گزارش
محسن وظیفه
تیم ملی کشتی فرنگی حدود 20 روز دیگر باید راهی بازیهای المپیک ریو شود. یک تیم جوان اما دوستداشتنی که میتواند سالهای سال برای کشتی فرنگی افتخارآفرینی کند. این تیم با میانگین سنی تقریباً 23 و 24 سال شاید جوانترین تیمی باشد که راهی المپیک میشود. به همین دلیل مسائل روحی و روانی برای این تیم از اهمیت زیادی برخوردار است اما با این حال برخی از مصاحبهها انجام میشود که میتواند بار روانی زیادی را به این تیم تحمیل کند و مشکلات زیادی را به وجود بیاورد. مصاحبههایی که از سوی قهرمانان و مربیان سابق کشتی فرنگی انجام میشود که بعضاً مشخص هم نیست که این حرفها چرا زده میشود؟
این تیم باید حمایت شود اما این حمایتها باید منطقی و آگاهانه باشد نه اینکه بخواهند از این فرصت به نفع خودشان استفاده کنند. بطور مثال مصاحبه جمشید خیرآبادی را باید دید که عنوان کرده این تیم بعد از تیمی که به بازیهای المپیک لندن اعزام شد، بهترین تیم تاریخ است: «به عقیده من این تیمی که انتخاب شد بهترین تیمی است که بعد از المپیک لندن، به المپیک توکیو میرود. برای این حرف نیز دلایل و مستنداتی دارم که این تیم بهترین تیم تاریخ کشتی فرنگی ما بعد از المپیک لندن است. شک ندارم که این تیم بهترین نتیجه را نیز بعد از لندن میگیرد.»
مطرح کردن این حرفها الان چه سودی برای کشتی فرنگی دارد، به جز اینکه سطح توقعات مردم را بالا ببرد و به لحاظ روانی تیم را تحت فشار قرار بدهد؟
اگر این تیم بهترین تیم تاریخ است، پس تیمی که با سه طلایی المپیک و سه قهرمان جهان راهی ریو شد، چگونه تیمی بود؟ تیم ملی کشتی فرنگی که برای توکیو انتخاب شده حتماً تیم خوبی است؛ همه جوان و دلاور اما در این تیم فقط علیرضا نجاتی و محمدعلی گرایی مدال جهانی دارند و تمامی نفرات اعزامی به المپیک برای اولین بار راهی این بازیها میشوند. اگر قرار است که از تیمی به عنوان بهترین تیم تاریخ یاد شود باید برای آن متر و معیاری وجود داشته باشد. در تیمی که راهی ریو شد، سه قهرمان المپیک 2012 لندن یعنی حمید سوریان، امید نوروزی و قاسم رضایی حضور داشتند. علاوه بر آنها سعید عبدولی قهرمان جهان در سال 2011 به همراه حبیب اخلاقی دارنده مدال برنز جهان در سال 2009 و بشیر باباجانزاده دارنده برنز جهان در سال 2011 هم در ترکیب حضور داشتند. این تیم که راهی توکیو میشود به لحاظ داشتن مدالدار جهانی حتی نسبت به تیمی که راهی المپیک 2008 پکن هم شد، ضعیفتر است. تیمی که در پکن به روی تشک رفت، حمید سوریان را با طلای جهان و قاسم رضایی را به همراه سامان طهماسبی با برنز جهان در اختیار داشت. تیمی هم که راهی لندن شده بود همه مدالدار جهان بودند اما حالا چه اتفاقی افتاده که برخی از تیمی که راهی توکیو میشود به عنوان بهترین تیم تاریخ یاد میکنند؟ البته در اینگونه اظهارنظرها فقط جمشید خیرآبادی تنها نبوده و برخی دیگر از پیشکسوتان و قهرمانان هم او را همراهی کردند که باید گفت این افراد میخواهند با این کار سطح توقعات از تیمی که محمد بنا برای المپیک ساخته را بالا ببرند. آنها میخواهند چنان این تیم را بزرگ کنند که اگر هر نتیجهای به غیر از نتیجه المپیک لندن به دست آمد، باز هم تیم ملی کشتی فرنگی و کادرفنی را بازنده نشان بدهند. میخواهند باز هم محمد بنا را جلوی مردم بگذارند و بگویند ما بودیم که او نتیجه گرفت وگرنه از اول هم چیزی نمیدانست. میخواهند جلوی در فدراسیون لحاف و تشک پهن کنند که شاید نفر بعدی برای تیم ملی کشتی فرنگی بعد از المپیک خودشان باشند. اهداف متعددی را دارند، تیم نتیجه نگیرد یکجور به نفعشان میشود و تیم نتیجه بگیرد جور دیگری نفع میبرند. مثل شاطرهای حرفهای که سنگک دو رو میپزند، اینها هم حرفهایشان را به نحوی دو رو میزنند که هر اتفاقی افتاد به سودشان باشد. اگر تیم نتیجه بگیرد، میگویند تیم بسیار خوب بوده و باید نتیجه میگرفته، اگر هم تیم نتیجه نگیرد میگویند که تیم خوب بوده اما کادرفنی نتوانسته نتیجه بگیرد. غالب کسانی هم که اینگونه صحبت میکنند خودشان کارنامه دارند و وضعیت عملکرد آنها مشخص است. سرمربی تیمی بودند که بعد از جدایی حتی جرأت ندارند به آن کشور سفر کنند.