادی است که باید در کارش وجود داشته باشد و به کل تیم خود بسط بدهد. حسینی در 28سالگی دروازهبان بدی نیست و حتی سه سال پیش در لیگ برتر رکوردشکن شد، اما تعداد زیاد اشتباهات کمرشکن وی و گلهای متنوعی که با شوتهای از راه دور رقبا از هر فاصلهای دریافت کرده، او را از عوامل اطمینان و اعتمادی که از آن یاد کردیم، بهکلی بیبهره ساخته است. درصد گلهای «بد و مفت» مظاهری بسیار کمتر از حسینی بوده و او در روزهای خوبش چنان توانا ظاهر میشود که باز کردن دروازه تیمهای وی به یک کار بسیار سخت و آرزو برای رقبا تبدیل میشود. در سایه چنین نمایشهایی بود که رشید در شش، هفت سال اخیر مکرراً به اردوی ملی دعوت میشد و پس از علیرضا بیرانوند، دروازهبان دوم این تیم به حساب میآمد و با اینکه در محاسبات و دعوتهای اخیر دراگان اسکوچیچ، علیبیرو، امیر عابدزاده، پیام نیازمند و محمدرضا اخباری بر مظاهری ارجح شمرده شدهاند، اما این گزینش و رجحانها محصول فصل کمثباتی بوده که رشید در لیگ بیستم سپری کرده و با ایجاد مجدد قدری استمرار در کار وی، او میتواند به همان جایگاه قبلیاش رجعت کند و به همان «رشید»ی تبدیل شود که دیدهایم و میشناسیم و گاهبهگاه او را تحسین کردهایم. در ورزش فوتبال هرگز دروازهبانها به یک بیلان صددرصد و به آماری نرسیدهاند که کاملاً عاری از لغزش باشد و رشید نیز در همین تعریف و توصیف میگنجد، اما مهمترین موضوع حس بازگشت و لزوم اوجگیری مجدد و نشان دادن ارزشهای فنی لازم در این راه است و فقط کسانی در این راه موفقند که چنین ارزشهایی را واقعاً داشته باشند.